مدال‌های میثم علیزاده لشکانی

بازدید
١,١٤٩
امتیاز کل
٣٤٢,٨١١
کل مدال ها
٢,١٤٥
طلا
١٦٥
نقره
٩٢٠
برنز
١,٠٦٠
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
singlehandedly: به تنهایی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
generalise: عمومیت دادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
generalise: عمومیت دادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
in particular: به طور خاص
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as recently as: تا همین . . . . بود که، همین . . . ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
as recently as: تا همین . . . . بود که، همین . . . ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lay the foundations: بستر چیزی را مهیا کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
lay the foundations: بستر چیزی را مهیا کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
superfluous: زیادی، اضافی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
cram: 1. چپاندن، چپیدن 2. خر زدن ( خوندن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
on the understanding that: با علم به اینکه، با اطمینان از این ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
on the understanding that: با علم به اینکه، با اطمینان از این ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it was not until: ●بعد از این عبارت یک زمان مطرح می ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
it was not until: ●بعد از این عبارت یک زمان مطرح می ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
significance: 1. اهمیت، قدر 2. مفهوم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
earnest: خیلی جدی و رک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
decisive: ● قاطع ( در مورد انسان ) ● سرنوشت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
above all: مهمتر از همه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
leukaemia: لوسمی، سرطان خون
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
leukaemia: لوسمی، سرطان خون
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
جایگزین کردن: Replace, supersede
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
جایگزین کردن: Replace, supersede
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rod: میله محک
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
thus: 1. بنابراین 2. بدین گونه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
حمله ور شدن: Lash out
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
چپاندن: Tuck into, cram
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ملچ ملوچ کردن: Munch
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
پرس غذا: Helping
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بعلاوه: Moreover what's more
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
موقعیت اجتماعی: Status
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ذاتا: Inherently
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
پیش کشیدن: Propound
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
بیرون زدن: Stick out Protrude
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
روسک: در زبان گیلکی به راسو گویند
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
فلاکن: در زبان گیلکی یعنی تکان دادن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
چطور روت میشه: How dare you?
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
غوطه ور کردن: Submerge
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
remedy: علاج، درمان
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
slaughter: سلاخی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
slaughter: سلاخی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ever before: ●هر زمانی مثال: It's been clear tha ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
ever before: ●هر زمانی مثال: It's been clear tha ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
mutilated: ناقص، آشولاش
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mutilated: ناقص، آشولاش
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ill mannered: بی تربیت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
stringent: سفت و سخت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
high time: . . . It is high time وقت آن رسیده ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
mugged: خفت شده، کسی که مورد زورگیری قرار گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
wonder: اگر به صورت فعل استفاده شود: 1. اگر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
managed to: همان طور که از شکل فعل پیداست در حا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
managed to: همان طور که از شکل فعل پیداست در حا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
decide: ● تصمیم گرفتن ● نتیجه چیزی را مشخص ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
went out: به کشور دیگری سفر کردن خاموش شدن ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
shop around: قیمت کردن، جنس دید زدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
see eye to eye: تفاهم داشتن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rivalry: کُری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
launch: 1. دست به کاری زدن 2. روانه بازار ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
norm: ● قاعده، دستور ● هنجار ● حد میانی ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sense of self: someone’s idea that they are a sepa ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sense of self: someone’s idea that they are a sepa ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
distinction: وجه تمایز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
self understanding: خودشناسی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
self understanding: خودشناسی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
limbs: ● دست و پا ● شاخه قطور درخت * out ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
expression: ● ابراز ● گفته، بیان ● حالت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
contingent: به عنوان اسم: ● دسته، گروه ( همگی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
reflect: منعکس کردن * اگر با حرف اضافه on ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
once: ● یک بار ● هر زمان که. . . ● قبلنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
derive: برگرفتن، بدست اوردن چیزی از چیزی دی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
go further: پا را فراتر نهادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
inextricably: به طور لاینفکی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dab: ● به نرمی و سریع لمس کردن چیزی * م ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tug of war: ● طناب کشی ● کشمش، جنگ بر سر چیزی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
conviction: ● باور، عقیده قوی ● مجرمیت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
testimony: شهادت ( قسم رسمی در دادگاه ) ، گواه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
scholar: ● فاضل، خردمند ● دانش پژوه، محقق
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
subtle: ● جزیی، نامشهود ● ماهرانه ● موبین، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
enactment: ● تصویب ● ایفا ( مثلا نقشی در یک ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
vulgar: مبتذل، بی نزاکت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
vulgar: مبتذل، بی نزاکت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
vulgarisation: عوام پسند کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
vulgarisation: عوام پسند کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
move away: ● دور شدن ● مهاجرت کردن ■ معمولا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
market forces: the forces that decide price levels ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
asset: ● دارایی، اموال موقوفه ● حُسن، امتی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
professionally: ● حرفه ای ● کاربردی، به عنوان قسمتی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bias: ● غرضمندی، جانبداری ● علاقه و استعد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
content: ● محتوا ● راضی، خشنود
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
premise: ● ساختمان یا محوطه مربوط به یک مکان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
circumstance: مقتضیات، شرایط مربوطه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
induce: ● اعوا کردن، القا کردن، واداشتن ● ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
contrary: 1. To/the/quite the contrary این اص ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
juicy: ● آبدار ● دست اول، اطلاعات مهم ( مخ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
expense: ● هزینه ● on expenses: یعنی روی فاک ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
fiddle: ور رفتن دستکاری کردن حساب ویالون زد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
fiddle: ور رفتن دستکاری کردن حساب ویالون زد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
it's a shame: باعث تاسفه، شرم آوره
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
it's a shame: باعث تاسفه، شرم آوره
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
case: مورد چمدان
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
make up your mind: ● تصمیمت رو بگیر ( یکی رو انتخاب کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
scam: تلکه کردن، کلاه برداری کردن
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
drive past: با ماشین از جایی رد شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
drive past: با ماشین از جایی رد شدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
make a mess: خرابکاری کردن، به چیزی تِر زدن ( بب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
crime doesn't pay: there is more trouble than benefit ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
nonprofit: سازمان یا موسسه ای که درامد حاصله ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hardwearing: سگ جون، خیلی مقاوم
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
he saw for himself: به چشم خود دید
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
see for yourself: به چشم خود ببین
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pull cord: کابل برق جمع شونده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull cord: کابل برق جمع شونده
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
mini cooper: یه نوع خودرو
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
mini cooper: یه نوع خودرو
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
be in love with: عاشق شدن ( بودن )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
be in love with: عاشق شدن ( بودن )
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with brass knobs on: ● اگر به تنهایی و در انتهای جمله ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
with knobs on: ● اگر به تنهایی و در انتهای جمله ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
with knobs on: ● اگر به تنهایی و در انتهای جمله ای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pensioner: بازنشسته
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pensioner: بازنشسته
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
argumentative: کسی که اهل بحث و جدل است
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
authentic: اَصل، غیر جعلی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
growl: غارو غور کردن غریدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
demonology: علم احظار ارواح
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hypocritic: انسان ریاکار
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
hypocritical: ریاکار
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
hypocritical: ریاکار
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
sincere: صادق، بی ریا
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
no offense: جسارت نباشه ها . . .
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
that's my vote: این نظر منه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
provincial: استانی کوته فکرانه، دمده
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
salvation: رستگاری
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
very fitting: بنازم. . .
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sonny: پسر!
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sonny: پسر!
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
aren't you a peach: چقدر نازی
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
nice spot: جای قشنگیه
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coordinate: متناسب کردن، هماهنگ سازی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
coordinate: متناسب سازی، هماهنگ کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
communal: مشارکتی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
communal: مشارکتی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
shipment: ترابری، حمل کالا به مکانی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
harvesting: برداشت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
planting: کاشت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
planting: کاشت
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
waxing: ●بزرگتر شدن، قرص تر شدن، به حجم چیز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
waning: ● کوچکتر شدن، از حجم چیزی کاسته شدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
latitude: عرض جغرافیایی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
practise: عمل کردن، انجام دادن، تمرین کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
municipal: شهری درون مرزی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
municipal: شهری درون مرزی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
equinox: در طول یک سال، دو بار مدت زمان شب و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
equinox: در طول یک سال، دو بار مدت زمان شب و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
disseminate: اشاعه کردن، ترویج کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
timekeeper: ثبت کننده زمان
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
escapement: چرخ دنگ در واقع چرخ دنده ای است که ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
escapement: چرخ دنگ در واقع چرخ دنده ای است که ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tension: ● تنش ● در مورد فنر یعنی نیروی کشش ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pendulum: پاندول
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
floor standing: ایستاده، پایه تخت مانند ساعت ایستاد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
floor standing: ایستاده، پایه تخت مانند ساعت ایستاد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
positioning: مکان یابی
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
original: ● اصلی، اولیه ● ابتکاری
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
calibrate: ● تحت قاعده درآوردن، مطابق ساختن ( ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
precision: نکته قابل توجه در مورد این کلمه این ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
motive: توجه کنید که این کلمه هم اسم است و ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pendulum: به تلفظ این کلمه دقت کنید: پِنجِلِم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rock: ● تخته سنگ، صخره ● جنباندن، تکان دا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
accommodate: در خود جای دادن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
enlighten: شیرفهم کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
on the surface: این طور به نظر میاد که . . .
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lighthearted: ● سرخوش ● شوخی وار
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tired: ● خسته ● جواد، تکراری، خز
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
bear out: تایید کردن ● در واقع ادعا، داستان ی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
borne out: Borne اسم مفعول برای Bear است . ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
conscientious: وظیفه شناس
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
care to name: قبلش هم any میاد مثلا: Any thing y ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
care to name: قبلش هم any میاد مثلا: Any thing y ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
quibble: ● یه چیز کوچیک ( از یه موضوع کلی ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
put someone to shame: با عملکرد بهتر باعث خجالت ( شرمندگی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rearing: بزرگ کردن ( پرورش دادن ) فرزند یا ح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
rearing: بزرگ کردن ( پرورش دادن ) فرزند یا ح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bearing: بلبرینگ تاثیر ■ lose bearing یعنی گ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bearing and rearing: سروکله زدن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
terrestrial: مربوط به کره زمین ( نه کرات دیگر ) ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
poised: آماده ( به انجام کاری )
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
detection: کشف
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
detection: کشف
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cog: چرخ دنده دندانه ی روی چرخ دنده کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
tenuous: ظریف و نازک متزلزل، ضعیف
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
tenuous: ظریف و نازک متزلزل، ضعیف
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
educated: علمی، بر مبنای علم و دانش
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
life bearing: قابل سکونت، قابل زندگی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
life bearing: قابل سکونت، قابل زندگی کردن
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
alien: ●به عنوان صفت: غریب، بیگانه خارجی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
search me: چه بدونم
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
monitoring: رصد، پایش
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
host: میزبان دسته، گروه بزرگ
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
adress: ادرس دادن، نشانی دادن مورد بررسی قر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
draft: پیشنویس یا طرح اولیه ( نوشتن ) خدم ...
١ سال پیش