میثم علیزاده لشکانی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

compassionate: رحیم، دلسوز

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

atmospheric: 1. جوی ( از نظر هواشناسی ) 2. چیزی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

atmospheric: 1. جوی ( از نظر هواشناسی ) 2. چیزی ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rubbish collector: آشغال جمع کن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

holding up: طبق معمول، عین همیشه، میگذره

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

glitch: ایراد

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

closure: بستن دایمی ( کارخانه، مدرسه، اداره ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

come along: دنبالم بیا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

calamity: فاجعه ، بلا

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

override: باطل کردن، بی اثر کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indulge: حالشو بردن، دلی از عزا دراوردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pore: روزنه، منفذ ( بر روی پوست بدن یا گی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

insane: دیوانه، مجنون

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

entity: ● ماهیت، تمامیت ● تشکیلات

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

fraction: تکه، بخش کوچک از یک چیز بزرگتر

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

drop by: سرزدن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

damnation: تباهی، لعنت

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rile up: لج کسی را درآوردن، رو مخ کسی بودن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rile up: لج کسی را درآوردن، رو مخ کسی بودن، ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gullible: زودباور

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

smug: خودبین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

smug: خودبین

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

straighten out: راستو ریست کردن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mind you: البته اینم بگم، ناگفته نمونه که . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

already: ●تاکنون, قبل این ● همین تازه، همین ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solstice: چه در نیمکره شمالی باشیم و چه جنوبی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

equinoxes: در هر عرض و طول جغرافیایی که باشید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

equinoxes: در هر عرض و طول جغرافیایی که باشید ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

commemorative: یادبود

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

take the price off: هزینه چیزی را نگرفتن، اشانتیون دادن

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

token: اسم: ● پیشکش، هدیه ای به منظور قدرد ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

regular: مرتب، پابرجا، با قاعده همیشگی و معم ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

you're on: حله قبوله ( معمولا بعد از شرطبندی ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frozen: منجمد بدون حرکت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

bottle bank: سطل یا مخرنی که مردم بطری های شیشه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

bottle bank: سطل یا مخرنی که مردم بطری های شیشه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

bottle banks: سطل یا مخرنی که مردم بطری های شیشه ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tonic: ● نوشیدنی انرژی زا ● نوشیدنی تلخ مز ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hang on: ● محکم بگیرش، سفت نگهش دار ● یه لحظ ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

likelihood: ● به احتمال خیلی زیاد ● احتمال

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it's no good: بی فایدست، فایده ای نخواهد داشت . . ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

do your bit: نقش خود را ایفا کردن، سهم خود را اد ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

lots more: غالبِ اکثریت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

amount: مقدار، میران ، مبلغ ■ فقط دوستان تو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

prolonged: مدید، طولانی مدت

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

isle: جزیزه ( بیشتر در شعر کاربرد دارد ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

isle: جزیزه ( بیشتر در شعر کاربرد دارد ) ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tropical: ● گرمسیری، استوایی ● خیلی گرم و مرط ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evacuated: تخلیه شده خالی از سکنه شده

١٠ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forecaster: پیش بینی کننده ( مخصوصا وضعیت آب و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

forecaster: پیش بینی کننده ( مخصوصا وضعیت آب و ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wrap up: ● پوشاندن ( با لباس دیگر ، یا لایه ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

well cast: فیلمی که در آن بازیگران به خوبی انت ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

your kind of thing: از اونایی که دوست داری

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

commission: ■اسم: ● کمیسیون ( شورایی که به منظو ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

struck: . . . Be struck on/by از چیزی ( یا ...

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

how mean: چه بدجنس، چقدر نامرد!

١٠ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

kind of attitude: طرز فکره دیگه! هر کس یه جوری فکر می ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

though: ● گرچه، البته ، اما ( هم معنی altho ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strap: ● بند ( ساعت یا هر چیزی ) ، تسمه ● ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

all the same: به جمله ای که این عبارت در آن به کا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

useless: ● بی فایده، به دردنخور ● ناتوان، عا ...

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

i was wondering: ● داشتم فکر میکردم که . . . ● اگر ...

١٠ ماه پیش

مدال‌های میثم علیزاده لشکانی