پیشنهادهای شهریار آریابد (١,٤٥٣)
مهرانگان = مهرنجان :� میترا� در زبان اوستایی و مهر درپارسی بمعنای عهد و پیمان و فرشته نگاهبان در دین مزدیسنایی است و در اینجا بمعنای سرزمین پیمان ها ...
پارسی شده آن " کیبر " و یونانی آن " کیبروس" که در زبان تازی قبرس شده است.
پارسی شده آن " مکدونی"
در نسک های کهن پارسی به " خبوشان " نامور است که تازی آن " قوچان" شده .
این واژه یونانی شده " شیراز " بوده و به هیچ روی نام باستانی شیراز نمی باشد، نویسندگان یونانی همه نام های ایرانی را ریخت یونانی داده و در نوشتارهای خو ...
در پارسی " شاهین کلات یا شاهین دژ "
در پارسی " زندیگان " این نام از سه بخش " زند: تفسیر اوستا ، یک : پسوند و ان پسوند جا و سرزمین که روهم به چم سرزمین مفسران اوستا می باشد . زندیک = زن ...
در پارسی " تالگان " به چم سرزمین ویس تات و تالشی زبان.
سرزمین ویس دیلمی زیار ، مرداویچ زیاری یکی از ایرانیان میهن پرست و پایه گذار دودمان زیاریان و زنده کننده آیین های ناب ایرانی که در پی زدودن زبان و فره ...
" شوش" از نام خدای هتمتی ( ایلام ) بنام " این شوشیناگ " گرفته شده و سوسا یونانی شده آن می باشد و هرگز در فرهنگ ایرانی روایی نداشته است . در نسک های ی ...
در پهلوی " ارتکان " به چم چشمه پاک است که در زبان یونانی و مکدونی ( مقدونی ) پوتیکارا شده و به هیچ روی ریشه ایرانی ندارد . همانگونه که " ایساتیس " ی ...
پدیدگان ، هستیان
کوتاه شده " پاد آفند " به چم رویارویی با آفند و تازش.
تازش ، تاخت
سرخوش ، سرخوشانه، افدوار ( شگفت وار )
در پارسی " نوآزادگرایی ، نورستاگرایی "
در پارسی " پست post"
در پارسی " فرسپ " ، همچنین تیرک یا دیرک . فرسپ نفتی = دکل نفتی
واژه پیشنهادی " کویاد koyad " از واژه کوی با پسوند جا و مکان " اد" به چم جای کوی و برزن ، در ایران هر شهر به چند بخش تقسیم می شود که عبارتند از: کوچه ...
سهمناک ، سهمگین
در پهلوی " پدیستاگ " برابر فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی. پدیستاگان = معاهدات پدیستیدن= معاهده بستن
در اوستا ، پهلوی و پارسی " چیچست " آمده ولی ارومیه نامی بیگانه است .
در پارسی " کاسپیان " که در لاتین کاسپین شده است ، این نام از یک ویس ایرانی بنام کاس پی یعنی کاسی های دشت نشین گرفته شده، کاسی ها یک ویس بزرگ باستانی ...
" پروز " در شاهنامه فردوسی بزرگ.
" بیستگان" در شاهنامه فردوسی بزرگ.
در اوستا سه تن رهایی بخش بنام های هوشیدر ، هوشیدر ماه و استوت ارت از پشت ایست واستر پسر اشو زرتشت سپیتمان می باشند و مادران آنها به ترتیب : سروتت فذر ...
در پارسی " وه اندیش ، به اندیش " کسی که اندیشه او نیرو بخش و افزاینده باشد .
در پهخلوی " اوپرتات " برابر نسک اردویراف نامه از رشید یاسمی.
در پهلوی " سیچ " برابر نسک اردویراف نامه از رشید یاسمی. أسیچ = بی رنج و محنت
در پهلوی " هنیام " برابر نسک اردویراف نامه از رشید یاسمی
در پهلوی " موک " گونه ای کفش که در ترکی به آن چکمه گویند، برابر نسک اردویراف نامه از رشید یاسمی
در پهلوی " هماک " برابر نسک اردویراف نامه از رشید یاسمی.
در پارسی باستان " باختریش " برابر سنگ نوشته های درایوش هخامنشی در پارسه ( تخت جمشید ) .
در پارسی باستان " مودرای " نام کشور پرآمون ها یا پسران آمون ( فرعون ها ) ، خدای مودرای باستان.
در اوستا " یاتو "
" هری آباد" به چم آبادی و روستای آریایی .
در پهلوی " گیلپان " یا گیلبان به چم نگهبان سرزمین ومردم گیل
آشوبگران
همراستا
اواخشتر باختری
اواخشتر خاوری
اپاختر خاوری
اپاختر باختری
هموندان
در پارسی " رواگیدن " از بن رو ، رواگ به چم رواگ دادن . رواگ کار = مروج
این نام و این واژه ریشه در زبان و تاریخ ایران داردو هیچ پیوندی با واژه کوت تازی ندارد ، از سویی آبادیس یک رسانه ایرانی و ویژه پارسی زبانان است ، پس د ...
در پارسی " تبنگوی اندرمرتیانی پول"
در پارسی " سازمان برساخت های پدافندی" وابسته به ورزیناد پدافند ( وزارت دفاع ) .
در اوستا " ژین" در پهلوی " گیان " و در پارسی امروز به گونه "جان " بکار می رود که با واژه های زی ، زیو ، زیست ، زندگی ، ژیوار و زاتو هم ریشه می باشد. ...
در پارسی " کوات " گویند که در زبان تازی قباد شده است. کوی کوات = کیکوات = کیقباد کواتیان = قبادیان