پیشنهادهای فرهاد سليماننژاد (١,٠٦٧)
حق ذاتی
اولویت، ارجیحت
تفرقه برانگیز
برعکس، برخلاف
تفرقه افکندن، از هم جدا کردن
take sth or sb for granted وجود کسی یا چیزی را مسلم فرض گرفتن
مقدر، مثلا مشیت مقدر الهی
خودمحوری، خودخواهی
متفق کردن، تجمیع کردن
بی دروپیکر، ولنگار، گل وگشاد
as much . . . as برای مقایسه ی دو چیز: ( مثلاً ) تهران همانقدر شهری شلوغی است که نائین خلوت است.
متحول
وراجی، یاوه گویی
کسی که ابتدا از چیزی یا کسی حمایت می کند اما بعد از آن دست می کشد، خائن به حزب و مسلک و مرام، بریده، مرتد، پناهنده
پرفروش، پرخواننده
مفروض
set the tone for ( مجازا ) حال و هوای چیزی را تعیین کردن، بر جو چیزی تأثیر گذاشتن ( مصداقا ) لحن چیزی را تعیین کردن
( مجازاً ) بر حال و هوای چیزی تأثیر گذاشت، حال و هوای چیزی را تعیین کردند، ( مصداقا ) لحن چیزی را مشخص کردن
سرآمد
بی قیدوشرط، رها، آزاد، بدون محدودیت و مزاحمت
جایگاه خدای گونه داشتن
شهرت یا اشتهار بیشتری به چیزی بخشیدن، چیزی یا کسی شدیدا مشهور بودند، در زمره یا جرگه مشاهیر بودن یا جای دادن
lump in with : چیزی را با چیز یا چیزهایی، کسی را با کس یا کسانی جمع بستن، یکی کردن
صحت
دنبال چیزی بودن
در برخی موارد، از برخی جهات. در مواردی مرتبط
متکثر کردن، از وحدت در آوردن، ( مثلا درک متکثری از چیزی به دست آوردن )
دربرگیرنده
سرجمع
فزاینده یا درحال افزایش ( مثل تورم فزاینده، خشونت فزاینده و . . . )
در عرف عام، در زبان متداول، به اصطلاح عامیانه، به طور کوچه بازاری
Grub Street" literature" ادبیات کوچه بازی، ادبیات عامه پسند. در قرن هجدهم Grub نام خیابانی بود در لندن که عمده ی نویسندگان معمولی که مخاطبانشان عوام ...
سایه سنگین
افسون زدایی شده
سهل گیر
وضوح و گویایی
نظام بخش
زینت
تبادل ( هر چیزی )
کمال و خوشبختی
کلی
پیرامون
این چنینی
اتفاقا، از قضا، بر حسب تصادف
در عمل، عملاً
به عبارت دقیق تر، در معنای دقیق کلمه، صراحتاً
سرنخ ( راهنما )
کوتاه سخن
تقرب
تغییرناپذیر