پیشنهاد‌های رضا شاه حسینی (٣٥)

to be in a better situation than before after experiencing a difficult situation to enjoy the more enjoyable aspects of life بهتر شدن زندگی/شرایط com ...

( نرم افزار ) از طریق کد، از طریق برنامه نویسی

زهر ترک شده

روی پرده [سینما] What's on at the cinema? There's a film on called Casablanca

( برای مار، حشرات و . . . ) سمی venomous snake, insect, etc

بچه طور

to catch a flight = to travel in an airplane when you catch a bus/train/plane, you get on it in order to travel somewhere example: He was arrested at ...

شرکت مشاور

جواب مهدی عباسپور خوب بود ولی yet در کاربرد اول - به معنی هنوز - علاوه بر جملات منفی یا پرسشی منفی، در جملات پرسشی مثبت نیز بکار می رود: مثال: Has Al ...

( فیلم ) بزن بزن فیلمی که پر از صحنه های دعوا و فرار و کشت و کشتار باشه.

صدات می زنه

تا هرجا که حال کنه

تغییر دهنده معادلات، برگ برنده

entirely different things

گرگ باران دیده

Command Central مرکز فرماندهی - اتاق فرمان

دید از بالا و وسیع، چنانکه یک پرنده در هنگام پرواز می بیند

( اصطلاح معادل در فارسی ) موشک هوا کردن، آپولو هوا کردن، اتم شکافتن یک کار خیلی سخت را گویند a task requiring intelligence or higher education the h ...

واژه ابزار علیرغم ظاهر آن که جمع مکسر واژه بزر بنظر می رسد، مفرد بوده و اسم جنس است. * شکل جمع آن در فارسی ابزارها و در عربی ابازیر می باشد. از واژ ...

fall under someone/something banner تحت لوای کسی/چیزی قرار گرفتن زیر پرچم کسی/چیزی قرار گرفتن

وحدت بخش

منتقم

( در جواب ) شعار دادن

معانی فراوانی دارد، من جمله: ۱ - فاعل ۲ - موضوع، مبحث، موضوع مورد مطالعه، واحد درسی ۳ - آنچه که در معرضِ یا تحت تاثیرِ ( هر چیزی ) است، سوژه - ( فعل ...

to err [v] /er/ =to make a mistake “Cambridge Dictionary”

صفت : کند ذهن، احمق، stupid قید : احمقانه تلفظ : إبتوس

ملکه ذهن

شبه کد

excited

زیاده روی کردن در انجام کاری ( غالبا رفتار سوء )

قدم به قدم بردن/رفتن ( در یک پروسه )

دیکشنری آکسفورد: involving great attention to details شامل توجه زیاد به جزییات [شامل ریزه کاری زیاد]

چرخه حیات

ترفند ( مثل دور زدن قوانین یا استانداردها ) مثال۱ - ( در فوتبال یا راگبی ) لگد زدن به پای بازیکن برای متوقف کردن[که خطا است] مثال۲ - دور زدن استاندا ...

پاسخ به دعوت