پیشنهادهای امیر صادق زاده (٤٨٣)
در امان بودن. در محفوظ بودن. حفاظت
درد آور. اندوهگین. محلی که پراز غم باشه
عمیق. گودی
خود داری کردن.
مسدود شدن مجاری تنفسی. وبینی
آغاز. شروع
پنهان شدن
تلاش گروهی ویا دسته جمعی
بی شمار. فراوان
به سیاستمدارانی گفته می شود که با افکار مردم بازی می کنند وبا حرف هایشان مردم را فریب می دهند وآنها را از واقعیت دور وگمراه می کنند.
خواستار. درخواست
وتو کردن یعنی مخالفت کردن. رد کردن . رای مخالف یا منفی
اندک چیزی.
سکوت کردن. درسکوت ماندن
افکار جمع . افکار مجموعه. یا افکار عمومی را برهم زدن
تعهد دهنده گان.
پایبند. تعهد.
پناه دادن. ایمن ماندن
پایان بد.
چارچوب تفکرات واندیشه های افراد متخصص واجتماعی
برداشت یا نتیجه گرفتن از یه مطلبی
سودی است که بعد فروش محصول پرداخت ومحاسبه می شود.
دور افتاده
هرآن چیزی که بر آن دلایل دلالت کند
هر چیزی را که ازش بگذری ویا فسخ کنی. رهاش کنی.
دشمن
نگاه عداوت آمیز. نگاه دشمنانه
فرصت. فرجه
اخطار دادن. هشدار دادن برای انجام کاری
به هدیه آوردن
هدیه آوردن.
قرار داده نمیشود
تکه تکه شده. جدا شده
اجرا. به حقیقت پیوستن یک کاری
مقابله با مشکلات که منتهی به مرفه باشد
رها شده. جدا شده.
آموختن. یادگیری. فراگرفتن
یادگیری. آموختنی
حادثه ایی که اتفاق افتاده
در آستانه ونزدیکی یک رویداد
بدبختی یا بیچارگی
تلاش برای کاری
واحد سرعت موشک وهواپیما
تصویر
نیرومند
درشت اندام
یگانه. تنها
هم معنی. هم ردیف
عقل ناقص. یا ناقص العقل
ناقص