home run

/hoʊmˈrən//həʊmrʌn/

معنی: گل زدن
معانی دیگر: (امریکا - بیس بال) هوم ران (زدن گوی بخارج از زمین و دویدن از روی همه ی پایگاه ها)، دربیس بال گل زدن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in baseball, a hit that allows the batter enough time to touch all four bases in succession and score a run.

جمله های نمونه

1. I thought it was a home run.
[ترجمه گوگل]من فکر می کردم این یک مسابقه خانگی است
[ترجمه ترگمان] فکر می کردم یه خونه پر از خونه - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I didn't think I could hit a home run .
[ترجمه گوگل]فکر نمی کردم بتوانم یک هوم ران بزنم
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کردم بتوانم به خانه برگردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He poled his twelfth home run in the sixth inning.
[ترجمه گوگل]او دوازدهمین ران خانگی خود را در اینینگ ششم کسب کرد
[ترجمه ترگمان]او در the ششم خود را به خانه رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Milligan's home run puts the Dodgers ahead by one point.
[ترجمه گوگل]بازی خانگی میلیگان باعث شد تا داجرز یک امتیاز پیش بیفتد
[ترجمه ترگمان]خانه Milligan را با یک نقطه شروع می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. A home run by Mark McLemore in the fifth was the only dent Texas was able to lay on him.
[ترجمه گوگل]خانه ای که توسط مارک مک لمور در پنجمین دوره اداره می شد تنها چیزی بود که تگزاس توانست بر روی او بگذارد
[ترجمه ترگمان]خانه ای که توسط مارک McLemore در قرن پنجم اداره می شد، تنها فرو رفتگی در تگزاس بود که می توانست روی او دراز بکشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Voila, Williamson set a home run record that lasted 35 years.
[ترجمه گوگل]وویلا، ویلیامسون رکورد دویدن خانگی را به نام خود ثبت کرد که 35 سال به طول انجامید
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، ویلیامسون یک رکورد اداره خانگی است که ۳۵ سال به طول انجامید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. His home run was off lefty Yorkis Perez.
[ترجمه گوگل]فرار خانگی او از یوکیس پرز چپ چپ بود
[ترجمه ترگمان]خانه او lefty Yorkis پرز بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In three-plus seasons, Piazza has averaged one home run for every 8 at-bats.
[ترجمه گوگل]در سه فصل به اضافه، پیازا به طور متوسط ​​به ازای هر 8 خفاش، یک بار خانگی انجام داده است
[ترجمه ترگمان]در سه فصل به علاوه (پیاتزا)میانگین یک خانه برای هر ۸ خفاش ها را دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Then Hank Aaron hit his first home run in an All-Star Game.
[ترجمه گوگل]سپس هنک آرون اولین بازی خانگی خود را در یک بازی آل استار انجام داد
[ترجمه ترگمان]بعدش هنک، \"هنک\" اولین کسی بود که اولین بار تو بازی \"استار ترک\" رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Gibson's home run demoralized the Astros.
[ترجمه گوگل]بازی خانگی گیبسون باعث تضعیف روحیه آستروس شد
[ترجمه ترگمان]خانه گیبسون روحیه Astros را تضعیف می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It was a personal home run, but a fashion base hit.
[ترجمه گوگل]این یک خانه شخصی بود، اما یک پایه مد بود
[ترجمه ترگمان]این یک خانه شخصی بود، اما یک هدف اصلی مد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The home run was his fourth of the spring.
[ترجمه گوگل]مسابقه خانگی چهارمین بهار او بود
[ترجمه ترگمان]این خانه چهارمین دوره بهار او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Such a blow was now a home run.
[ترجمه گوگل]چنین ضربه ای اکنون یک بازی خانگی بود
[ترجمه ترگمان]اینک چنان ضربتی به خانه نواخته شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In 198 Mr Salvigsen again hit a home run when he forecast that interest rates would spike up.
[ترجمه گوگل]در سال 198، آقای سالویگسن با پیش‌بینی افزایش نرخ‌های بهره، مجدداً به شدت به بازارهای داخلی رسید
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۸ آقای Salvigsen دوباره به خانه ای رسید که پیش بینی کرد نرخ بهره بالا خواهد رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

گل زدن (فعل)
goal, home run

انگلیسی به انگلیسی

• (baseball) hit in which a player is able to circle all four bases and score one point (usually the ball is hit out of the playing field)

پیشنهاد کاربران

بیسبال ) ضربه چهار پایه ، گل زدن
( اصطلاحا ) بخشی از سفری که به خانه ختم می شود
The portion of a journey that ends at home
( اصطلاحا ) موفقیت؛ به ویژه، یک موفقیت مردمی
محصول خانگی بود.
A success; especially, a popular success
( اصطلاحاً ) آمیزش جنسی
Sexual intercourse
در بازی بیس بال وقتی که توپ زن ( batter ) با چوب بیس بال ضربه ای به توپ بزند که باعث حذف شدنش نشود و خطایی هم مرتکب نشده باشد و زمان کافی در اختیارش قرار دهد که هر چهار بیس را بپیماید , هوم ران کرده است.
...
[مشاهده متن کامل]
واژه home به این دلیل به کار می رود که بازیکن پس از ضربه به توپ شروع به دویدن ( run ) از خانه کرده و پس از عبور از همه بیس ها دوباره به خانه یا home باز می گردد.

در بیسبال وقتی می گویند home run که بازیکن توپ را به خارج از زمین بازی پرتاب کند.
معنای دیگر: victory
( معنی مجازی ) موفقیت چشمگیر، کالای پر فروش
( در بیسبال ) ضربه هُم - ران

بپرس