پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (١٠,٩٣٣)
دهانی تناسلی ( صفت ) : مربوط به هر دوی دهان و اندام های تناسلی
مرغ آورد ( اسم ) : بیماری پرندگان که می تواند به عنوان نوعی ذات الریه به انسان منتقل شود.
پیوند عضو ( اسم ) : عمل جراحی برای پیوند عضو از فردی به فرد دیگر
اندام کورتی/ مارپیچی ( اسم ) : غشایی در حلزون گوش که صداها را می گیرد و آنها را به تکانه هایی تبدیل می کند که در طول عصب شنوایی به مغز ارسال می شود.
اختلال/ بیماری عضوی ( اسم ) : بیماری یا اختلال مرتبط با تغییرات فیزیکی در یک یا چند عضو بدن
اختلال/ بیماری عضوی ( اسم ) : بیماری یا اختلال مرتبط با تغییرات فیزیکی در یک یا چند عضو بدن
مدل اورم ( اسم ) : مدلی مدرن برای پرستاری که بر توانایی فرد در انجام مراقبت از خود تمرکز دارد و به عنوان فعالیت هایی تعریف می شود که افراد برای حفظ ز ...
بیضه آماس ( اسم ) : التهاب بیضه ها که با هیپرتروفی، درد و احساس سنگینی مشخص می شود
بیضه - بربیضه آماس ( اسم ) : وضعیتی که در آن بیضه و اپیدیدیم آن متورم می شود.
تثبیت بیضه ( اسم ) : یک عمل جراحی برای قرار دادن بیضه نزول نکرده در کیسه بیضه.
بیضه برداری ( اسم ) : عمل جراحی برای برداشتن بیضه
بیضه درد ( اسم ) : نوعی درد عصبی در بیضه
عضله حلقوی دهانی ( اسم ) : ماهیچه ای که لب ها را محکم می بندد
عضله حلقوی چشم ( اسم ) : ماهیچه ای که چشم را باز و بسته می کند
مایع درمانی خوراکی ( ORT ) ( اسم ) : تجویز یک محلول گلوکز و الکترولیت ساده برای درمان اسهال حاد، به ویژه در کودکان، که تعداد مرگ و میر ناشی از کم آبی ...
التهاب عصب بینایی ( اسم ) : التهاب عصب بینایی که باعث می شود اشیا تار به نظر برسند.
عصب بینایی ( اسم ) : دومین عصب جمجمه ای که حس بینایی را از چشم به مغز منتقل می کند.
فوندوس بینایی ( اسم ) : قسمت پشتی داخل چشم، مقابل عدسی
مرگ آماد ( اسم ) : ماده ای ( معمولاً یک آنتی بادی ) در خون که به سطح باکتری ها می چسبد و به نابودی آنها کمک می کند.
فشار چشم سنج ( اسم ) : ابزاری است که فشار داخل چشم را اندازه گیری می کند
چشم شکافی ( اسم ) : عمل جراحی برای ایجاد برش در کره چشم
چشم بینی ( اسم ) : معاینه داخل چشم با استفاده از چشم بین
جراح چشم ( اسم ) : پزشکی که در جراحی برای درمان اختلالات چشم تخصص دارد
عصب چشم ( اسم ) : شاخه ای از عصب سه قلو که تامین کننده کره چشم، پلک فوقانی، ابرو و یک طرف پوست سر است.
چشم آماس نوزادی ( اسم ) : التهااب ملتحمه نوزادی که 21 روز پس از تولد شروع می گردد و در اثر عفونت در کانال زایمان ایجاد می شود.
چشم آماس ( اسم ) : التهاب چشم
چشم برداری ( اسم ) : عمل جراحی برای برداشتن چشم
اتاق عمل ( OR ) ( اسم ) : اتاق مخصوصی در بیمارستان که در آن عمل جراحی انجام می شود
تخت جراحی ( اسم ) : میز مخصوصی که بیمار را روی آن می گذارند تا تحت عمل جراحی قرار گیرد
ریزبین جراحی ( اسم ) : یک میکروسکوپ مخصوص با دو قطعه چشمی و یک نور که در جراحی بسیار ظریف استفاده می شود.
شرطی سازی عامل/ کنشگر ( اسم ) : شکلی از یادگیری که زمانی اتفاق می افتد که یک رفتار خود به خود یا با پاداش تقویت شود یا با تنبیه سست شود.
تخمدان - لوله برداری ( اسم ) : یک عمل جراحی برای برداشتن تخمدان و لوله فالوپ متصل به آن
تثبیت تخمدان ( اسم ) : عمل جراحی برای وصل کردن یک تخمدان
کیست تخمدان فزونی ( اسم ) : ایجاد یک یا چند کیست تخمدان
کیست تخمدان برداری ( اسم ) : یک عمل جراحی برای برداشتن کیست تخمدان
اهدای مام یاخته ( اسم ) : انتقال مام یاخته از یک زن به زن دیگر که قادر به تولید مام یاخته نیست تا بتواند بچه دار شود. مام یاخته ها طی لاپاراسکوپی برد ...
ناخن ریزی ( اسم ) : حالتی که در آن ناخن ها می افتند
ناخن کافت ( اسم ) : حالتی که در آن ناخن از بستر خود جدا می شود، بدون اینکه بیفتد.
تودینه سنج ( اسم ) : 1. ابزاری برای اندازه گیری تورم دست یا پا با استفاده از تغییرات فشار خون آنها 2. ابزاری برای اندازه گیری تغییرات اندازه کلیه و س ...
تودزا ( اسم ) : بخشی از سیستم ژنتیکی که باعث ایجاد تومورهای بدخیم می شود
فتق نافی ( اسم ) : فتقی که در آن قسمتی از روده از دیواره شکم نزدیک ناف بیرون می زند.
( o. m. ) هر صبح ( قید ) ( نوشته بر نسخه )
کم تخمک گذاری ( اسم ) : تخمک گذاری که به دفعات معمول صورت نمی گیرد
کم نوشی ( اسم ) : حالتی که در آن شخص تمایلی به نوشیدن ندارد.
کم انگشتی ( اسم ) : وضعیتی مادرزادی که در آن نوزاد بدون چند انگشت دست یا پا به دنیا می آید.
کم خونی ( اسم ) : وضعیتی که در آن فرد خون بسیار کمی در سیستم گردش خون خود دارد
عصب بویایی ( اسم ) : اولین عصب جمجمه ای که حس بویایی را کنترل می کند
قشر بویایی ( اسم ) : قسمت هایی از قشر مغز که اطلاعات مربوط به بو را دریافت می کند.
داروی رسمی ( اسم ) : هر دارویی که در فهرست دارونامه ملی ثبت شده باشد.
خیزی ( صفت ) : مربوط به خیز / ادم