پیشنهادهای SuperSU (١,٥٠٧)
in British English it means to asking for something Repetitively ################################################# یه جور ادم هول هم میشه
از نظر ریشه شناسی به معنای چیز یا شخص ساخته شده توسط یک فرآیند خاص هست. مثال: facade A facade is a false outward appearance or way of behaving th ...
از نظر ریشه شناسی به معنای ( در موقعیت یا حالت ( چیزی/خاصی ) بودن ) هست. مثال: fallacy A fallacy is an idea or belief that is false. efficacy Ef ...
از نظر ریشه شناسی به معنای به کار انداختن/ انجام دادن/ عزم و اراده هست. مثال: act: to “do” act: something “done” actor: one who “does” her part i ...
از نظر ریشه شناسی به معنای تیز، تیزبین، خشن هست. مثال: acrimonious An acrimonious meeting or discussion is bitter, resentful, and filled with ang ...
از نظر ریشه شناسی به معنای تیز، نقطه ای هست. مثال: acme The acme of something is its highest point of achievement or excellence. acumen Acumen i ...
از نظر ریشه شناسی به معنای ویژگی های/ مشخصات هست. مثال: veracity The veracity of something is its truthfulness. perspicacity Someone who demonst ...
از نظر ریشه شناسی به معنای متمایل به، فراوان در هست. مثال: contumacious Someone who is contumacious is purposely stubborn, contrary, or disobedien ...
از نظر ریشه شناسی به معنای تلخ، تیز، ترش هست. مثال: acerbic If you take an acerbic tone with someone, you are criticizing them in a clever but cri ...
از نظر ریشه شناسی به معنای دور، از هست. مثال: abnormal: “away” from being normal absent: being “away” from a place abvolate: fly “away” absolutel ...
از نظر ریشه شناسی به معنای دور، از هست. مثال: abstruse You can describe something as abstruse if you find it highly complicated and difficult to u ...
از نظر ریشه شناسی به معنای نابود کردن/ خلاص شدن از شر چیزی هست. مثال: abolish If someone in authority abolishes a law or practice, they formally ...
از نظر ریشه شناسی به معنای دستی/ قادر به هست. مثال: redoubtableIf you describe someone as redoubtable, you have great respect for their power and ...
از نظر ریشه شناسی به معنای دستی/ بادست انجام شده هست. مثال: abilityAn ability is a skill you can do, such as swim or fly a plane. able ( usually ...
Computer science is the study of computers and computational systems. It encompasses a broad range of topics, from the theoretical foundations of com ...
در بر می گیرد verb در بر گرفتن, دور گرفتن, احاطه کردن Ex It encompasses a broad range of topics
یعنی من یه دخترم با آلت تناسلی مردانه😁😁😁 همون ترنس خودمون . اینو دخترا وقتی میگن که میخوان پسری رو رد کنن. جنبه فان داره☠️ یا جدیدا لیدی بوی. ...
از نظر ریشه شناسی به معنای هر دو/اطراف هست. مثال: ambiguousIf you describe something as ambiguous, you mean that it is unclear or confusing becaus ...
از نظر ریشه شناسی به معنای هر دو/ دو هست. مثال: ambiguous ambidextrous ambivalentIf you are ambivalent about something, you are uncertain whether ...
از نظر ریشه شناسی به معنای آب هست. مثال: aquamarine aquaculture aquarium aquatic aqueduct aqueous aquifer
از نظر ریشه شناسی به معنای شنیدن هست. مثال: audience audition audibleSomething that is audible is loud enough to be clearly heard. auditionAn aud ...
از نظر ریشه شناسی به معنای دور , اطراف، در مورد هست. مثال: circumference circumstance circumstances: those events which stand ‘around’ you circumn ...
contra/counter از نظر ریشه شناسی به معنای مقابل، مخالف, در برابر هست. مثال: contradict encounter contradict: speak ‘against’ counterOne who coun ...
از نظر ریشه شناسی به معنای مقابل، مخالف, در برابر هست. مثال: contradict encounter contradict: speak ‘against’ contrast: that which stands ‘again ...
از نظر ریشه شناسی به معنای ساختن/انجام دادن هست. مثال: factory manufacture fact: thing ‘made’ factual: pertaining to a thing ‘made’ factory: place ...
از نظر ریشه شناسی به معنای صورت، سطح هست. مثال: facadeA facade is a false outward appearance or way of behaving that hides what someone or somethi ...
از نظر ریشه شناسی به معنای قوی، نیرومند، قدرتمند هست. مثال: fortitude fortress fort: “strong” building fortress: “strong” building fortification: ...
از نظر ریشه شناسی به معنای شکسته، خرد شده هست. مثال: fracture fraction refractoryRefractory people deliberately don't obey someone in authority an ...
از نظر ریشه شناسی به معنای قضاوت, قاضی، کسی که نظر می دهد هست. مثال: judicial prejudice adjudicateIf you adjudicate a competition or dispute, you ...
از نظر ریشه شناسی به معنای قضاوت, قاضی، کسی که نظر می دهد هست. مثال: judicial prejudice adjudicateIf you adjudicate a competition or dispute, you ...
از نظر ریشه شناسی به معنای فرستادن هست. مثال: transmit admit emit: ‘send out’ omit: ‘send away’ dismiss: ‘send away’ permit: ‘send through’ subm ...
از نظر ریشه شناسی به معنای حمل کردن هست. مثال: portable portly: refers to one who ‘carries’ much body weight import: ‘carry’ in export: ‘carry’ ou ...
از نظر ریشه شناسی به معنای خراب کردن/ از هم پاشیدن/ قطع کردن هست. مثال: bankrupt disruption disruption: act of “bursting” apart erupting: a “burst ...
sect/sec از نظر ریشه شناسی به معنای بریدن هست. مثال: bisect section insect: creature “cut” into three parts segment: a “cut” piece segmentation: a ...
از نظر ریشه شناسی به معنای احساس کردن/ فرستادن هست. مثال: sense: ‘feeling’ faculty nonsensical: not ‘feeling’ right sensible: ‘feels’ right to do ...
از نظر ریشه شناسی به معنای ساختن هست. مثال: destruction restructure constructWhen you construct something, you build or create it. destructionTh ...
از نظر ریشه شناسی به معنای خود, همان, یکسان, شبیه هست. مثال: autograph: signature written by a person her"self" autobiography: life history writte ...
از نظر ریشه شناسی به معنای زنده/زندگی هست. مثال: biology biography biology: study of ‘life’ microbiology: study of very small ‘life’ forms amphibi ...
از نظر ریشه شناسی به معنای قدرت/توان هست. مثال: dynamic dynamite dynamicA dynamic person is full of energy and life, making them very active. d ...
از نظر ریشه شناسی به معنای بد/سختی/بد اقبالی هست. مثال: dysfunctional dyslexic Dyslexia Dyslogistic Dysentery Dysfunction Dysarthria Dyspepsia ...
از نظر ریشه شناسی به معنای نوشته, خط، قلم، حرف هست. مثال: epigram telegram epigramAn epigram is a short poem or sentence that expresses something ...
از نظر ریشه شناسی به معنای دگر/متفاوت هست. مثال: heteronym heterogeneous heterodoxHeterodox beliefs, ideas, or practices are different from acce ...
از نظر ریشه شناسی به معنای یکی/مانند هست. مثال: homologousThings that are homologous are similar in structure, function, or value; these qualities ...
از نظر ریشه شناسی به معنای آب هست. مثال: hydration dehydrate carbohydrate dehydration hydrant hydraulic hydrocarbon hydroelectric hydrofoil , ...
از نظر ریشه شناسی به معنای زیر/ تحت هست. مثال: hypodermic: pertaining to ‘under’ the skin hypo: short for hypodermic hypothermia: condition of hav ...
از نظر ریشه شناسی به معنای شناسی/مطالعه چیزی/علم/ نظریه هست. مثال: tautologyWhen you employ a tautology, you needlessly and often unintentionally ...
meter/metr از نظر ریشه شناسی به معنای اندازه گیری هست. مثال: symmetryObjects that possess symmetry have equally balanced halves or evenness of sha ...
از نظر ریشه شناسی به معنای کوچک/ریز هست. مثال: micro: ‘small’ microscope: instrument that makes ‘small’ things perceptible microorganism: very ‘sm ...
mis/miso از نظر ریشه شناسی به معنای تنفر هست. مثال: misanthropeA misanthrope is someone who hates and mistrusts people. misogynistA misogynist is ...
از نظر ریشه شناسی به معنای علاقه/عشق هست. مثال: Philip : A lover of horses Philosopher : A lover of wisdom Philodendron : Loves trees Hemophiliac ...