پیشنهادهای کاردۆ Kardo (١,٤٦٠)
مُواظِب باش!: بپا!، هشیار باش!
عَمَلیّاتی: ١. روندی، فرایندی ٢. لشکرکِشانه، سپاەکِشانه، سربازکِشانه، یورشبرانه / تازشگرانه / آفندگرانه / پیکارجویانه؛ راهبردی ٣. انجامی، انجامگرایان ...
مَوارِد: ١. زمان، زمانها ٢. نکتەها ٣. نمونەها
تَصادُفی: ناگهانی، بختکی، یک هو، از رویِ پیشامد، پیشامدانه، ناخواسته
دُشمَنِ مُشتَرَک: دشمنِ یکسان
مُشتَرَک: باهم، همبهر، هنباز، انباز، همبهره؛ زناشویی، زن و شوهری؛ دوتنه، چندتنه؛ خریدار، مشتری؛ یکسان؛ هموند، وابسته؛ چندمعنا، چندمعنایی؛ همگانی
مَطبوعات: ١. چاپ و پخش ٢. گروهِ خبرگزاری، گروهِ چاپ و پخش؛ گروەهایِ خبرگزاری، گروەهایِ چاپ و پخش ٣. نوشتەهایِ چاپی، چاپشدەها، چاپشدگان، روزنامەها، اد ...
حُکمِ اِعدام: دستورِ مرگ، فرمانِ مرگ
مشمولِ سزایِ مرگ شدن، دستورِ / فرمانِ مرگ برایِ کسی بریده شدن
مَحکوم به . . . : ١. مشمولِ سزایِ . . . ، دستورِ / فرمانِ چیزی برایِ کسی بریده شدن ٢. دچارِ ( سرنوشتِ ) . . . ، سرنوشت کسی / چیزی . . . بودن
مَحکوم به نابودی: دچارِ ( سرنوشتِ ) نابودی، سرنوشت کسی / چیزی نابودی بودن
مَحکوم به باخت: سرنوشت باخت، سرنوشت بازندگی، سرنوشت شکست، سرنوشت کسی / چیزی باخت بودن
مَحکومیَّت: ۱. ( در قانونشناسی ) مشمولِ سزا بودن، شاملِ سزا شدن، تاواندِهی، تاواندَهندگی، سزاکِشی؛ بزەکارشناختەشدگی، دادباختگی، ایراختگی ۲. دستوردادە ...
پایگاهِ پدافندِ هوایی
ضِدِّهَوابُرد: پدافندِ هوابرد
ضِدِّهَوایی: پدافندِ هوایی
پَدافَندِ عامِل: پدافندِ کنشور
گذشت نکردن، نبخشیدن، امان ندادن
رَحم کَردَن: گذشت کردن، بخشیدن، امان دادن؛ چشمپوشی کردن
ضَرب کَردَن: ( رایش/ریاضی ) چندبرابر کردن / شمردن
حالَت: روال، روند، فرایند، دوره، زمانه، شکل، توان، سروسامان، اَستِش، کنونه، فتن، سان، چونی، چند و چونی، چگونگی
وَلی - نِعمَت: ١. پشتیبان، پشتوانه، نگهدار، هوادار؛ نیکوکار ٢. مشتری، خریدار ٣. درخواست - کننده، درخواستگر
سَلبِ مَسئولیَّت: ١. رهاکردنِ سرپرستی / پایبندی، وظیفەزدایی، شانه خالی کردن، از سرِ خود باز کردن، از زیرِ بار دررفتن ٢. کارسِتانی، جایگاەستانی، درجەس ...
وَضعیَّت: ١. گذاشتن ( وضعیتِ قانون= قانون گذاشتن، قانونگذاری ) ، نهادن ٢. روال، کاروبار، روالِ زندگی، روالِ گذران، روند، فرایند؛ دوره، زمانه؛ شکل؛ تو ...
فاتِح: ١. گشاینده، گشایشگر، باز کننده ٢. چیره، پیروز ٣. جهانگشا، کشورگشا، سرزمین - گشا، شهرگشا ۴. بەدست - آورنده، بەچنگ - آورنده
فَتح: ١. گشایش، گشودن، باز کردن ٢. چیرگی، پیروزی ٣. جهانگشایی، کشورگشایی، سرزمین - گشایی، شهرگشایی ۴. گرفتن، به دست گرفتن، به چنگ آوردن
غَنائِم، غَنایِم: ١. تاراج، تاراجشُدەها ٢. بادآوردەها
غَنایِم، غَنائِم: ١. تاراج، تاراجشُدەها ٢. بادآوردەها
غَنیمَت: ١. تاراج - شده ٢. بادآورده
سَحَرخیز: پگاەخیز، سپیدەخیز، زودخیز
تَحتِ - تأثیر قَرار گِرِفتَن: فراگرفتن، زیر کارسازی گذاشتن، دچار کارسازی کردن
تَحتِ - تأثیر: فراگرفتەشده، پِیرو، زیر کارسازی / کارآیی، زیرِ فرمان، مهارشده، افسارشده، دچار، دچارشده، افسونشده، تلسم - شده
خِیرِ مَقدَم گُفتَن: خوش - آمد گفتن
خَراجگُذار: باجپرداز، باجگذار
اِمتیاز: ١. برتری، برجستگی، خوبی، سود؛ نمره؛ بخشش ٢. پروانه، پروانەیِ بهرەبرداری / درآمدزایی / کار ٣. جداگانگی، نایکسانی؛ جداسازی
اُتاقِ اِنتِظار: اتاقِ همراهان، اتاقِ نشستن، اتاقِ همگانی
جَرّاح، کاردپزشک، تَنشکاف درمانی، بازسازِ پزشکی
جَرّاحی، کاردپزشکی، تَنشکافی درمانی، بازسازیِ پزشکی
عَمَل: ١. کار، کردار، رفتار، کنش ٢. ( پزشکی ) جَرّاحی، کاردپزشکی، تَنشکافیِ درمانی / بیمار، بیمارشکافی، بازسازیِ پزشکی
کِیفیَّت: جنس، جنسیت، خوبیت؛ ( نوارِ ویدئو و کاسِت ) نسخه
سَطح: ۱. بام ۲. پهنه، پهنا، گستره؛ رو، رویه؛ سراسر ۳. ( ریاضی ) گستره ۴. میزان، اندازه؛ پایه، جایگاه ۵. دورۀ دوم آموزشی دین - آموزی ۶. ( خوشنویسی ) ج ...
قَصّاب - باشی: سرگوشتفروش، سرگوشتگر، سرگوشتکار
قَصّاب: گوشتفروش، گوشتگر، گوشتکار
قَصّابی: گوشتفروشی، گوشتگری، گوشتکاری
قَتلِ عَمد: کشتارِ خودخواسته، کشتارِ آگاهانه
حَرِکَت: تکان، جنبش، جُنبه، خیزش، [در بازیِ شترنج] نوبت، ( نوبت ) جابەجایی / راهبرد، کوچ، رهسپاری، راهی شدن، راه افتادن، سفر، گردش؛ افراشتن؛ نوسان؛ ر ...
تَجویز کَردَن: نسخه نوشتن / پیچیدن، دستورِ پزشکی دادن
تَجویز: ( پزشکی ) نسخه، دستورِ پزشکی
ضِدِّجاسوسی: جاسوس - ستیز، جاسوس - ستیزی
اِختیار: ١. گزینش ٢. شایندگی ٣. چاره، راەکار؛ توانایی، نیرو؛ آزادی