مدال‌های میثم علیزاده لشکانی

بازدید
١,١٤٩
امتیاز کل
٣٤٢,٨١١
کل مدال ها
٢,١٤٥
طلا
١٦٥
نقره
٩٢٠
برنز
١,٠٦٠
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get out of: خلاص شدن از، در رفتن از زیر بار انج ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have something on: برنامه ای داشتن برای . . .
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have something on: برنامه ای داشتن برای . . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have got something on: برنامه ای داشتن برای
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
have got something on: برنامه ای داشتن برای
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
give my regards to: سلام منو به . . . برسون مترادف: Gi ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
give my regards to: سلام منو به . . . برسون مترادف: Gi ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
pop out: 1. از دهن پریدن ( حرفی یا کلامی ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at the latest: دیگه تا . . . ( میگه از این زمان بی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
it's about time: وقت تنگه * وقتی می خوای به کسی بگی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
call by: سر زدن ( سر راه به کسی سر بزنی )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
call by: سر زدن ( سر راه به کسی سر بزنی )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be snowed under: زیر خرواری از چیزی بودن مثلا: i'm s ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be snowed under: زیر خرواری از چیزی بودن مثلا: i'm s ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get over: گذراندن ( یک دوره سخت یا اتفاق بد ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
wait up: بیدار موندن، منتظر کسی موندن ( با و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wait up: بیدار موندن، منتظر کسی موندن ( با و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
feel up to: از پس کاری بر آمدن, قدرت لازم برای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
feel up to: از پس کاری بر آمدن, قدرت لازم برای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
trip up: 1. اشتباه کردن trip up on something ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fate: 1. عاقبت ( در معنای یه سرانجام ناخو ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
paycheck: دریافتی یا حقوق در قالب چک
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
work your way up: رسیدن به چیزی به مرور زمان با کار ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
work your way up: رسیدن به چیزی به مرور زمان با کار ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
demonstrate: 1. نشان دادن، تایید کننده چیزی بودن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
accountable: پاسخگو
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
constructive: مفید و سازنده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leave: به عنوان اسم: ۱. مرخصی ( محل کار یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
compensation: 1. غرامت 2. جبران، خوبیه چیزی یا ات ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
critical: 1. انتقاد کننده ( critical of ) 2. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
interestingly enough: جالبه که
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
interestingly enough: جالبه که
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
strangely enough: عجیبه که
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strangely enough: عجیبه که
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
answer somebody back: یکی به دو کردن، جواب کسی رو دادن ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
answer somebody back: یکی به دو کردن، جواب کسی رو دادن ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
rather: 1. Rather نسبتا ، تا حدی 2. Would ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
dominate: تسلط داشتن، زمام چیزی رو در دست گرف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
divulge: لو دادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
divulge: لو دادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
invasive: هجومی، تهاجمی مثلا جریان هجومی در م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
plunge: فرو رفتن، در ورطه چیزی رفتن/ بودن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
phenomenon: 1. پدیده، اثر ( آثار ) 2. شخص یا چ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
middle name: 1. اسمی که بین اسم کوچک و فامیلی اف ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
brusque: خلاصه گویی یا استفاده از کلمات اندک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
brusque: خلاصه گویی یا استفاده از کلمات اندک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
abrupt: 1. ناگهانی، غیر منتظره 2. بی نزاکت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
outgoing: معاشرتی، خوش مشرب
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
declare: عنوان کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
propaganda: تبلیغات سوء، هوچی گری، شلوغ بازی سی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
then: 1. سپس ( وقتی قبل از جمله ای می اید ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lukewarm: 1. ولرم 2. بی میل، بی تفاوت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shortsighted: نگاه سطحی و بدون در نظر گرفتن عواقب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pay out: 1. پول زیادی پرداخت کردن، پیاده شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
open up: 1. مجال چیزی پیدا شدن، دسترسی پیدا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
module: 1. واحد درسی 2. از قسمت های یک نرم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
congested: 1. پر ترافیک 2. قسمتی از بدن که انب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sophisticate: وارد، بَلَد، حرفه ای * فراموش نکنی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
demanding: 1. نیازمند تلاش و سختی بسیار 2. پرت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
stem: به عنوان اسم: 1. ساقه گیاه 2. "پایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
instrumentation: 1. ترتیب بندی آهنگ 2. دمو دستگاه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
roughly: 1. تقریبا 2. با خشونت و درشتی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
rigorous: 1. خیلی دقیق و کامل 2. شدید
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
explicit: 1. صریح 2. رکیک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
my pleasure: 1. وقتی کسی شما رو به انجام یا قرار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
how do you do: 1. اگر هنگام احوالپرسی باشد ( که عل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lie in: خواب بیشتر در صبح Have a lie - in
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
eurostar: خط ریلی بین انگلیس و فرانسه که از ز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
eurostar: خط ریلی بین انگلیس و فرانسه که از ز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
crossing: 1. گذرگاه، معبر 2. تقاطع 3. سفری که ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
bark: وغ وغ ( کردن ) سگ * لطفا نگید " پا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
parapsychology: علم مطالعه توانایی های عجیب و رمزآل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
parapsychology: علم مطالعه توانایی های عجیب و رمزآل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
divide: 1. تقسیم ( کردن ) 2. تفرقه افکندن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put something down to something: چیزی رو به حساب چیز دیگه گذاشتن مثل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put something down to something: چیزی رو به حساب چیز دیگه گذاشتن مثل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
fraud: کلاهبردار، کلاهبرداری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
involvement: دخالت، درگیری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
far apart: جدا از هم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
trail: دنباله، مسیر، مجموعه از اقداماتی که ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
labour: 1. کارگر، کارگری 2. زایمان In labou ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
receptor: گیرنده عصبی مثلا taste receptor یعن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
collapse: 1. فرو ریختن 2. غش کردن، نقش بر زمی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
dump: 1. انداختن، چیزی رو جایی ول کردن یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
precursor: زمینه ساز، پیش مقدمه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fallacy: باور غلط
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
priceless: 1. نفیس، گرانبها 2. باحال و خنده دا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
unblemished: 1. بی خطو خال، بدون لکه 2. بدون خدش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
unblemished: 1. بی خطو خال، بدون لکه 2. بدون خدش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
intensive: مشقت آمیز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ribbon: نوار، روبان، نشان افتخار نظامی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
upside: تنها خوبی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
homogenizing: همگن سازی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
homogenizing: همگن سازی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
intransitive: فعلی که نیاز به مفعول ندارد ( ننننن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
civilised: 1. متمدن 2. راحت و لذت بخش
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
civilised: 1. متمدن 2. راحت و لذت بخش
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
obtain: 1. کسب کردن، به دست آوردن 2. در مور ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rubbishy: چرت و پرت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rumor has it: میگن که. . . ، شنیدم که میگن . . . ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rumor has it: میگن که. . . ، شنیدم که میگن . . . ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
by all means: معادل فارسی: " صاحب اختیارید" یا " ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
medium: 1. میانه 2. رسانه، جمعش میشه media ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
soap opera: این برنامه هایی که اول صبح کانالای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
prejudiced: متعصب، تبعیض گرا
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
prejudiced: متعصب، تبعیض گرا
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
subscribe: اشتراک گرفتن/ خریدن * فقط فعل است
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cut off: جدا کردن ( دو چیز مرتبط به هم، نه ح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
surroundings: Surrounding میشه اطراف، نزدیک اما s ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
inspired: متاثر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
pose: 1. ایجاد مشکل کردن 2. ژست ( گرفتن ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
compromise: 1. مصالحه/سازش ( کردن ) 2. از چیزی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
impinge: اثر منفی گذاشتن * حرف اضافه این فع ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
immoral: 1. غیر اخلاقی 2. بی عفت، دارای انحر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
unfulfilled: 1. در مورد آمال و آرزوها یعنی "محقق ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
hazard: خطر ، ریسک * دقت کنید که اسم است ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clutter: 1. شلوغ پلوغ کردن جایی یا فضایی 2. ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
chip: اگر اسم باشد: 1. سیب زمینی سرخ کرده ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
foster: فعل: 1. پروراندن 2. سرپرستی کودکی ر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
stock raising: دامپروری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
narrative: حکایت، روایت حکایتی، روایتی * با ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
culminate: Culminate in/with something: ( با ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fodder: 1. علوفه 2. چیزی یا کسی که فقط به د ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fodder: 1. علوفه 2. چیزی یا کسی که فقط به د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
land hungry: تشنه زمین، شدیدا محتاج به داشتن زمی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
woodland: مناطق جنگلی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
woodland: مناطق جنگلی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
trigger: اسم: ماشه فعل: 1. باعث شروع به کار ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
prolong: "کِش دادن" چیزی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
prolong: "کِش دادن" چیزی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
watch out: عامیانه به معنی "بپّا"
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
selfish: خودخواه، خودبین * با احترام ، این ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
to say the least: معادل این اصطلاح در فارسی: " دیگه ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stuff: اسم: چیزمیز، چیز ( ما تو فارسی چجور ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
miniature: صفت: کوچکتر از اندازه نرمال یا اندا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
be bound to: 1. Be bound to do something: محتمله ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
be bound to: 1. Be bound to do something: محتمله ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fall into: 1. افتادن تو چیزی ( منظور فعالیت خا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mar: ناقص کردن، خراب کردن * در برخی موا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mar: ناقص کردن، خراب کردن * در برخی موا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
elusive: در مورد انسان یا حیوان: کمیاب در مو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in a very real sense: به معنای واقعی، حقیقتا * برای تاکی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in a very real sense: به معنای واقعی، حقیقتا * برای تاکی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
can do: جایی، فکری و یا نگرشی که به شما این ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
for the most part: اغلب اوقات
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for some reason: به هر دلیلی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
dispel: زدودن، باور یا ایده غلطی را از بین ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
dispel: زدودن، باور یا ایده غلطی را از بین ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
well adjusted: از نظر احساسی سلامت و قادر به مواجه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
brave: اسم: شجاع و دلیر فعل: روبرو شدن با ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
TO: معنای to در اکثر مواقع با در نظر گر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with luck: خوشبختانه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
factory: محل تولید صنعتی یا نظامی ( کارخانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i can tell you: باور کن، جدی میگم I tell you هم می ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i can tell you: باور کن، جدی میگم I tell you هم می ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
کفش کتانی: Trainers
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
comfort loving: راحت طلب
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
comfort loving: راحت طلب
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
sophisticated: دررمورد انسان: 1. پیشرفته ( دررمورد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
motorist: راننده یک ماشین، راننده، سواره "با ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
whisk away: باد هوا شدن ( کردن ) ، از جایی دور ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
tender: 1. ترد 2. دردناک 3. پر مهر و دلنشین
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
defective: ناکارامد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
defective: ناکارامد
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
unrewarded: بی ثمر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
unrewarded: بی ثمر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
clear away: جمع کردن، جمع و جور کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
clear away: جمع کردن، جمع و جور کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
put up: برپا کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sizzling: 1. خیلی داغ، خیلی گرم 2. هات ( کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
hold: نگه داشتن وضع کردن ( شدن )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
attain: دست یافتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
temper: 1. عصبیت، تندمزاجی 2. سرشت، خلق و خ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
wish me luck: برام دعا کن!/دعا کن شانس بیارم!/ از ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
wish me luck: برام دعا کن!/دعا کن شانس بیارم!/ از ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
ever since: 1. اگر آخر جمله بیاید معنای " از آن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
get hold of somebody: از کسی باخبر شدن، با کسی تماس برقرا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get hold of somebody: از کسی باخبر شدن، با کسی تماس برقرا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
get hold of: باخبر شدن از کسی، با کسی تماس برقرا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
look forward: چشم انتظار چیزی بودن * فقط دقت کنی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
take up: معانی زیادی دارد، اما پرکاربردترین ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
goon: 1. Go on: ادامه دادن 2. Go on at: س ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
consistent: منسجم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
set back from: با فاصله از چیزی گذاشتن، به دور از ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set back from: با فاصله از چیزی گذاشتن، به دور از ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
let off steam: از زیر فشار درامدن، نفسی گرفتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
address: نشانی ، نشانی دادن سخنرانی رسمی اظه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
streamed: در مدرسه یعنی دانش آموزان با سطح ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
unstreamed: در مدرسه یعنی دانش آموزان با سطح ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
unstreamed: در مدرسه یعنی دانش آموزان با سطح ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
set out: 1. رهسپار سفری شدن 2. طرح ریختن ( ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mixed ability: کلاسی که در آن دانش آموزان با سطوح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mixed ability: کلاسی که در آن دانش آموزان با سطوح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
by heart: از حفظ، از بر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
by heart: از حفظ، از بر
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
one's: کسی، مربوط به کسی ( هر کس )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
one's: کسی، مربوط به کسی ( هر کس )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
ecological: زیست محیطی، اکولوژیکی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
breed: فعل: 1. زادگیری ( نگهداری حیوان یا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
spread of disease: گسترش و شیوع بیماری
١ سال پیش