ترجمه‌های فرزاد زارع (٢٧)

بازدید
٨٤
تاریخ
٤ سال پیش
متن
sevenfold
دیدگاه
٨

هفت برابر, ( البته فعل ها یا صفت و اسم ها وقتی تو زبان گفتاری به اینصورت تنها گفته ویا به کار میرن، لفظی دستوری مانند دارن، یعنی اینجا علاوه بر خبری، ...

تاریخ
٤ سال پیش
متن
He was treated like an outcast by the other children.
دیدگاه
١

بچه ها با او همانند یک طردشده ( یا فردی منفور ) رفتار کردند.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The letter "a" represents two different vowels in the word "alligator."
دیدگاه
٢

حرف "a" نشان دهنده دو حرف صدادار متفاوت در کلمه "تمساح"است

تاریخ
٥ سال پیش
متن
Let us see if aught can be done for her.
دیدگاه

بگذارین ما ببینیم اگه شد این کار رو براش انجام میدیم.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The judge took cognizance of the thief's previous record.
دیدگاه
٠

قاضی، سوابق قبلی دزد را در نظر گرفت.

تاریخ
٥ سال پیش
متن
The house, a former barn, has been attractively converted.
دیدگاه
٠

این خونه سابقا یه انبار ( مخصوصا غلات ) بود که به طور دوستداشتنی ( یا جذابانه ) تغییر یافته. ( کلمه the همیشه به یک کلمه مذکور که مهم بوده و بعد از ا ...

تاریخ
٥ سال پیش
متن
the women with whom I work
دیدگاه
٧٠

زنانی که با انها کار میکنم

تاریخ
٥ سال پیش
متن
She was hovering between life and death.
دیدگاه
٤

او در بین زندگی و مرگ، در حالت منتظر ( دلواپس ) و سرگردان بود. ( به قول خودمون یه پاش این دنیا بود یه پاشم اونیکی دنیا. )

تاریخ
٦ سال پیش
متن
He brought his horse to the blacksmith to have one of its shoes repaired.
دیدگاه
٧

او اسبش را نزد آهنگر برد، تا یکی از نعل هایش را تعمیر کند. ( بازسازی کند، درست کند ) هر چیزی که در جمله بندی صحیح و مناسب باشد ان جمله ترجمه درستی دا ...

تاریخ
٦ سال پیش
متن
pulchritude
دیدگاه
٣

قشنگی، زیبایی، خوش هیکلی و خوش اندامی

تاریخ
٦ سال پیش
متن
longitude
دیدگاه
٦

اگه اشتباه نکنم میشه طول جغرافیایی و latitude هم میشه عرض جغرافیایی

تاریخ
٦ سال پیش
متن
He stripped an orange of its rind for me.
دیدگاه
١

او یک پرتقال را برای من پوست کند.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
Bands of soldiers ravaged the countryside.
دیدگاه
١

( اگر band در ارگان های نظامی به کار رود به منظور جوخه مورد استفاده قرار میگیرد ) جوخه های سربازان روستا ( حومه شهر ) را ( غارت کردند ) تخریب کردند.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
The forest was ravaged by fire.
دیدگاه
٢

جنگل توسط آتش سوزی به فنا رفت

تاریخ
٦ سال پیش
متن
Whom did you watch?
دیدگاه
١٩

چه کسی را داشتی میپاییدی؟ ( کلمه watch یه اصطلاح بوده و به ان ساعت مچی ، نگاه کردن به تلویزیون یا نمایش و نگهبانی دادن هم به کار میرود مانند watch to ...

تاریخ
٦ سال پیش
متن
Initially, the work was pretty mundane.
دیدگاه
٥

در ابتدا ( قبلا ) ، کار کردن همیشه همانگونه بود. ( منظور کار هر روز مثل قبل و بع همان شکل به صورت یکنواخت انجام میگرفت )

تاریخ
٦ سال پیش
متن
Be willing to do even mundane tasks.
دیدگاه
٠

میل داشته باشید که هر امور پیش پا افتاده ای ( کارهایی که به نظر زیاد مهم نیستن یا جزئی هستن ) را انجام بدهید.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
demotion
دیدگاه
١

رکود، تنزّل ، تخفیف هم میشه گفت ولی تخفیفی که در کالا به کار میره معمولا off یاdiscount مورد استفاده قرار میگیره

تاریخ
٦ سال پیش
متن
He hovers over his children.
دیدگاه
١٤

او بر روی فرزندانش خیلی حساس و یا نگران و دلواپسشان است ( در کل گویی از نزدیک انها را میپاید و از انها نگهداری و محافظت مینماید. )

تاریخ
٦ سال پیش
متن
He flouted authority while at school and no one was surprised when he was expelled.
دیدگاه

زمانی که او در مدرسه بود مجوز ( قانون مدرسه ) را نقض میکرد و هیچ کسی به اخراج شدنش متعجب نشد

تاریخ
٦ سال پیش
متن
She enclosed a check for $ 50 with the letter.
دیدگاه
٣

او یک چک ۵۰ دلاری را با پاکت نامه ( یا به پیوست نامه ) ارسال کرد

تاریخ
٦ سال پیش
متن
Take time when time comes lest time steal away.
دیدگاه
٢

( در خاطر نگه داشتن زمان، ساعت یا تاریخ برای انجام کاری یا چیزی ) به موقعش یادت باشه تا اینکه وقتش رسید فورا انجامش بدی. ( بدزدیش و یا هم مخفیانه بری ...

تاریخ
٦ سال پیش
متن
We shall never forget your kindness.
دیدگاه
٢

ما نباید هیچگاه مهربانی ( خوبی، رئوفت ) شما را فراموش کنیم.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
My sister's bangs cover her eyebrows.
دیدگاه
١٤

گیسو های ( موهای جلو و روی صورت ) خواهرم پیشانی اش ( ابروهایش ) را پوشانده.

تاریخ
٦ سال پیش
متن
a crease in a pair of trousers
دیدگاه
٠

هر دو ساق شلوار اتو کشیده شده

تاریخ
٦ سال پیش
متن
Three plus five is eight.
دیدگاه
١٧

سه علاوه پنج میشود هشت

تاریخ
٦ سال پیش
متن
He gently rubbed his swollen nose.
دیدگاه
٠

او به آرامی بینی متورمش را مالش داد.