پیشنهادهای کاردۆ / Kardo (١,٥٣٥)
آرتیست: هنرمند، هنرپیشه، هنرور، بازیگر
آرتِزیَن: چاهِ آبفشان، خیزچاه، چاهِ جهنده
آرتیشُو: کنگرفرنگی
آرتروگرافی: ( پزشکی ) بندنگاری، پرتونگاری از بندِ استخوان
آرترولوژی: ( پزشکی ) بندشناسی
آرتروپود، آرترُپُد: ( جانورشناسی ) بندپایان
آرامِش طَلَب: آرامشخواه، آسایشخواه، رامشجو
آرامِشطَلَبی: آرامشخواهی، آسایشخواهی، رامشجویی
آراقیطون: باباآدم
آراشید: بادام - زمینی، پسته - زمینی، پسته یِ شام
آرا: ( در گویشِ یزدی ) خوب، نیک آرا: ( کوتاەشدەیِ واژەیِ "آراینده". نمونه: انجمن - آرا، خانەآرا، جهان - آرا )
آرابِسک: ۱. آذین بندی عربی ۲. [از گونه هایِ خُنیایِ ﴿موسیقیِ﴾ ترکیه ای]
آرا، آراء: [گردآوردەیِ واژەیِ "را"، "راه" یا "رای"] راها، راهها رایها، نگرها، اندیشه - ها، بُوشاها
آذوقه، آذوغه: توشه، توشک، خواربار، خواروبار، خوراک، خوراکی، خوردنی، خوان، آزوک، آزوغه
آذی: خیزاب، کولاب، کوهه، آب کوهه؛ اُشتُرَک، خیزابه، کولابه، خیزابِ کوتاه
آذَریون: ۱. آذرگون، آتشگون، آتشفام ۲. گُلِ لاله، لاله - دختری، آلاله ۳. گُلِ همیشه - بهار، گُلِ آفتابگردان، گُلِ نگونساز ۴. بخورمریم
آذان ُالاَرنَب: ( گیاه شناسی ) سگ زبان، خرگوشک
آذَربایجان: آذربادگان، آذرآبادگان، آتورپاتکان
آذان: [گردآوردەیِ واژەیِ "آذَن"] گوش ها اَذان: نمازبانگ
نمازبانگگو، نمازبانگدِه
آذاراقی، آذارقی: ( گیاه شناسی ) کچوله، کلوچه
آذاراقی، آذارقی: ( گیاه شناسی ) کچوله، کلوچه
آدیومِتری: شنوایی سنجی
آدیومِتریسیَن: شنوایی سنج، سنجش گرِ شنوایی
آدیولوژی: شنوایی شناسی، نیوشش شناسی
آدیومِتر: دستگاهِ شنوایی سنج
آدیوگرام / آدیُگرام: شنوایی نگاره، شنوایی نگاری
آدیاباتیک / آدیئاباتیک: [در چیهرشناسی ﴿فیزیک﴾] ( فرایندِ ) بی دررُو
آدهِسیون: ۱. چسبیدگی، دوسیدگی ۲. پیوستگی، پیوست، پیوند ۳. هواداری، هواخواهی ۴. همسویی ۵. خرسندی، خوشنودی ۶. پذیرشِ هموندی/وابستگی ( در یک باشگاه، بنی ...
آدُنیس / آدونیس: ( گیاه شناسی ) شاه لاله
آدُنیس / آدونیس: ( گیاه شناسی ) شاه لاله
آدنویید / آدنوئید: بادامه، بادامک، بادامه بافت
آدنویید / آدنوئید: بادامه، بادامک، بادامه بافت
آدمیرال: دریاسالار، دریابُد، ناوسالار
آدَمی سیرَت: نیک سرشت، نیک منش، نیک انسان، خوشخو
آدَمیَّت: ۱. انسانمندی ، انسانگری؛ انسان ۲. نیک - انسانی، نیکمَنشی، نیکهَنجاری، نیکرفتاری، نیکخویی، فراخومندی
آدَم: ۱. ( دین ) مَشی، مَشیگ، ایودامَن، گیومرث، کیومرس ۲. خدمت کارِ مرد، نوکر؛ مزدور، گماشته ۳. دارایِ ویژگیهایِ خوب و نیکمَنشانه ۴. مردم؛ انسان
آدَم وَ حَوّا: مَشی و مَشیانه
آدرِنال: فراقُلوه ای، بَرقُلوه، برکُلوه، برگُرده، گُرده کلن، زخ غلوه
آدرِس: ۱. نشانی، نام - و - نشانی، نام - و - نشان ۲. سخنرانی ۳. سرنامه ۴. سرنام ۵. گُسیل، فرستادن ۶. چیرگی، کاردانی
آدامس: جویدنی، جوندک، سقز، ژاژک، ژارک، جاجک، وینجی، آلوچ، اَلوچ، ژد، ( پارسیِ دری ) ساجق، ( بندری ) کُندروک
آداش: ۱. [همچنین: آتاش] همنام ۲. آقا برادر، برادر
آداب گَری: آیینگری، روشگری
آداب وَ رُسوم: آیین و روش
آدابِ فاضِله: آیینهایِ پسندیده، آیینهایِ ارزشمند
آداب: [گردآوردەیِ واژەیِ اَدَب] ۱. ادبها؛ آیینها، روشها؛ فرهنگها؛ خوها ۲. روشهای درست و نیکو
آخیه: ۱. میخ پیچ، میخ آخور، ستوربند ۲. ریسمانِ چادر ۳. ارج و ارزش
آخه: چون؛ دیگه
سُکّان: ۱. ( ابزارِ مهار و راندنِ ترابرهایی مانندِ کَشتی، هواپیما و دیگری ) فرمان ۲. ( پسِ کَشتی، هواپیما و دیگری ) دنباله سُکّان: ساکنان، باشندگان، ...
آخِرین لَحظه: واپسین دَم، پسین دَم