پیشنهاد‌های کاردۆ Kardo (١,٤٤٩)

بازدید
١,٧١١
پیشنهاد
٠

مَحکوم به باخت: سرنوشت باخت، سرنوشت بازندگی، سرنوشت شکست، سرنوشت کسی / چیزی باخت بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مَحکومیَّت: ۱. ( در قانونشناسی ) مشمولِ سزا بودن، شاملِ سزا شدن، تاواندِهی، تاواندَهندگی، سزاکِشی؛ بزەکارشناختەشدگی، دادباختگی، ایراختگی ۲. دستوردادە ...

پیشنهاد
٠

پایگاهِ پدافندِ هوایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضِدِّهَوابُرد: پدافندِ هوابرد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضِدِّهَوایی: پدافندِ هوایی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پَدافَندِ عامِل: پدافندِ کنشور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذشت نکردن، نبخشیدن، امان ندادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رَحم کَردَن: گذشت کردن، بخشیدن، امان دادن؛ چشمپوشی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضَرب کَردَن: ( رایش/ریاضی ) چندبرابر کردن / شمردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حالَت: روال، روند، فرایند، دوره، زمانه، شکل، توان، سروسامان، اَستِش، کنونه، فتن، سان، چونی، چند و چونی، چگونگ

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

وَلی - نِعمَت: ١. پشتیبان، پشتوانه، نگهدار، هوادار؛ نیکوکار ٢. مشتری، خریدار ٣. درخواست - کننده، درخواستگر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سَلبِ مَسئولیَّت: ١. رهاکردنِ سرپرستی / پایبندی، وظیفەزدایی، شانه خالی کردن، از سرِ خود باز کردن، از زیرِ بار دررفتن ٢. کارسِتانی، جایگاەستانی، درجەس ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

وَضعیَّت: ١. گذاشتن ( وضعیتِ قانون= قانون گذاشتن، قانونگذاری ) ، نهادن ٢. روال، کاروبار، روالِ زندگی، روالِ گذران، روند، فرایند؛ دوره، زمانه؛ شکل؛ تو ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فاتِح: ١. گشاینده، گشایشگر، باز کننده ٢. چیره، پیروز ٣. جهانگشا، کشورگشا، سرزمین - گشا، شهرگشا ۴. بەدست - آورنده، بەچنگ - آورنده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فَتح: ١. گشایش، گشودن، باز کردن ٢. چیرگی، پیروزی ٣. جهانگشایی، کشورگشایی، سرزمین - گشایی، شهرگشایی ۴. گرفتن، به دست گرفتن، به چنگ آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غَنائِم، غَنایِم: ١. تاراج، تاراجشُدەها ٢. بادآوردەها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غَنایِم، غَنائِم: ١. تاراج، تاراجشُدەها ٢. بادآوردەها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

غَنیمَت: ١. تاراج - شده ٢. بادآورده

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سَحَرخیز: پگاەخیز، سپیدەخیز، زودخیز

پیشنهاد
٠

تَحتِ - تأثیر قَرار گِرِفتَن: فراگرفتن، زیر کارسازی گذاشتن، دچار کارسازی کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تَحتِ - تأثیر: فراگرفتەشده، پِیرو، زیر کارسازی / کارآیی، زیرِ فرمان، مهارشده، افسارشده، دچار، دچارشده، افسونشده، تلسم - شده

پیشنهاد
٠

خِیرِ مَقدَم گُفتَن: خوش - آمد گفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

خَراجگُذار: باجپرداز، باجگذار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اِمتیاز: ١. برتری، برجستگی، خوبی، سود؛ نمره؛ بخشش ٢. پروانه، پروانەیِ بهرەبرداری / درآمدزایی / کار ٣. جداگانگی، نایکسانی؛ جداسازی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اُتاقِ اِنتِظار: اتاقِ همراهان، اتاقِ نشستن، اتاقِ همگانی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جَرّاح، کاردپزشک، تَنشکاف درمانی، بازسازِ پزشکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جَرّاحی، کاردپزشکی، تَنشکافی درمانی، بازسازیِ پزشکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

عَمَل: ١. کار، کردار، رفتار، کنش ٢. ( پزشکی ) جَرّاحی، کاردپزشکی، تَنشکافیِ درمانی / بیمار، بیمارشکافی، بازسازیِ پزشکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

کِیفیَّت: جنس، جنسیت، خوبیت؛ ( نوارِ ویدئو و کاسِت ) نسخه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سَطح: ۱. بام ۲. پهنه، پهنا، گستره؛ رو، رویه؛ سراسر ۳. ( ریاضی ) گستره ۴. میزان، اندازه؛ پایه، جایگاه ۵. دورۀ دوم آموزشی دین - آموزی ۶. ( خوشنویسی ) ج ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قَصّاب - باشی: سرگوشتفروش، سرگوشتگر، سرگوشتکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قَصّاب: گوشتفروش، گوشتگر، گوشتکار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قَصّابی: گوشتفروشی، گوشتگری، گوشتکاری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

قَتلِ عَمد: کشتارِ خودخواسته، کشتارِ آگاهانه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

حَرِکَت: تکان، جنبش، جُنبه، خیزش، [در بازیِ شترنج] نوبت، ( نوبت ) جابەجایی / راهبرد، کوچ، رهسپاری، راهی شدن، راه افتادن، سفر، گردش؛ افراشتن؛ نوسان؛ ر ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَجویز کَردَن: نسخه نوشتن / پیچیدن، دستورِ پزشکی دادن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

تَجویز: ( پزشکی ) نسخه، دستورِ پزشکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

ضِدِّجاسوسی: جاسوس - ستیز، جاسوس - ستیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

اِختیار: ١. گزینش ٢. شایندگی ٣. چاره، راەکار؛ توانایی، نیرو؛ آزادی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کامِل: رسا، پُر، همەگیر، فرگشته، درست، پایان - یافته، بیرخنه، بیخرده، بُوَنده، آکنده، آرسته، انجام - یافته، اسپور

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

فِیصَله دادَن: چاره پیدا کردن، رسیدگی کردن، انجام دادن، به انجام رساندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

جِسارَت کَردَن : ١. دلیر / شیردل / بیباک / نترس بودن ٢. گستاخ / بی - ادب / بیپروا / پر رو / بی - ارج / بیشرم / قلدر بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

جِسارَتا: بی - ادبیِ، گستاخیِ؛ با بی - ادبی، با گستاخی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

جِسارَت : ١. دلیری، شیردلی، بیباکی، نترسی، ٢. گستاخی، بی - ادبی، بیپروایی، پر رویی، بی - ارجی، بیشرمی، ناشایستگی، ناپسندی؛ قلدری

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

شَواهِد: ١. گواەها، گواهیها، گواهان ٢. یافتەها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هَمەجانِبه: همەسویه، فراگیر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تَرفیع گِرِفتَن: پایه دادن، پایە گرفتن، درجه گرفتن

پیشنهاد
٠

ِاتِّحادِ جَماهیرِ شورَویِ سوسیالیستی: یکپارچگیِ جمهوریهایِ شورویِ تودەگرا

پیشنهاد
٠

اُسَرایِ جَنگیِ آلمانی دَر اِتِّحادِ جَماهیرِ شورَوی: زندانیانِ جنگیِ آلمانی در یکپارچگیِ جمهوریهایِ شوروی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اَسیرِ جَنگی: زندانیِ جنگی