پیشنهادهای 𝕍ⅈ𝕧ⅈ𝕏 (٣,٥٦٣)
شاخص اجتماعی
مایوس و نا امید شدن در رابطه عاشقانه دل شکسته شدن
( of situations, moods, or relationships ) to become unpleasant or unsuccessful ناخوشایند یا ناموفق شدن رابطه که آخرش به جدایی و طلاق ختم میشه ( of ...
از کسی پول درخواست کردن
زمینه چیزی را فراهم کردن در مسیر قرار دادن
زمینه چیزی را فراهم کردن
پرخوری کردن به حدی که مجبور به بالا آوردن غذا میشه
chicken tender مرغ سوخاری
مرغ سوخاری chicken tender
شارژشده شارژ پرتنش پرهیجان، پراضطراب
به نکته ای اشاره کردن
غیر فنی
چیزهایی که باعث رفتار فرد می شود یا شخصیتش را شکل می دهد.
سوء تفاهم یا ارتباط نادرست که در آن دو یا چند نفر درک متفاوتی از یک موقعیت دارند که منجر به سردرگمی یا اشتباه می شود. همچنین در زمینه های فنی، می ت ...
In agreement
تعدیل نیرو کردن
تعدیل نیرو کردن قسمتی از کارمندان را کاهش دادن
با سرعت زیاد به میزان زیاد
کاربر گرا کاربر محور
سیروان زارعی عزیز تو اون کتاب نوشته brought in by airplane نه airport با هواپیما وارد کردن /آوردن
بعد از مدت زمان کوتاهی
تیوپ های پلاستیکی بلند
بهره بردن استفاده کردن، سود بردن استثمار کردن سوءاستفاده کردن از چیزی بهره بردن از ضعف کسی استفاده کردن
استفاده از انرژی های تجدید پذیر در ساختمان برای تامین نیرو
تجربه کردن
به صورت اصطلاحی به مکان خیلی گرم و داغ هم میگن
به صورت اصطلاحی به مکان خیلی گرم و داغ هم میگن
درخواست تقاضاشغل برای شرکت هایی که در روزنامه آگهی نداده اند ولی شما دوست دارید آنجا کار کنید و درخواست میدهید که ببینید به شخصی با مهارت های شما نیا ...
درخواست تقاضا شغل برای شرکت هایی که در نیازمندیهای روزنامه آگهی داده اند
قدرت محض
تخریب کردن ( شخصیت ) به باد انتقاد گرفتن
در آینده
کند عمل کننده
تک فازی تک بخشی
Rhythm of life
نظم شبانه روزی
کار کردن اهمیت کمتری از زندگی کردن دارد
چرت زدن
چرت زدن
به خواب رفتن خوابیدن
کاری که فعلاً در دست است، کار فعلی، کار در پیش
برنامه ریزی کردن برای یک مصاحبه
به خوبی نوشتن
توانایی ها و مهارت های خود را در بهترین وجه ممکن ارائه دادن
تجمع سیاسی
غیر متخصص غیر کارشناس، فاقد اطلاعات اختصاصی یا تجربه در زمینه ای
غش کردن بیهوش شدن محرمانه کردن ( اطلاعات و. . . ) مخفی کردن خاموش کردن ( چراغ ) تاریک کردن ( خانه ) سانسور کردن خفه کردن بی توجهی کردن نادیده گرفتن
مثل پرنده کم خوردن تعبیر کردن بازی کردن مدام از کسی انتقاد کردن
شوک فرهنگی
به صورت مستقیم دیدن یا تجربه کردن