پیشنهادهای علی آقارخ (٢٢٠)
ریشه ریخت
پیش بنه ( با ضمه ب )
ریزسختینه. سلول های متورم و گرد با دیواره ضخیم در ریسه های قارچی و همزیست قارچ ریشه اربوسکولار است.
در زیست شناسی به معنی همزیستی می توان در نظر گرفت مانند همزیستی قارچ های اربوسکولار با ریشه های گیاهان
مارمولک لکه ای
نربانگی. در فصل جفتگیری گوزنها نر برا تصاحب ماده ها فریاد می زنند.
این اثر سازمانی به نوعی اثر هورمون های استرئیدی اطلاق می شود که در دوران رشد جانور باعث تغییرات دائمی در فیزیولوژی و رفتار می شود.
نوردوره. فروغ دوره
در زیست شناسی مقاوم هم میتوان معنی کرد.
نور حساس
گند.
زیرکشندی ( زمانی که بیشترین مد رخ دهد. و در پایین ترین نقطه منطقه با بیشترین آب و عمق )
خرچنگ کمانچه زن هم گفته می شود. که این نام به علت داشتن یک انبرک بسیار بزرگتر نسبت به دیگری است.
تغییرات هلال ماه
hypoxia به مفهوم کمبود اکسیژن لازم برای یک فرایند زیستی است. اما anoxia به مفهوم عدم یا بی اکسیژنی است.
توریون به جوانه های درختان حرا گفته می شود که تا بهار سال بعد روی پایه مادری نگه داشته و سپس به داخل آب رها می شوند.
پوسه
در شیمی به معنی رباینده است. مانند متالوتیونین که انواع اکسیژن فعال را می ربایند.
غیرکشندگی
کافتی زا
زمان بندی شبانه روزی ( تشخیص زمان در روز یا شب برای انجام فعالیت های مختلف نظیر تغذیه. جفت یابی. شکار و . . . در حیوانات و از جمله انسان است. که ایت ...
مبنای پایه
ریشه های تکیه گاهی
استوانه آوندی ( گیاه شناسی )
ساق ریشه
بسط زا. گسترش زا
گذرندگی. گذرنده
گیاهان نهاندانه بن روی
برون پوست
شخصیت این لغت به بهتر شدن یک وضعیت برمیگردد. تغییر مثبت. احیا.
چرخه های منظم دوره ای مانند زمستان گذرانی و یا مهاجرت در حیوانات. دوره ای
در انجمن ریاضی و آمار از واژه 'بلوک' استفاده کرده اند . و واژه دیگری برای آن نساخته اند. به علاوه در طرح و آزمایشات به مفهوم گروهی از واحدهای آزمایشی ...
گونه ای از درختان نخل است.
علامت گذاری کردن. مشخص کردن. البته در شخصیت لغت lable پیگیری شیئ علامت گذاری شده در آینده وجود دارد.
اندام ایمر ( نام کاشف آن ) نام هزاران حسگری است که اطراف دماغ موش کور برای یافتن غذا در معبر های زیرزمینی تاریک از آن استفاده می کند.
سرعت مانند veluchi equation یعنی معدله سرعت
خزیدن. مانند dorsal ramp interneuron سلول های بینابینی عصبی در پشت حلزون های دریازی هستند. که برای خزیدن در آب بکار می روند
دوستان من. کلمه انحراف در فارسی شخصیت منفی دارد.
معنای انحراف با دید نتیجه خوب و مثبت است. مثلا diversion of time به مفهوم صرفه جویی در زمان است.
عملا
شهریار
سلطنتی. مثل monarch butterfly پروانه سلطنتی
این لغت در برابر proximate ( یعنی ضد آن ) قرار میگیرد. بنابراین اصلی میتواند معنی دیگری در نظر گرفته شود.
این لغت در برابر ultimate قرار میگیرد ( یعنی ضد ان ) . بنابراین فرعی و از این دسته لغات می توان برای آن در نظر گرفت.
پیش مخ. پیش مغز
درختی
نهاد. به مفهوم بخشی از یک سازمان. مانند subsidiary bodies یعنی نهادهای فرعی. که در سازمان ملل برای تشکیلات سیاسی استفاده می شود.
حسابدار
خیریه
نشست ( کنفرانس های بین دول )