نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
spritely: سرزنده، چابک، با روح، با نشاط
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
deepen: شدید شدن، شدت گرفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
overwhelmed: این عبارت اسم مفعول است بزرگواران، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lay ahead: در انتظار کسی/چیزی بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
bring down: سرنگونی، براندازی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sinking heart: با دلی پر از غم، با دلی غمگین، با د ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
flicker: درمورد حرکت چشمها، جابجایی سریع، تک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
break: طلوع خورشید، شفق، بیرون آمدن خورشید ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
burst through: بیرون زدن، نفوذ کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
burst through: بیرون زدن، نفوذ کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
medical practice: اقدامات پزشکی، خدمات پزشکی، کارها و ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in store: در نظر
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sense of humor: نمک ریختن، نمکدون شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
strike out: در مسیری حرکت کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
meant for: مناسب یا جوابگوی چیزی بودن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
falter: دچار اختلال شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
balloon: بالا رفتن، افزایش یافتن، زیاد شدن، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sweet pie: عزیزِ دل، عشق، جیگرطلا، نفس، عنوانی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sweet pie: عزیزِ دل، عشق، جیگرطلا، نفس، عنوانی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the span of: مدتِ، درطولِ، در مدتِ
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
temper: متوقف کرد�، جلوی چیزی را گرفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
furtively: دزدکی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rimmed: پُر از، مملو از
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
leveled: تخریب شده، با خاک یکسان شده، سراسر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
desperate for: تو کف چیزی بودن، دربه در دنبال چیزی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
commandeer: استفاده کردن از چیزی ( ساختمان یا و ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
drafty: سرد
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
drafty: سرد
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
by my wits: با عقل و درایت، با تدبیر و شعور، با ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pole: لهستانی تبار
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
offhandedly: بدون فکر کردن، بدون اینکه فکر کند، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
remnants: باقیمانده، مابقی، ته مانده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
remnants: باقیمانده، مابقی، ته مانده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
roil: به هم زدن، ( معده و شکم )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lumber: به آرامی راه رفتن، به آرامی و سنگین ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
triviality: بی اهمیت، چرت و پرت
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spring about: به یکباره به این طرف و آن طرف رفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
lord over: ادعای اقتدار داشتن، تسلط داشتن، مسل ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
start for: به سمت چیزی/جایی رفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
brush by: به سرعت از کنار کسی رد شدن ( درحالی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
brush by: به سرعت از کنار کسی رد شدن ( درحالی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
dead on one: نای کار کردن نداشتن، از پا افتادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
overhanging: جلو آمده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
squirm: جابجا شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
practicing religion: فعالِ مذهبی، فرد مذهبی که تمام مناس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
at one: پست، خوار ، فرومایه، تسلیم شدن، به ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
down: از میانِ، از دلِ، از وسطِ، در امتدا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
treasure: عنیمت شماردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
splash: حرکت کردن در آب، به نحوی که بخشی از ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sputter: به سختی حرف زدن، ( به دلایلِ عصبی ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rake across: کشیدن با فشار روی چیزی، فرو بُردن، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
more than a few: بسیاری، کُلی، به شدت، تا حد زیادی، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
raise one: باورنکردن، ابرو بالا انداختن در اثر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
cloaked: فرورفته، پنهان، در لفافه، غرق شده د ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sharing: درد و دل، صحبت کردن، حرف زدن، دراخت ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
burned into one: به راحتی فراموش نشدن، در ذهن حک شدن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
zoom away: عجله داشتن، به سرعت رفتن، گاز وسیله ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
predawn: پیش از طلوع خورشید، گرگ و میشِ قبل ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
watchtower: برجک
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
breathlessly: همانطور که نفس نفس می زد
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
citizenry: غیرنظامیان
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
crash through: با شکستن/تخریب کردن/له کردن از مانع ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
crash through: با شکستن/تخریب کردن/له کردن از مانع ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
take charge: کنترل اوضاع را به دست گرفتن، بر چیز ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
at an end: به پایان رسیده، تکمیل شده، کامل شده ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
pockmark: سوراخ سوراخ شدن/کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
peace through avoidance: دوری و دوستی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
parameter: شاخصه، ویژگی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
must see: به شدت توصیه شده، شدیدا پیشنهادی
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
beta reader: ویراستار، مصحح، اصلاح کننده، ویرایش ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blood churning: ترسناک، هیجان آور، وحشتناک، شوکه کن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
undisturbed: در آرامش
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ominous: دلهره آور
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dig into: اگر در رابطه با خوراکی و غذا باشد، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
here and there: هرزگاهی، گهگاه، گاه وبیگاه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
muscle knot: گرفتگی عضله
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
knot: گرفتگی، خستگی ( عضله )
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
common room: اتاق نشیمن، علاوه بر مدرسه و دانشگا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
common room: اتاق نشیمن، علاوه بر مدرسه و دانشگا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
rivulet: مسیر آب
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
invigorate: امیدوار کردن/شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
semidarkness: سایه روشن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set in: لحاظ کردن، سرلوحه قرار دادن، مدنظر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put through: ترتیب چیزی را دادن، ردیف کردن، درست ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
sheer: زیاد، بسیار زیاد
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
prag: مرد مفعول، اوبنه ای، حوتاه شده ی وا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
prag: مرد مفعول، اوبنه ای، حوتاه شده ی وا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
good job: خانوم دستیار، فرمایش شما درسته، اما ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
copy that: به حالت امری اگر به کسی گفته شود، م ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
get on with: با کسی/چیزی سر کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
jerk around: سر به سر گذاشتن، اوسکول کردن، دست ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
panny: آلت تناسلی مردانه، در واقع ترکیبی ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
bear claw: پنجه ی خِرس ( نوعی شیریینی است که ق ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
shitcan: پس زدن، دور انداختن، کنار زدن، کنار ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
to tell you: حقیقتش، راستش، راستشو بخوای، حقیقتش ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
write one up: برای کسی گزارش لغو دستور پُر کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
spin around: برگشتنِ سریع، چرخیدنِ ناگهانی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
conservatory: اتاق نورگیر، بسیار مناسب است ( فضای ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in which case: که در این حالت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
set out: مرتب کردن، چیدن، گذاشتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
side table: میزی که کنار مبل یا تخت قرار می دهن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
side table: میزی که کنار مبل یا تخت قرار می دهن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
rightly: حقیقتا
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blink at: با ناباوری یا تعجب به کسی نگاه کردن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
subsistence farmer: کشاورزی که بیشتر برای مصرف خودش کشا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
subsistence farmer: کشاورزی که بیشتر برای مصرف خودش کشا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
musical chairs: بازی آهنگ و صندلی که تعداد صندلی ها ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
glaze over: بی حالت شدن، سرد و بی روح شدن، در م ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
twitch: پریدن ناگهانی اعصاب و عضلات در بدن، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
goodness: یا خُدااااا
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
sink back: لم دادن، تکیه دادن، به حالت قبل برگ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
tuck into: درون بُردن، درون چیزی گذاشتن، داخل ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
without thinking: ناخودآگاه، ناعاقلانه، بدون فکر کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
then again: در عین حال، از طرف دیگه، با این حال ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
to say nothing of: که دیگر بماند کاربرد آن وقتی است که ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
what is this: یعنی چی؟ این کارا واسه چیه؟ این حرف ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
what is this: یعنی چی؟ این کارا واسه چیه؟ این حرف ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
supposed: انتظار می رفت، بایستی، باید، قرار ب ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
pullman porter: همیار قطار، دستیار قطار، کارگر راه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
lowered his eyes: نگاه را به زمین دوخت، چشمانش را به ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
before: تا اینکه
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have nerve to: جرأت داشتن، وجود داشتن، جیگر داشتن، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have nerve to: جرأت داشتن، وجود داشتن، جیگر داشتن، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
durned: برای تاکید به کار می رود. مثلا می گ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
have half a mind to: باید . . . . . کار می کردم بهتر بود ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
have half a mind to: باید . . . . . کار می کردم بهتر بود ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
carousing: عیاشی، میگساری، نوشیدنی الکلی نوشید ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
a sight: خیلی، بسیار، زیاد، یک عالمه، یک دنی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
a sight: خیلی، بسیار، زیاد، یک عالمه، یک دنی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
scooch: جابجا شدن، جا باز کردن برای کسی، کم ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
for the life of: به هر قیمتی که شده، با وجود تمام تل ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for the life of: به هر قیمتی که شده، با وجود تمام تل ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
last thing i want to: اصلا و ابدا نمی خواهم، به هیچ وجه ق ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
imao: اصطلاحی اینترنتی که بنا به کار برد ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
هرمان: اسم هرمان می تونه به هر زبونی باشه. ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
finger sandwich: ساندویچ های کوچکی که آنها را به صور ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
straightened out: راست و ریست کردن، حل و فصل کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ahead: پیش پیش، پیش تر، پیش از این، پیش از ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
انقراض: در پارسی تاجیکی به آن �نیستشوی� می ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
swinging door: درب دولنگه ای که به هردو جهت باز می ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
swinging door: درب دولنگه ای که به هردو جهت باز می ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
hincty: 1 عجیب و غریب، مشکوک، شبهه ناک، شک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
put right: درست شدن، راست و ریست کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
couldn't help but: 1. جز. . . . کاری از او ساخته نبود، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
couldn't help but: 1. جز. . . . کاری از او ساخته نبود، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pop off: رها شدن، در آمدن، باز شدن، افتادن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
for once: این دفعه، این بار
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
choke weed: علف هرز، علفی بی خاصیت که از رشد گی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
good for you: گاهی اوقات به معنای تبریک گفتن است. ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
as how: چون که، به این دلیل که، به این خاطر ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
study: اتاق کار
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-
دیکشنری
-
there you are: 1 ) بارک الله، احسنت، آفرین، خودشه، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
within reach: توانایی چیزی را داشتن، در حیطه ی تو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
dynamo: آدم فعال، شخص پُرکار. فردی که پُر ا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
bend someone's ear: مغز کسی را با حرف زدن زیاد خوردن، م ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ever: یک وقتی، یک زمانی
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
can't wait: لحظه شماری کردن برای کاری
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
forza horizon: افق قدرت کران نیرو
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
gather: دریافتن، کاشف به عمل آمدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
ancle: عمو و دایی و. . . . با u نوشته میشه ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
in the grand scheme of things: از نظر کُلی، تو این دنیای بزرگ، در ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
good job: به خانوم سحر پرسیدین که برای خسته ن ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-
دیکشنری
-
version: فرم، حالت، ماهیت، سرشت
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
how is it going: دقیقا سه تا معنی داره البته دوستان ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
spin a tale: دروغ گفتن، خالی بستن، وارونه نشان د ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
can't help but: چاره ای نداشتن، مجبور بودن، دست خود ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flattering: تعریف از خود
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flattering: خود/کسی را تحویل گرفتن، برای خود/کس ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
solicitation for donations: درخواست اعانه. خواهان مظارکت شدن خ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
at this rate: در چنین شرایطی، بنابراین، در نتیجه، ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
cheek by jowl: با کسی گرم گرفتن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
in support of: هوادار، هواخواه، حامی، حمایت کننده
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
roadblock: چالش ( مجازی )
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
i take it: بنا رو بر این میذارم که. . . ، انگا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
i take it: بنا رو بر این میذارم که. . . ، انگا ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
angle for: به دنبال چیزی بودن، خواهان چیزی بود ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
angle for: به دنبال چیزی بودن، خواهان چیزی بود ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
run someone off: باعث این شدن که کسی جایی را ترک کند ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wind up: گیر افتادن، گرفتار شدن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
rattle nerves: پریشان ساختن، نگران کردن، دستپاچه ک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
pull on: گرفتن و کشیدنِ چیزی به سمتِ خود
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
wound up: کار به جایی کشیدن، کار به جایی رسید ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
billy club: باتون، باتوم، تونفا، چوب دستی، چماق ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
sutler: توشه رسان، مأمور خرید، خوراک رسان ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
provisioner: مأمور خرید، خوراک رسان ( کسی که وظ ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
victualer: توشه رسان، مأمور خرید، خوراک رسان ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
aramark: توشه رسان، مأمور خرید، خوراک رسان ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
reach into: 1 ) دست را به سمت چیزی / کسی دراز ک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reach into: 1 ) دست را به سمت چیزی / کسی دراز ک ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
isn’t this something: اصطلاحی برای نشان دادن شگفتی یا تای ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
through together: کنار هم، با هم، در معیت یکدیگر
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
trading bad for worse: از چاله در آمدن و به چاه افتادن، از ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reach for: دست را به سمت چیزی دراز کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
reach for sth: دست را به سمت چیزی/کسی دراز کردن
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
tall flute: گیلاس یا گِلَس پایه بلند. ظرفی برای ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
flute: گیلاس یا گِلَس. ظرفی برای خوردن انو ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
blood rider: خون سوار. لقبی برای قومیت ساختگی د ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
negro: همچنین، واژۀ نگرو در زبان اسپانیولی ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
devote oneself to: خود را وقف کاری کردن، زمان خود را س ...
١١ ماه پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
despite appearance to the contrary: برعکسِ تمامِ این ظواهر، با وجودِ تم ...
١١ ماه پیش