دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
"نشانگر" واژه ی نشانگر به جای کیت آزمایشگاهی به کار می رود.
ارزنده، ارزندگی به چم Importance
سِهره
"رایمند"، رای مند، خنک مرد داننده ی رای مند/به دل بی گناه و به تن بی گزند. اسدی توسی ( سده ی ۴ه ش )
یَخِش، یخزدگی، یخ زدن، یخیدن
جدیدترین ترجمهها
جدیدترین پرسشها
از نگاه دوستان آیا ارزش کار یک بازیکن فوتبال بیشتر است یا یک رفتگر؟ ما در کجای عدالت و دادگری بهسر میبریم؟!
در فرتوری که بارگذاری کردهام گوشهی X چند درجه است؟
چرا هوای شهرهای ما به ویژه در زمستانها تا این اندازه آلوده است؟ برای کاستن از این آلودگیها که کاهش کیفیت زندگی و مرگی زودهنگام را در پی خواهدداشت چه باید کرد؟ در نگاه من ...
درود می خواستم دیدگاه کاربران گرامی را درباره سهمیه های دانشگاهی در آزمون سراسری و آزمونهای ارشد و دکتری بدانم. آیا این سهمیه ها عادلانه و برای کشور سودمند و کارساز است؟ با سپاس
درود بر دوستان گرامی می خواستم دیدگاههای دوستان را درباره آموزش بی رویه انگلیسی و پیامدهای منفی آن برزبان پارسی را بدانم، آیا این ریشه در بیماری فرهنگی یا کمبود تربیتی یا بی بنیِگی آموزشی ما و فرزندان ما دارد؟ این بیماری و کمبود و خودکوچک بینی از کجا سرچشمه گرفته و آیا ریشه تاریخی هم دارد؟ درمان این بیماری و درد چیست؟ با سپاس از پاسخهایتان
جدیدترین پاسخها
یه مرجع، مصدر، ... در متون کهن (قبل از 200 سال) که مصطلح لغوی "رأی مند" به معنی "صاحب نظر"،"صاحب فکر"،"حکیم" ... یا Wisdom ارائه بدهید؟؟ لغتنامه معاصر دلیل ومصدر و مرجع نیست. این سوال هم حذف کنید!!!
خنک مرد دانندهی رایمند/به دل بی گناه و به تن بیگزند. اسدی توسی(سدهی ۴ ه) در این بیت هزار ساله، جایگرفتن واژهی رایمند کنار واژهی داننده، گویای این است که این واژه دارای چم [دارندهی رایو دانا ...
سلام دوستان با توجه به اقبال عمومی مراجعبه به تراپیست و روانشناس برا ی مشکل های روزانه و روان بنظرتون معیار های یک تراپیست خوب چیه ؟
این چیزی که مینویسم پاسخ پرسش شما نیست ولی باید دانست که فرهنگ از هر چیزی ارزندهتر است. ما نیازی به واژهی تراپیست نداریم واژهی درمانگر برابر با آن است گرچه واژهی درمانگر مانند تراپیست یک واژهی همهگیر است و برای همهی زمینههای درمانی بکار میرود. در زمینهی روانی، درستتر آن است که از واژهی رواندرمانگر یا همان روانشناس بهره گرفت. ببخشید
برابر پارسیِ واژگانِ زیر چیست: 1- جمع = Addition 2- ضرب = Multiplikation 3- حاصل جمع یا مجموع = Summe 4- حاصلضرب = Produkt پیشاپیش سپاسِ بیکران به همه کسانی که به این پرسش می اندیشند.
درود بهجای واژههای جمع، تفریق، ضرب و تقسیم این واژهها و نوواژگان را پیش مینهم: افزایند، افزایش، افزایمان کاهند، کاهش، کاهمان بارند، بارش، بارمان پخشند، پخشش، پخشمان ساختار: بنکنونی + ...
هواشور همون ایر واش فرنگیه وسیلهای برای تسویه هوا برای یه دستگاه طراحی و ساخت بومی ایران چه نامی پیشنهاد میکنید
"هواپال" هواپال میتواند نام خوبی باشد یعنی پالایندهی هوا.
درود بر شما ، لذت در زبانهای پارسیمیانه و اوستایی چه بوده است؟
درود میپندارم که در پارسی میانه یا پهلوی واژهی "کام" برابر با لذت بوده و "کامیتن" که در پارسی دری به ریخت کامیدن در آمده بُنواژهی آن بوده: چو شاهی به کامی بکاهد روان/خرد گردد اندر میان ناتو ...