پیشنهادهای محمدرضا قریشی (١٩٢)
( در بیسبال ) ضربه هُم - ران
دستگاه رطوبت ساز یا دستگاه بخور
سمندرک
دکمه، شاسی، ماسماسک، چفت، دسته یا کلید
توتیای دریایی، خارپشت دریایی
ماهی هوور
گوشت دم توپ ( در مورد سربازانی که به جنگ اعزام میشوند در شرایطی که رهبران و فرماندهان آنها ارزشی برای جان این سربازان قائل نبوده و نگرانی از بابت کشت ...
آتش به اختیار
1 - لوله مکش حشرات، نیش 2 خرطوم
آتش به اختیار، افراد خودسر و بدون مجوز رسمی در برخورد با تخلفات ( برای اشاره به افراد خودسر که به صورت فراقانونی در پیشگری از وقوع جرم، جنایت و تخلف ...
( قرون وسطی ) مطرب یا خواننده دوره گرد
مطایبه، خوش و بش و مزاح
موقعیت سودآور و آب و نان دار
خط باستانی ( که از با استفاده از نقش و نگار پیام خود را منتقل میکردند )
شکستنی، فناشدنی
فرد لغزخوان یا متلک پران / برای توصیف فردی که اهل لغز خواندن و کاربرد زخم زبان و لحن نیش و کنایه دار باشد به کار می رود.
تکاپو
وافل ساز، وافل پز
( در مورد شخصیت ها ) مسئول هماهنگی برنامه ها یا مسئول دفتر اطلاع رسانی و یا مدیر برنامه ها
غول چراغ جادو ( در قصه های کودکان غولی که از چراغ جادو فراخوانده میشودو می تواند تا 3 آرزوی صاحب چراغ جادو را برآورده نماید )
تاجر چوب، سوداگر چوب
کالباس
کالباس
مجرای دفع مهره داران ( پرندگان، ماهی ها و خزندگان )
با سلام و احترام. برای خیار چنبر که در انگلیسی با عنوان armenian cucumber نامیده میشودسه عبارت دیگر که مترادف بوده و معنی خیار چنبر میدهند نیز استفا ...
شفابخش، مسرت بخش، مایه آرامش
اسب دریایی
armenian cucumber
شلیل سبز، شفتالو
خیار چنبر
صندلی ( از نوعی که تکیه آن قابل تنظیم باشد ) a chair in which you can lean back at different angles ( دیکشنری کمبریج )
A lump in the throat
بغض
شخص زیرآب زن و یا نفرت انگیز
اوقات ویژه خانواده و عزیزان ( زمانی که انسان برای بهبود روابط و یا تفریح و خوشگذرانی به خانواده و یا عزیزانش اختصاص میدهد )
مجوز رانندگی حین آموزش ( مدرکی ست مربوط به دوره آموزش رانندگی و قبل از دریافت گواهینامه رانندگی )
( در مورد اجناس و کالاها ) فله ای، محصول یا جنس فله ای
قلچماق اجیر شده
مستخدم رستوران ( بویژه فردی که کار شستن ظرف ها را انجام میدهد )
موجود زنده دارای ساختار ژنتیکی جهش یافته / جاندار موتاسیون شده
✅ ( برای اشاره به هر آنچه که یا ناشناخته است یا یادآوری نامش سخت و در نتیجه فراموش شده باشد به کار می رود. ) این، نمیدونم چی، چیز
نیروی صحنه تئاتر، نیروی سن ( شخصی که در اجرای دکور روی سن تئاتر وچیدمان اشیا، تابلوها، تزئینات و. . . کمک میکند )