دیکشنری
جدیدترین پیشنهادها
وا دادن کم آوردن She came unstuck in the last part of the exam او در آخرین بخش امتحان وا داد ( کم آورد ) It was in the third round of the championsh ...
گیر کردن موفق نبودن شکست خوردن She came unstuck in the last part of the exam او در آخرین بخش امتحان گیر کرد ( نتوانست عبور کند/موفق نبود/شکست خورد )
( اقتصاد ) پویا buoyant economy/market/industry Carpet sales remained strong as a result of the buoyant housing market فروش فرش پابرجا ماند به عنوا ...
فراهم بودن موجود بودن آماده ی استفاده بودن در دسترس بودن Rooms are offered subject to availability اتاقها ارایه می شوند منوط به فراهم بودن ( آماده ی ...
۱ - بازار آزاد ۲ - مناطق آزاد ( تجاری )
جدیدترین ترجمهها
این فیلم توی گیشه بلیط فروشی ناموفق بود
آنها خانه هایشان را بصورت مخروبه یافتند بعد از طوفان
ما باید استفاده ی خوبی بکنیم از وقتمان ( در این جملهphrasal verb وجود ندارد، اشتباها در این مدخل آورده شده است )
من به سختی می توانستم ببینم یک هیکل تیره را در هوای گرگ و میش
لطفا برای این کالاها یک صورتحساب تنظیم کنید