پیشنهاد‌های محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٧,٥٣٢)

tear gas گاز اشک آور ( اسم ) : گازی که چشم ها را تحریک نموده و باعث اشک ریزی بیش از حد می شود. tiə ɡ�s

sternutatory gas گاز عطسه آور ( اسم ) : گازی که باعث عطسه می شود. stɜːˈnjuːtətərɪ ɡ�s

sternutatory gas گاز عطسه آور ( اسم ) : گازی که باعث عطسه می شود. stɜːˈnjuːtətərɪ ɡ�s

gamma encephalography مغزنگاری گاما ( ا ) : روشی برای تعیین محل تومور مغزی با استفاده از ایزوتوپ های پرتوزایی که پرتوهای گاما ساطع می کنند. ˌen. ke ...

gamma encephalography مغزنگاری گاما ( ا ) : روشی برای تعیین محل تومور مغزی با استفاده از ایزوتوپ های پرتوزایی که پرتوهای گاما ساطع می کنند. ˌen. ke ...

gamma encephalography مغزنگاری گاما ( ا ) : روشی برای تعیین محل تومور مغزی با استفاده از ایزوتوپ های پرتوزایی که پرتوهای گاما ساطع می کنند. ˌen. ke ...

gamma encephalography مغزنگاری گاما ( ا ) : روشی برای تعیین محل تومور مغزی با استفاده از ایزوتوپ های پرتوزایی که پرتوهای گاما ساطع می کنند. ˌen. ke ...

gallstone colic قولنج سنگ صفرا ( ا ) : شایع ترین نشانه سنگ صفرا که معمولاً به صورت حملات متناوب درد شدید در قسمت مرکزی و فوقانی شکم بروز نموده و به ...

gallstone colic قولنج سنگ صفرا ( ا ) : شایع ترین نشانه سنگ صفرا که معمولاً به صورت حملات متناوب درد شدید در قسمت مرکزی و فوقانی شکم بروز نموده و به ...

gallium scan لایه نگاری گالیوم ( ا ) : لایه نگاری با تجویز یک ایزوتوپ پرتوزای گالیوم ( به صورت داخل وریدی ) در اسکن کل بدن شود که معمولاً برای تشخیص ...

gallium scan لایه نگاری گالیوم ( ا ) : لایه نگاری با تجویز یک ایزوتوپ پرتوزای گالیوم ( به صورت داخل وریدی ) در اسکن کل بدن شود که معمولاً برای تشخیص ...

gallium scan لایه نگاری گالیوم ( ا ) : لایه نگاری با تجویز یک ایزوتوپ پرتوزای گالیوم ( به صورت داخل وریدی ) در اسکن کل بدن شود که معمولاً برای تشخیص ...

galactose tolerance test آزمایش تحمل گالاکتوز ( ا ) : یک آزمون آزمایشگاهی برای تعیین توانایی کبد در تبدیل قند گالاکتوز به گلیکوژن gə'l�ktəʊs tɒlərən ...

galactose tolerance test آزمایش تحمل گالاکتوز ( ا ) : یک آزمون آزمایشگاهی برای تعیین توانایی کبد در تبدیل قند گالاکتوز به گلیکوژن gə'l�ktəʊs tɒlərən ...

four point gait راه رفتن چهار نقطه ای ( اسم ) : روشی که می توان هنگام استفاده از عصا یا چوب زیر بغل اتخاذ کرد و حداکثر پایداری را فراهم می کند. این ...

four point gait راه رفتن چهار نقطه ای ( اسم ) : روشی که می توان هنگام استفاده از عصا یا چوب زیر بغل اتخاذ کرد و حداکثر پایداری را فراهم می کند. این ...

= cutaneous leishmaniasis

fundus of the uterus ته رحم ( ا ) : بالای رحم ( دورترین قسمت رحم از گردن و دهانه رحم ) ˈfʌn. dəs əv �ə ˈjuːtərəs

fundus of the uterus ته رحم ( ا ) : بالای رحم ( دورترین قسمت رحم از گردن و دهانه رحم ) ˈfʌn. dəs əv �ə ˈjuːtərəs

fundus of the uterus ته رحم ( ا ) : بالای رحم ( دورترین قسمت رحم از گردن و دهانه رحم ) ˈfʌn. dəs əv �ə ˈjuːtərəs

fundus of the stomach ته معده ( ا ) : قسمتی که بالای سوراخ فم المعدی قرار دارد. ˈfʌn. dəs əv �ə

fundus of the stomach ته معده ( ا ) : قسمتی که بالای سوراخ فم المعدی قرار دارد. ˈfʌn. dəs əv �ə

fundus of the stomach ته معده ( ا ) : قسمتی که بالای سوراخ فم المعدی قرار دارد. ˈfʌn. dəs əv �ə

frottage فروتاژ ( اسم ) : ۱. حرکتی مالشی در ماساژ؛ ۲. تن مالی/ مالش کامی : ارضای جنسی با مالیدن بدن خود به بدن شخص دیگر ˈfrɒtɑːʒ

fundus of the eye ته چشم ( ا ) : قسمت خلفی داخل چشم که با افتالموسکوپ نشان داده می شود. ˈfʌn. dəs əv �ə

fundus of the eye ته چشم ( ا ) : قسمت خلفی داخل چشم که با افتالموسکوپ نشان داده می شود. ˈfʌn. dəs əv �ə

fundus of the eye ته چشم ( ا ) : قسمت خلفی داخل چشم که با افتالموسکوپ نشان داده می شود. ˈfʌn. dəs əv �ə

frottage فروتاژ ( اسم ) : ۱. حرکتی مالشی در ماساژ؛ ۲. تن مالی/ مالش کامی : ارضای جنسی با مالیدن بدن خود به بدن شخص دیگر ˈfrɒtɑːʒ

Frei’s test آزمایش فری ( ا ) : یک آزمایش داخل پوستی برای کمک به تشخیص لنفوگرانولوم ونروم fraiz test

Frei’s test آزمایش فری ( ا ) : یک آزمایش داخل پوستی برای کمک به تشخیص لنفوگرانولوم ونروم fraiz test

Frei’s test آزمایش فری ( ا ) : یک آزمایش داخل پوستی برای کمک به تشخیص لنفوگرانولوم ونروم fraiz test

free floating anxiety اضطراب شناور آزاد ( ا ) : اضطرابی فراگیر و منتشر که به موقعیت یا شیء خاصی مرتبط نبوده و احساس ناراحتی و ترس و وحشت را برای بیم ...

free floating anxiety اضطراب شناور آزاد ( ا ) : اضطرابی فراگیر و منتشر که به موقعیت یا شیء خاصی مرتبط نبوده و احساس ناراحتی و ترس و وحشت را برای بیم ...

freckle =

spontaneous fracture شکستگی خودبه خودی ( اسم ) : شکستگی ای که در نتیجه ی ضربه ی کم یا بدون ضربه ( معمولاً در اثر ضعیف شدن استخوان به علت بیماری ) رخ ...

spontaneous fracture شکستگی خودبه خودی ( اسم ) : شکستگی ای که در نتیجه ی ضربه ی کم یا بدون ضربه ( معمولاً در اثر ضعیف شدن استخوان به علت بیماری ) رخ ...

conjunctival fornix طاق ملتحمه ( ا ) : چین شل فوقانی یا تحتانی ملتحمه بین قسمت خلفی پلک و کره چشم kənd‍ʒˈʌŋktivəl 'ˈfɔː niks

conjunctival fornix طاق ملتحمه ( ا ) : چین شل فوقانی یا تحتانی ملتحمه بین قسمت خلفی پلک و کره چشم kənd‍ʒˈʌŋktivəl 'ˈfɔː niks

conjunctival fornix طاق ملتحمه ( ا ) : چین شل فوقانی یا تحتانی ملتحمه بین قسمت خلفی پلک و کره چشم kənd‍ʒˈʌŋktivəl 'ˈfɔː niks

forensic psychiatry روانپزشکی قانونی ( ا ) : ملاخظه قوانین فعلی سلامت روان و ارتباط آنها با مراقبت های سلامت روان و مراعات و رسیدگی به مسائلی مانند ...

forensic psychiatry روانپزشکی قانونی ( ا ) : ملاخظه قوانین فعلی سلامت روان و ارتباط آنها با مراقبت های سلامت روان و مراعات و رسیدگی به مسائلی مانند ...

Cheatle forceps انبرک چیتل ( اسم ) : فورسپس بلندی برای بلند کردن اسباب و وسایل ˈtʃiː. təl ˈfɔː. seps

Cheatle forceps انبرک چیتل ( اسم ) : فورسپس بلندی برای بلند کردن اسباب و وسایل ˈtʃiː. təl ˈfɔː. seps

Cheatle forceps انبرک چیتل ( اسم ) : فورسپس بلندی برای بلند کردن اسباب و وسایل ˈtʃiː. təl ˈfɔː. seps

artery forceps انبرک شریانی یا اسپنسر ولز ( اسم ) : فورسپسی برای فشرده کردن نقاط خونریزی دهنده در طول عمل جراحی ˈɑː. tər. i ˈfɔː. seps Spencer Wells ...

artery forceps انبرک شریانی یا اسپنسر ولز ( اسم ) : فورسپسی برای فشرده کردن نقاط خونریزی دهنده در طول عمل جراحی ˈɑː. tər. i ˈfɔː. seps Spencer Wells ...

artery forceps انبرک شریانی یا اسپنسر ولز ( اسم ) : فورسپسی برای فشرده کردن نقاط خونریزی دهنده در طول عمل جراحی ˈɑː. tər. i ˈfɔː. seps Spencer Wells ...

artery forceps انبرک شریانی یا اسپنسر ولز ( اسم ) : فورسپسی برای فشرده کردن نقاط خونریزی دهنده در طول عمل جراحی ˈɑː. tər. i ˈfɔː. seps Spencer Wells ...

artery forceps انبرک شریانی یا اسپنسر ولز ( اسم ) : فورسپسی برای فشرده کردن نقاط خونریزی دهنده در طول عمل جراحی ˈɑː. tər. i ˈfɔː. seps Spencer Wells ...

optic foramen سوراخ بینایی ( اسم ) : روزنه ای در قسمت خلفی حدقه که عصب بینایی و شریان چشمی از آن عبور می کنند. ˈɒp. tɪk fəˈreɪ. mən