پیشنهادهای کاردۆ / Kardo (١,٥٣٥)
آکاژور: سرخه دار، بلادر
آکادِمیسیِن: فرهنگستانی، فرهنگوَند
آکادِمیک: دانشگاهی؛ دانشی، دانشورانه
آکادِمی: فرهنگستان؛ دانشگاه؛ آموزشگاه؛ انجمنِ ادیبان و دانشوران؛ اندیشگاهِ و روشِ آموزگاریِ پلاتُن ﴿افلاطُن﴾
آکادِمیست: فرهنگستانی، فرهیخته، دانشگرا، دانشوَر
آکاتالیپسی: کُودنی، کُندهوشی
آقطی: ( درختِ/گیاهِ ) بیل، بیلسان، بیلاسان، یاسِ کبود، پَلَم
آکا: برادرِ سالخورده تر، برادرِ مهتر، ابربرادر
آقشام: ۱. شامگاه، سرِ شب، آغازِ شب ۲. سرنای خواب
آقبانو: اِسپیده ۱. سفیدبانو، بانویِ سفید و زیبا ۲. گونه - ای پارچه یِ نازک و سفید و گُلدار
آقچه قیلین: کبرکو
آقاسی: ۱. بزرگ، مهتر ۲. پاسبانِ دیوانخانه
آقازادگی: بزرگزادگی، مهپوری
آقا: ۱. کدبان، کدیور، آستان، سرکار ۲. سر، سرور، مهتر، خداوند، خاوند، بان، پانا ۳. دارنده، داشتار، زمیندار، خانه - دار ۴. کارفرما، کاردهنده، کاردِه ۵. ...
آق - کَرَنگ: ( گیاه ) سفیدکرنگ، کرنگِ سفید، سپیدار
آق گُنبَد: سفیدگنبد، گنبدِ سفید
آق - سُنقُر: ۱. بازِ سفید، شاهینِ سفید، سنگار ۲. ( کنایه ) روز ۳. سرنامِ چند تن از فرمانروایانِ ترکیزبان در گذشته
آق خَزَک: ( گیاه ) تاغ
آق سَقَّل: ریش - سفید، سردسته
آق پَر: ۱. سفیدپَر، سپیدپَر ۲. [گونه - ای چایِ رنگ روشن و تلخ و خوشبو]
آق - تَپّه: سفیدتپه، سپیدتپه
آفیش: ( در سینِما، تلویزیون، و نمایش ) ۱. آگهینامه، آگاهینامه، فراخوان ۲. پذیرش ۳. سرکار بودن ۴. زمان کاری
آفلرمان: برون زد
آفِل: ۱. فرورونده، فروشونده؛ پایینرونده، اُفترونده ۲. ناپدیدشونده
آفلاین، اُفلاین: نِت - خاموش، بی - نِت، بدونِ - نِت، بیرون - از - نِت، سَمیرەگسسته، ناکنشور، ناپیوند، ناپیوسته، ناهمگاه،
آفِقِه، اَفَقَه: تُهیگاه
آفِسمان: نشست
بیرونی، برونی؛ برونذهنی، برونتَنی، نگاهپذیر، دیدنپذیر، دیدنی، پدید، بدید
آفتومات: خودکلید؛ کلیدِ دینامِ خودرو
آفاقی: کرانی، کناری، کرانه - ای؛ بیرونی، برونی؛ برونذهنی، برونتَنی، نگاهپذیر، دیدنپذیر، دیدنی، پدید، بدید
آفاق: ۱. [گردآورده - یِ واژه - یِ "اُفُق"] کناره - ها، کرانها، کرانه - ها ( یِ آسمان ) ؛ کنارهامون؛ دوردستها، چشم اندازها ۲. جهان، کیهان، هستی، گیتی، ...
آفات: [گردآورده - یِ واژە - یِ "آفَت"] گزندها، آسیبها، زیانها، آفتها، آگفتها
آغوز، آغُز: ۱. [نخستین شیرِمادەیِ نوزاییده] شیرماک، ماک، شیرپاک، پَله، فَله، فُرش، فُرشه، زِهَک، روشه ۲. گونەای درختِ جنگلیِ پرکاربرد
آفِل: ۱. فرورونده، فروشونده؛ پایین - رونده، اُفت - رونده ۲. ناپدیدشونده
آفاقی: کرانی، کناری، کرانه - ای؛ بیرونی، برونی؛ برون - ذهنی، برون - تَنی، نگاهپذیر، دیدنپذیر، دیدنی، پدید، بدید
آفاق: ۱. [گردآورده - یِ واژە - یِ "اُفُق"] کنارهها، کرانها، کرانه - ها ( یِ آسمان ) ، دوردستها، چشم - اندازها ۲. جهان، کیهان، هستی، گیتی، دنیا ۳. [که ...
آفازی: ( بیماری ) زبانگیری، سخن - ناتوانی
آفاد: ۱. مرگها ۲. زمانها
آفات: [گردآورواژەیِ "آفَت"] گزندها، آسیبها، زیانها، آفتها، آگفتها
آغوز، آغُز: ۱. [نخستین شیرِ ماده یِ تازه زاییده] شیرماک، ماک، شیرپاک، پَله، فَله، فُرش، فُرشه، زِهَک، روشه ۲. گونه - ای درختِ جنگلییه پرکاربرد
آغروق، اَغروق: باروبُنه
غاریقون، آغاریقون: چترک، سماروغِ چمنی، قارچِ چمنی
آغاریقون، غاریقون: چترک، سماروغِ چمنی، قارچِ چمنی
آغاجی: ( نارایج ) پرده - دار، نوکر، پیشکار؛ پیامرسان
آغاج: ۱. درخت ۲. چوب ۳. فرسنگ
آغا: ۱. آقا، کدبان، مرد ۲. ( نارایج ) زن، بانو، کدبانو ۳. ( نارایج ) خواجه، بیخایه، بیتخم، مردِ نازا/سِتُروَن
آطریلال: ۱. پاکلاغی، قازیاغی ۲. بلغتِ رومی ۳. بلغتِ بربری
آصیه: ۱. میخچادر ۲. گزند، آسیب ۳. آشامخُرما، آشِ گندمخُرما
آطره: چادربند، بندِ چادر
آصِره: ۱. خویشی، خویشاوندی ۲. بازوبند؛ پاچه - بند آصِره: [گردآورواژه] ۱. میخهایِ ریسمان ۲. زنبیلها ۳. بارها ۴. گناهان ۵. پیمانها ۶. سوراخهایِ گوش ۷. ...