پیشنهادهای شهریار آریابد (١,٤٥٣)
در پهلوی " آبگینگ " که همان آبگینه امروزی است، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " روگ " برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی این واژه هم چیم واژه تچن و روان است.
در پهلوی " ویشگ " که در زبان پارسی بیشه شده است، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی. که از واژه می توان واژه ها ...
در پهلوی " چیپاک ، شیباگ " برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
در پهلوی همچنین واژه " أگومگ" از بن گمیختن به چم آمیختن و آمیغ و ترکیب کردن گرفته شده و با پسوند منفی ساز " أ" به مفهوم خالص است ، برابر نسک فرهنگ کو ...
در پهلوی " گیانی " از بن گیان ( جان ) برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید فخرایی.
در پهلوی " پیش پارگ" برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " بی سهش " برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " بی روگ "
در پهلوی " اپی روگ " یا بی روگ ، أروگ
در پهلوی " ویزایش " از بن ویزاییدن به چم آسیب و صدمه زدن می باشد، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی. بر همین پ ...
در پهلوی " ویم " برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی از مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " اوزنیگ" از بن اوزیدن به چم برون رفتن و خارج شدن است که واژه" اوزداهیک " به چم خارجی و بیگانه نیز از همین بنیاد می باشد، برابر نسک فرهنگ کو ...
در پهلوی " وانیگر " از ریشه وانی به چم اسراف کردن و تلف کردن آمده ، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " وانش " از بن وانیدن به چم غلبه کردن و چیره شده است ، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " وندگ" برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " داشتار " از بن داشتن برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی و برگردان بانو مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " تبرزد"
در پهلوی " پاذگس یا پاگس " برا بر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی با برگردان خانم مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " پادیاب " برا بر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی با برگردان خانم مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " پدست " هم به چم تعهد و هم قول ، برابر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی با برگردان خانم مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " پدست" برا بر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی با برگردان خانم مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " مانش " برا بر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی با برگردان خانم مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " کاکم " برا بر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی با برگردان خانم مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " هندمان " برا بر نسک فرهنگ کوچک زبان پهلوی نوشته مکنزی با برگردان خانم مهشید میرفخرایی.
در پهلوی " چاروگ"
در اوستا " پیتر " ، در پهلوی " پاپ و پاپا " و در پارسی " باب و بابا" مانند : پاپکان = بابکان ، پاپی =بابی
در پهلوی " روچیک " که همان روزیک یا روزی می باشد، این واژه به زبان تازی رفته و رزق شده ، برابر نسک فرهنگ واژه های فارسی در عربی نوشته محمدعلی امام شو ...
زاده آریایی
در پهلوی : پری بزر " به چم دارای بلندی و قامت چون پریان، پری قامت ، خوش اندام .
در پهلوی " پرورتیش " به چم پیشگام و پیشرو می باشد که از پیشوند فرا که در اوستا و پهلوی به گونه "پرور ، فرور " و واژه " تیش " به چم " گام" آمیخته و سا ...
به چم " نگهبان جوانمرد "
به چم " جوانمرد نیکوسرشت "
به چم " جوانمرد پاک و مقدس "
به چم " شاه چهر ، شاهرو " می باشد. مانند : شاهرخ
به چم " نگهبان شاه ، پاینده امیر و فرمانروا است .
به چم : شاه نام ، امیرنام .
از واژه اوستایی " کوی سار " و پهلوی " کیسار " به چم سرفرمانروا شاه شاهان.
به چم " شاه زاده " که از واژه " کی " به چم امیر و شاه با پسوند " زاد" ساخته شده است .
این واژه نوساخت به چم " جوانمرد زمین " می باشد ، واژه " زام " به چم زمین است ، مانند : زامیاد ( یادگار زمین ) که فرشته نگهبان زمین در آیین مزدیسنا می ...
بن واژه " راد " به چم جوانمرد و کریم می باشد که با پسوند " یار " به چم یار و انسان جوانمرد است.
این واژه به چم " بزرگان و مردمان شریف و نجیب بکار رفته و برابر نسک فرهنگ واژه های فارسی در عربی نوشته محمدعلی امام شوشتری در زبان تازی زبرجان شده است
در پارسی " خناپگان " به چم جایی که آب و هوای خنک دارد، برابر نسک فرهنگ واژه های فارسی در عربی نوشته محمدعلی امام شوشتری. این واژه از این بخشها ساخته ...
در پارسی " خناگ " به چم خفگی، برابر نسک فرهنگ واژه های فارسی در عربی نوشته محمدعلی امام شوشتری.
در پارسی " گوژگ " به چم برجستگی و برآمدگی پا. برابر نسک فرهنگ واژه های فارسی در عربی نوشته محمدعلی امام شوشتری.
در پارسی " گوژگان " به چم جای برآمده و بلندی می باشد، برابر نسک فرهنگ واژه های فارسی در عربی نوشته محمدعلی امام شوشتری.
در پارسی " دبستان "
در پارسی " دهشمند "
در پارسی " فرنفش " از بن فرنفتن به چم گام برداشتن ، انجام دادن ، اجرا کردن. فرنفت = اقدام کرد
در پارسی " تچش " از بن تچیدن به چم روانش و روان شدن.