پیشنهاد‌های 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٧٤٠)

بازدید
٩,٤٣٠
تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٥

مایه شرم مانع

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٦

مصمم تر شدن دو برابر کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

افزایش یافتن زیاد شدن سوار ( اسب و . . . . ) شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

عزم خود را جزم کردن مصمم شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

بلوک سنگفرش

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

paving stone

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

عدم توجه

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

به سرعت رفتن به سرعت دور شدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

( سیم برق ) متصل شده به زمین

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

شبکه برق

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

butting heads

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

گروه های سنی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

اگر به صورت جدا باشد یعنی in it معنیش میشه : قسمتی یا بخشی از چیزی غرق شدن یا کاملاً درگیر شدن در یک موقعیت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

In charge or in control of a situations

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

In charge or in control of a situations

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

برو! برو دنبال کارت! به تحصیل رفتن به مدرسه رفتن عامل کمک کننده بودن به دردبخور کاربلد اعطا شدن اصلی اولیه قابل اعتماد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

به طور مسحورکننده به طور مجذوب کننده

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

با تکبر و غرور راه رفتن و پرسه زدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

با تکبر و غرور راه رفتن و پرسه زدن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

مدرک شناسایی

پیشنهاد
١٢

علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به چیزی بودن

پیشنهاد
١٢

علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به چیزی بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به چیزی بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

علاقمند به انجام کاری یا دستیابی به چیزی بودن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خود

پیشنهاد
١٢

act in a way contrary to one's own interests مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

مقصر مشکلات خود دلیل اصلی مشکلات خود

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

با اشتیاق کاری را شروع کردن غرق شدن در فرورفتن به فرو کردن زدن به در آب شیرجه زدن به درون چیزی پرتاب کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

دل به دریا زدن ازدواج کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

در کاری استعداد داشتن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد مواجه شدن به سمت یک جهت حرکت کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد مواجه شدن به سمت یک جهت حرکت کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

به سوی چیزی حرکت کردن با وضعیت بد مواجه شدن به سمت یک جهت حرکت کردن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

کسی که دوره اش به سر آمده ( به علت سن بالا )

پیشنهاد
١٢

سن مادر یا پدر کسی را داشتن ( استعاری )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

قوی و سالم ( با وجود کهولت سن )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

پیر قدیمی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

دوران پیری دوران سالخوردگی

پیشنهاد
١٢

پیرتر از سن شکسته تر از سن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

از کودکی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

از کودکی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٤

فرد جوان و پرانرژی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

سالم و سلامت ماندن رو فرم ماندن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

سالم و سلامت ماندن رو فرم ماندن

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

سالم و سر حال ( جسمی و روانی )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

صحیح وسالم در سلامت کامل

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

روفرم آماده ( از نظر جسمی )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١٢

امیدی دوباره به زندگی

پیشنهاد
١٢

زنده و سرحال