تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[مهندسی مکانیک] ۱ - گِیج زنی؛ گِیج زدن؛ استفاده از گِیج برای تعیین منطبق یا نامنطبق بودن قطعه؛ اندازه گیریِ دقیق در مقایسه با ( یا با استفاده از ) اب ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٦

این واژه ها دارای معانی هم پوشان هستند ولی به طور دقیق مترادف هم حساب نمی شوند. در متون عمومی این واژه ها به جای هم به کار برده می شوند اما در متون ت ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاربرد نمونه ی معانی زیر را در ادبیات فارسی نیافتم ولی می توان با استفاده از پس وندها، واژه های جدید برای افاده ی مفاهیم جدید ساخت. پیش نهادها: ۱ - خ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[متالورژی] ریخت پذیری؛ قابلیت ریخته گری؛ قابلیت قالب گیری موادی مانند فلز مذاب یا دوغاب. قابلیت قالب گیری یا ریخت پذیری ناشی از روانی ماده ی ریختنی و ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[مهندسی مکانیک] خوش تراش؛ دارای قابلیت تراش؛ دارای قابلیت ماشین کاری با ماشین افزار؛ دارای قابلیت براده برداری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[متالورژی] جوش پذیر؛ دارای قابلیت جوش کاری

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

[مهندسی مکانیک] قطعه گیر؛ ابزارگیر؛ سه نظام؛ چهارنظام؛ فشنگی ( کولِت ) ؛ ابزار مرکزگیر داخلی یا بیرونی برای گرفتن ابزار یا قطعه در راستای محور ابزار ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

[حقوق] بی نظمی؛ رفتارهای بر هم زننده ی قوانین یا مقررات، یا قواعد عرفی، اخلاقی، و مانند آنها. [عمومی] بی قاعده گی؛ نداشتنِ اصل یا آهنگ تغییر منظم؛ ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - هم سان؛ یک سان؛ بدون تفاوت؛ در مقایسه ی �دو چیز� ۲ - عیناً همان؛ بی تغییر؛ همان خودش؛ به معنیِ �selfsame� در مقایسه ی وضعیت �یک چیز� در زمان ها ی ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مراتب؛ ترتیبات؛ شکل، شیوه، یا رویّه ی انجام کار معین

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد

آًقای محمد مهدی فولادی: بلوک �به معنای چهار راه� نیست بل که همان طور که در شرح واژه نوشته اید، مجموعه ی ساخت مان های محصور در بین چهار ( four هم به ا ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[مهندسی] صحت کارکرد؛ حالتی که در آن مجموعه ی ساخته ( ویا مونتاژ ) شده کار خود را طبق آن چه در طراحی در نظر گرفته شده است، به طور قابل قبولی انجام می ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - به معنی میخ پرچ نیست ۲ - رول پلاگ هم نیست در فارسی هم �داول پین� رایج است. نوعی پین ( عموماً فولادی ) سخت کاری شده، سنگ زده و پولیش خورده با قطر ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[هندسه، نقشه کشی، مهندسی مکانیک] اسپاین؛ منحنی سینوسی نامنظم؛ نوعی منحنی شبیه ستون فقرات که شبیه منحنی سینوسی نامنظم است ( شکل ۱ ) . [مهندسی عمران] ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[ریاضیات] هموارسازی؛ حذف دندانه ها یا نوسانات شدید منحنی با استفاده از تابع یا تکنیک معین [داده پردازی] هموارسازی؛ نوعی تکنیک داده پردازی برای حذف نو ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شماره گذاری مجدد؛ تخصیص شماره های جدید به مطالب در متن

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

[فیزیک مکانیک] سفتی؛ معیار مقاومت جسم در برابر تغییر شکل بر اثر نیروی خارجی چند اصطلاح دیگر در این حوزه که گاه معنای آنها به اشتباه معادل این واژه د ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

معانیِ دیگر علاوه بر آن چه دوستان گفتند: ( defer to ) : ترجیح دادن؛ برتری دادن؛ وا دادن به؛ واگذار کردن به . . . ( به دلیل توان مندی بالقوه ی بالات ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

[هندسه] لَپ؛ لوب؛ لوبیایی؛ شکلی شبیه لوبیا. شکل گِرد مانندی که از یک شکل طولی بیرون زده باشد. [آناتومی] لَپ؛ لوب؛ بخش هایی از اندام مانند کلیه، کبد، ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

ویژه طرح؛ خاصه طرح؛ طرح یا ترتیباتی نظام مند و بزرگ مقیاس برای رسیدن به هدف یا تحقق ایده ای معین a large - scale systematic plan or arrangement for a ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

[فعل، مصدر] کژفهمی؛ برداشت نادرست [صفت] گم راه کننده؛ مثال: misunderstanding symbol: نماد گم راه کننده؛ نمادی که امکان تعبیرهای مختلف از آن وجود دارد

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

[مالیه، حساب داری] ۱. پاداش؛ مبلغی که خارج از سود سهام به سهام داران یا کارکنان پرداخت می شود [بیمه] ۱ - جایزه؛ ۲ - پاداش؛ مبلغی که شرکت بیمه به دلیل ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای واژه نادرست نوشته شده است. املای درست: closure [فلسفه] قانون بستار؛ اصل بستار؛ یکی از اصول نظریه ی گشتالت که نحوه ی تکمیل اشکال ناقص را توسط ذه ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

[مهندسی مکانیک][فعل] مونتاژ؛ سوار کردن یک قطعه ی محوری در سوراخ قطعه ی مقابل [صفت] مونتاژی؛ مقابل؛ نرماده؛ قطعه یا عنصری از یک قطعه که برای مونتاژ در ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

۱. [محیط زیست] وارهایی؛ دفع؛ دورریزی؛ دور کردن و انبار کردن پس ماندها در محلی ایمن ( یا غیرایمن ) . ۲. [مدیریت اسناد] وارهایی؛ خارج کردن از دُور؛ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد

[حقوق] اصطلاحات عربی در متون حقوقی در ایران بسیار است و استفاده از اِعراب درست، برای خواندن و درست فهمیدن �رأی� یا �حکم� یا �دادنامه� ضروری است. بناب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

[مهندسی مکانیک] هم سان؛ مثال: Unified National Coarse thread ( UNC ) thread: روزه های هم سان دنده درشت؛ سیستمی از مقاطع، ابعاد، و ویژه گی های هندسی ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[هندسه، جبر خطی] هم صفحه؛ دو یا چند خط، بردار، یا مؤلفه که در یک �صفحه� قرار داشته باشند. مثال: همه ی اضلاع چندضلعی ها نسبت به هم �هم صفحه� هستند. د ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[نقشه کشی] نمای متعامد؛ نمای قائم الزاویه ای؛ ترسیم چندنمایی؛ ترسیم جسم سه بعدی با تصویر کردن دو یا چند نمای�دوبعدی� آن بر روی صفحات متعامد دستگاه مخ ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٣

[نقشه کشی] چندنما؛ قائم الزاویه ای؛ تصویر کردن دو یا چند نمای دوبعدی از جسم سه بعدی روی سه صفحه ی متعامد واقع بر مختصات سه بعدی.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[مهندسی مکانانیک] تولرانس جهت نما؛ تولرانس جهتی؛ انحراف مجاز محور، خط، یا سطح معین از زاویه ی تعیین شده، عمود بودن، یا موازی بودن نسبت به داده ی مرجع ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[هندسه] پیچیده؛ پیچنده؛ سطحی که حول محوری موازی یکی از لبه هایش پیچ خورده باشد. منظور از �پیچیده� در مفهوم این واژه �complicated� نیست بلکه سطحی است ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

[هندسه] کل سطح؛ گوش تاگوش؛ سرتاسر؛ این اصطلاح در هندسه برای تعریف سطح به کار می رود در برابر �all around� به معنی دورتادور که به محیط شکل ( خط ) اطلا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

[ادبیات عمومی] ۱ - پیش وند به معنی �ضد�: counter attack = پدآفند؛ ضدحمله؛۲ - ژتون ( برای شمردن امتیاز در بازی ) ؛ ۳ - حاضرجوابی؛ ارائه ی پاسخ آنی به ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

[اندازه شناسی] لنگی؛ خروج از مرکزی؛ run out tolerance: تولرانس لنگی؛ تولرانس خروج از مرکزی؛ رواداریِ لنگی؛ حدود مجاز تغییرات خروج از مرکز مقاطعی از ا ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٤

[فیزیک] همدوس؛ هم فاز، پرتوهای نور هم فاز بدون واگرایی و پراکنش به ویژه در نور لیزر ۱ - منسجم؛ ویژه گیِ مجموعه ای که اجزای آن نظم و ترتیب متقابلی با ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

۱ - تدوین؛ جمع آوری قواعد، مقررات، شیوه ها و اصول کاری به صورت نظام مند ۲ - مجموعه ی مدون: قواعد، مقررات، شیوه ها و اصول کاری تدوین شده به صورت نظام ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٢

[مدیریت] پی آمد، اثر در بلندمدت. دارای هم پوشانی معنایی با �influence�، �effect�، �consequence�، �result� که بسته به بافتار متن می تواند معنی خاص ( ب ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

[هندسه] سه بعدی، دارای ابعاد حجمی [معماری] ۱ - جغرافیایی، ۲ - هندسی، دارای شکل هندسی غیرمسطحه

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[مهندسی]۱ - تجهیز؛ بستن ابزار روی ماشین. ۲. شکل دهی؛ استفاده از ابزار ( تیغه ی ماشین کاری، قالب، فیکسچر، و . . . ) برای شکل دادن قطعات. ۳ - به کارگیر ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نقصان مندی؛ نابسندی؛ حالت یا ویژه گی ناکامل یا غیرایده آل بودن جنبه یا جنبه هایی از اشیا یا مفاهیم.

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

[بیوشیمی] کوفاکتور، کمک عامل، مولکولی غیرپروتئینی که به واکنش های بیوشیمیایی کمک می کند. کمک عامل ها معمولاً به شکل یون های فلزی، مواد آلی یا سایر مو ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[داستان های علمی تخیلی] زمینی؛ ساکن زمین. برگرفته از واژه ی لاتینی Terra به معنی زمین یا کره ی زمین است و به این ترتیب، انسان ها در لاتین Terrans یا ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

توان یاری، کمکی؛ وسیله یا فردی که، به ویژه برای معلولان، جنبه ی کمکی و جبران کم توانی دارد مانند صندلی چرخ دار، واکر

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

۱ - چاپ خانه ۲ - چاپ گرها

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

[گیاه شناسی] بز شاخ دار، گِرده لیوه، چَلَرَک؛ گیاهی از راسته ی آلاله سانان و تیره ی زرشکیان است. هم چنین: barrenwort نامیده می شود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مشخص شده؛ معین؛ تعریف شده؛ تعیین شده

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فرهود عزیز: در آوانگاری فارسی زیر �پ� کسره گذاشته اید درحالی که این واژه یک خوشه ی دوصامتی آغازین دارد و �پ� کسره نمی گیرد بل که �پ� و �ر� در یک نفس ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
١

[موسیقی] ساز [فیزیک] سنجش گر؛ ادوات سنجش instrumentation [کنترل فرآیند] ابزار دقیق؛ [حقوق] ۱ - سند حقوقی؛ ۲ - سند رسمی [مهندسی] ابزار [زیست شناسی] پن ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

۱ - روح ۲ - روحیه ۳ - فضا، اتمسفر [مانند فضای دوستانه] ۴ - عرق؛ نوشابه ی الکلی تقطیر شده [و نه تخمیر شده]