علی ماشا اله زاده

فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
fall short of١٣:٤٩ - ١٣٩٩/٠٦/٢٦کمتر از . . . . . بودن کمتر از ( حد انتظار، اهداف مورد نظر. . ) بودنگزارش
44 | 0
clam up٠٠:١٤ - ١٣٩٩/٠٦/٢٥توی خود ریختن ، توی لاک خود رفتن ( چون کلمه ی clam به معنی صدف میباشد، و انگار شخص درون صدف خود رفته است ) A sensitive child is likely just to clam ... گزارش
18 | 0
doghouse٢٣:٥٢ - ١٣٩٩/٠٦/٢٤Be in the dog house آن روی سگ کسی بالا آمدن ( بودن ) ، عصبانیت خود را سر کسی خالی کردن گزارش
12 | 2
doghouse٢٣:٥١ - ١٣٩٩/٠٦/٢٤Be in the dog house آن روی سگ کسی بالا آمدن ( بودن ) ، عصبانیت خود را سر کسی خالی کردنگزارش
0 | 2
replicate١٤:٥٢ - ١٣٩٩/٠٦/٢٤تکرار کردن ( نتیجه ، کار ، موفقیت ، دستاورد ) به نتیجه ی مشابه رسیدن/رساندن Other scientists were unable to replicate the experiment. دانش آموزا دی ... گزارش
16 | 1
take over١١:١٨ - ١٣٩٩/٠٦/٢٤جایگزین شدن ، جای چیزی را گرفتن phrasal verb If one thing takes over from something else, it becomes more important, successful, or powerful than the ... گزارش
28 | 0
far from١٦:٥٤ - ١٣٩٩/٠٦/٢٣( مجازی ) فرسنگها دور تر از. . . . Conditions are still far from ideal شرایط هنوز فرسنگها دور تر از ایده آل است Far from helping the situation, you' ... گزارش
9 | 0
far from١٦:٢٥ - ١٣٩٩/٠٦/٢٣دور از ( واقعیتِ ) . . . دور از ( انتظارِ ) . . . دور از ( شرایط مطلوب ) به جای ( شرایط مطلوب ) conditions are still far from ideal شرایط هنوز دو ... گزارش
18 | 0
even then٢١:٢١ - ١٣٩٩/٠٦/٢٢حتی پس از آن هم You can study and study, but even then , you're not guaranteed a job. تو می توانی درس بخوانی و درس بخوانی، اما حتی پس از آن هم تو ضم ... گزارش
23 | 0
even so٢١:١٥ - ١٣٩٩/٠٦/٢٢حتی اگر چنین باشد Some women worked, but even so their options were limited بعضی زنها کار می کردند، اما حتی اگر چنین باشد هم انتخابهایشان محدود بوده ... گزارش
32 | 0
take credit١٥:٥٥ - ١٣٩٩/٠٦/٢٢Take credit for تشویق شدن به خاطر Give credit for تشویق کردن به خاطر Take credit for what someone else do تشویق شدن به خاطر کاری که دیگری انجام میدهد ... گزارش
16 | 1
millenials١٨:١٩ - ١٣٩٩/٠٦/٢١نسل هزاره ( ۱۹۸۰ - ۲۰۰۰ ) معادل۱۳۶۰ - ۱۳۸۰هجری شمسی نسلی که برای اولین بار پدر ها از پسرها درخواست کمک می کردند ( بدلیل پیشرفت تکنولوژی )گزارش
12 | 0
account for١٥:٣٧ - ١٣٩٩/٠٦/٢١به حساب آمدن، محسوب شدن، تشکیل دادن ( بخشی از چیزی ) Afro - Americans account for12% of the UAS population. آمریکایی های آفریقایی تبار ۱۲ در صد از ... گزارش
30 | 1
late majority١٤:٣١ - ١٣٩٩/٠٦/٢١اکثریت دنباله رو کسانیکه وقتی میبینندکسی چیزی خریده یا کاری کرده فوری آنها هم اقدام به همان کار می کنندو دنباله رودیگران هستند Eary adopters. . . Ear ... گزارش
9 | 1
streaming٢١:١١ - ١٣٩٩/٠٦/١٨در حال پخش ، در حال اجرا پخش ( اجرای ) ویدیوهای ضبط شده روی اینترنت، بدون اقدام به ضبط روی کامپیوتر یا تبلت. . . Live video. . . . . . . . . . . . . ... گزارش
25 | 0
jog one's memory١٧:٠٤ - ١٣٩٩/٠٦/١٨زنده کردن خاطرات Maybe this picture will help jog your memory شاید این تصویر کمک کند به زنده کردن خاطراتتگزارش
21 | 1
desperate١٤:٢٨ - ١٣٩٩/٠٦/١٨( شرایط، اقدامات، تلاش ها ) مایوس کننده a desperate shortage of doctors کمبود مایوس کننده ی دکترها a d esperate attempt to escape یک اقدام مایوس کنن ... گزارش
12 | 1
beyond me١٨:٥٧ - ١٣٩٩/٠٦/١٦به حالت اعتراض و تعجب ) نمی فهمم، متوجه نمی شوم، خارج از تصور من است It's beyond me why they ever got married at all. نمی فهمم چرا اصلا آنها ازدواج ... گزارش
25 | 0
get sth out of sth١٨:٣٥ - ١٣٩٩/٠٦/١٦چیزی گیرمان بیاد از. . . Biographies, nonfiction, where you learn sth and get sth put of it کتابهایی مثل ) زندگینامه، . . جایی که شما یاد می گیرید و ... گزارش
7 | 1
come to grips١٧:٠٩ - ١٣٩٩/٠٦/١٦برخورد کردن با ( یک مسئله ی مشکل ) روبرو شدن با ( یک مسئله ی مشکل ) سر و کله زدن با ( یک مسئله ی مشکل ) Hit. . . . meet. . . . run into. . . . com ... گزارش
14 | 1
make heads or tails of something١٦:٠٠ - ١٣٩٩/٠٦/١٦از سر و ته چیزی سر در آوردن ، ارتباط بین اجزاءچیزی ( مطلبی ) را دریافتنگزارش
23 | 1
work out١٠:٢٩ - ١٣٩٩/٠٦/١٦. . excercise. . . . . . . . Work out. . . . . . . . body building. . . . . . . fitness. . تناسب اندام. . . . . . . بدنسازی. . . . . . . . . . بدنسا ... گزارش
14 | 0
carry through١٦:٥٣ - ١٣٩٩/٠٦/٠٩بار را به منزل رسانیدن، به سرانجام رسانیدن کاری را به سر منزل مقصود رسانیدن She was determined to carry through her plans. او مصمم بود نقشه هایش را ... گزارش
23 | 0
overwhelm١٤:٠٢ - ١٣٩٩/٠٦/٠٩۱ - غرق در ( هیجانات مثبت ) کردن ۲ - غرق در ( هیجانات منفی ) کردن Harriet was overwhelmed by a feeling of homesickness هریت غرق در احساس غم غربت شد T ... گزارش
60 | 1
put forth٢١:٠١ - ١٣٩٩/٠٦/٠٦پیشنهاد، . . ) جلوی پای. . . گذاشتن ، پیش رو نهادن It was put forth to his son گزارش
12 | 0
profile١١:٠٩ - ١٣٩٩/٠٦/٠٦تاریخچه نوشتن ، شرح مختصر نوشتن ، نمایه نوشتن، شمای کلی ( از کسی یا چیزی ) نوشتن The new Chief Executive was profiled in yesterday’s newspaper.گزارش
18 | 0
shoot your mouth off١٩:٤١ - ١٣٩٩/٠٦/٠٥چاک دهان را باز کردن ( و آنچه نباید گفتن بازگو کردن ) هر چه از دهانش در آمد گفت insult=گزارش
2 | 0