پیشنهادهای امیر صادق زاده (٤٨٣)
غارت. دزدی.
غارت . به غنیمت بردن
عکس العمل یک کار انجام شده. جواب هر کار یا کار انجام شده
هماهنگ ویک دست بودن
مانند هم. هماهنگ بودن.
هم سو. مثل هم
دورشدن. دورشونده. ضد هم بودن
نزدیک به هم.
نزدیک به هم. هم عقیده. مثل هم بودن
نظام سرمایه گرایی طبقاتی برای جامعه گرایی
سرمایه گرایی برای جامعه
برابری وهمگرایی برای جامعه. برابر بودن
همگرایی. وحدت متقابل در افکار
گروه گرایی.
داده های مورد نظر منتقل شده
جابجایی. انتقال دهنده
نور
معامله اشتراکی با سرمایه طرف مقابل
همنشینی. برگزاری مجلس
ویرایش یک تصویر را گویند
بی مانند
هم معنی. مثل هم
تازه گی. شادابی
پر طمع. زیاده طلب
بی نیاز. ثروتمند
باز پرداخت
فرسوده.
بخشش در راه خدا
مردود
فریبکار. حیله گر
تغابن. متقلب
مشاور
هر ملکی که توسط مالک بنا یا احداث شده باشد
تعدد. فروانی. بسیار
چیزی را حتی با سختی وتلاش کردن هم نمی شود بدست آورد.
شرارت. پلیدی.
باعث کاهش وافت
ول خرج. کسی که بیهوده خرج می کند
پرجنب وجوش
خجالت زده. شرمندگی. پشیمانی
منفورگری.
سرزنش کردم.
مردود
موسسه یا سازمان تحقیقاتی
حیرت انگیز
ملزم به اجرای قوانین
تائید شده ها. هرچیزی که صحت داشته ومورد تائید باشد.
صحت داشتن
شفا دادن
شفاعت