پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (مؤلف) (١٧,٥٣٢)
atrial systole انقباض قلب دهلیزی ( اسم ) : انقباض قلب که در آن، خون از دهلیزها به درون بطن ها پمپ می شود. ˈeɪ. tri. əl 'sistəli
atrial systole انقباض قلب دهلیزی ( اسم ) : انقباض قلب که در آن، خون از دهلیزها به درون بطن ها پمپ می شود. ˈeɪ. tri. əl 'sistəli
atrial systole انقباض قلب دهلیزی ( اسم ) : انقباض قلب که در آن، خون از دهلیزها به درون بطن ها پمپ می شود. ˈeɪ. tri. əl 'sistəli
subjective symptom نشانه ذهنی ( اسم ) : نشانه ای ( مانند درد، خارش، سرگیجه و غیره ) که فقط برای بیمار قابل درک است. səbˈdʒek. tɪv 'simptəm
subjective symptom نشانه ذهنی ( اسم ) : نشانه ای ( مانند درد، خارش، سرگیجه و غیره ) که فقط برای بیمار قابل درک است. səbˈdʒek. tɪv 'simptəm
signal symptom نشانه اخطار ( ا ) یک حس، پیش درامد و یا تجربه ذهنی دیگر که نشان دهنده یک صرع قریب الوقوع یا تشنج دیگر می باشد. ˈsɪɡ. nəl 'simptəm
signal symptom نشانه اخطار ( ا ) یک حس، پیش درامد و یا تجربه ذهنی دیگر که نشان دهنده یک صرع قریب الوقوع یا تشنج دیگر می باشد. ˈsɪɡ. nəl 'simptəm
presenting symptom نشانه نمایان ( اسم ) : نشانه یا گروهی از نشانه ها که بیمار از آنها شکایت داشته و یا برای تسکین آن تلاش می کند. ˈprez. əntiŋ 'simp ...
presenting symptom نشانه نمایان ( اسم ) : نشانه یا گروهی از نشانه ها که بیمار از آنها شکایت داشته و یا برای تسکین آن تلاش می کند. ˈprez. əntiŋ 'simp ...
objective symptom نشانه عینی ( اسم ) : نشانه ای ( مانند رنگ پریدگی، تند شدن نبض یا تنفس، بی قراری و غیره ) که غیر از خود بیمار، دیگران نیز آن را حس م ...
objective symptom نشانه عینی ( اسم ) : نشانه ای ( مانند رنگ پریدگی، تند شدن نبض یا تنفس، بی قراری و غیره ) که غیر از خود بیمار، دیگران نیز آن را حس م ...
dissociation symptom نشانه گسستگی ( ا ) : بی حسی نسبت به درد و گرما و سرما، بدون اختلال در حس لامسه dɪˌsəʊ. ʃiˈeɪ. ʃən 'simptəm
dissociation symptom نشانه گسستگی ( ا ) : بی حسی نسبت به درد و گرما و سرما، بدون اختلال در حس لامسه dɪˌsəʊ. ʃiˈeɪ. ʃən 'simptəm
cardinal symptoms نشانه های اصلی ( ا. ج ) : ۱. نشانه هایی که برای پزشک بیشترین اهمیت را داشته و هویت بیماری را مشخص می کنند؛ ۲. نشانه هایی که در درجه ...
cardinal symptoms نشانه های اصلی ( ا. ج ) : ۱. نشانه هایی که برای پزشک بیشترین اهمیت را داشته و هویت بیماری را مشخص می کنند؛ ۲. نشانه هایی که در درجه ...
Mount Catheter کتتر مانت ( ا ) : وسیله ای جانبی که در سیستم های تنفسی و بیهوشی به عنوان رابط بین لوله داخل نایی یا ماسک حنجره ای و دستگاه تنفس مصنوعی ...
Mount Catheter کتتر مانت ( ا ) : وسیله ای جانبی که در سیستم های تنفسی و بیهوشی به عنوان رابط بین لوله داخل نایی یا ماسک حنجره ای و دستگاه تنفس مصنوعی ...
Mount Catheter کتتر مانت ( ا ) : وسیله ای جانبی که در سیستم های تنفسی و بیهوشی به عنوان رابط بین لوله داخل نایی یا ماسک حنجره ای و دستگاه تنفس مصنوعی ...
= tension suture
interrupted suture بخیه منقطع یا ناپیوسته ( اسم ) : مجموعه ای از بخیه های جداگانه که هر یک با تکه نخ جداگانه ای زده می شود. ˌɪn. təˈrʌptid 'su:tʃə
interrupted suture بخیه منقطع یا ناپیوسته ( اسم ) : مجموعه ای از بخیه های جداگانه که هر یک با تکه نخ جداگانه ای زده می شود. ˌɪn. təˈrʌptid 'su:tʃə
interrupted suture بخیه منقطع یا ناپیوسته ( اسم ) : مجموعه ای از بخیه های جداگانه که هر یک با تکه نخ جداگانه ای زده می شود. ˌɪn. təˈrʌptid 'su:tʃə
interrupted suture بخیه منقطع یا ناپیوسته ( اسم ) : مجموعه ای از بخیه های جداگانه که هر یک با تکه نخ جداگانه ای زده می شود. ˌɪn. təˈrʌptid 'su:tʃə
everting suture بخیه برگرداننده ( اسم ) : نوعی بخیه تشکی که لبه ها را به سمت بیرون می چرخاند تا نزدیک شدگی بیشتری ایجاد کند. ɪˈvɜːtiŋ 'su:tʃə
everting suture بخیه برگرداننده ( اسم ) : نوعی بخیه تشکی که لبه ها را به سمت بیرون می چرخاند تا نزدیک شدگی بیشتری ایجاد کند. ɪˈvɜːtiŋ 'su:tʃə
continuous suture بخیه پیوسته یا ممتد ( اسم ) : نوعی دوخت زخم با یک طول بخیه و بدون قطع کردن نخ در بین بخیه ها kənˈtɪn. ju. əs 'su:tʃə
continuous suture بخیه پیوسته یا ممتد ( اسم ) : نوعی دوخت زخم با یک طول بخیه و بدون قطع کردن نخ در بین بخیه ها kənˈtɪn. ju. əs 'su:tʃə
continuous suture بخیه پیوسته یا ممتد ( اسم ) : نوعی دوخت زخم با یک طول بخیه و بدون قطع کردن نخ در بین بخیه ها kənˈtɪn. ju. əs 'su:tʃə
condylar لقمه ای ( ص ) : مربوط به لقمه های استخوانی ˈkɒn. dɪ. lə
supracondylar فوق لقمه ای ( ص ) : مربوط به بالای لقمه های استخوانی ˌsuː. prəˈkɒn. dɪ. lə
supracondylar فوق لقمه ای ( ص ) : مربوط به بالای لقمه های استخوانی ˌsuː. prəˈkɒn. dɪ. lə
supracondylar فوق لقمه ای ( ص ) : مربوط به بالای لقمه های استخوانی ˌsuː. prəˈkɒn. dɪ. lə
condylar لقمه ای ( ص ) : مربوط به لقمه های استخوانی ˈkɒn. dɪ. lə
sudamen سودامن ( ا ) : یک آبدانک کوچک سفید که پس از تعریق طولانی مدت، در غدد عرق تشکیل می شود. suːˈdeɪmən
spinal caries پوسیدگی نخاعی ( ا ) : بیماری که با درد کمر، کیفوز شدید، فلج نخاع و فیستول های مقاوم به درمان بروز می کند. spainəl ˈkeə. riːz
streptococcus pyogenes استرپتوکوک پیوژنز ( ا ) : استرپتوکوک های بتا همولیتیک، سم زا و چرک زا که باعث گلودرد عفونی، مخملک، تب روماتیسمی، تب نفاس و گل ...
streptococcus pyogenes استرپتوکوک پیوژنز ( ا ) : استرپتوکوک های بتا همولیتیک، سم زا و چرک زا که باعث گلودرد عفونی، مخملک، تب روماتیسمی، تب نفاس و گل ...
angular stomatitis دهان آماس گوشه ای ( ا ) : ترک خوردن گوشه های دهان، معمولاً به دلیل کمبود ریبوفلاوین ˈ�ŋ. ɡjə. lə 'stəʊmə'taitis
angular stomatitis دهان آماس گوشه ای ( ا ) : ترک خوردن گوشه های دهان، معمولاً به دلیل کمبود ریبوفلاوین ˈ�ŋ. ɡjə. lə 'stəʊmə'taitis
stomach pH electrode الکترود pH معده ) h ( : دستگاهی که برای اندازه گیری pH محتویات معده در محل استفاده می شود. stʌmək ˌpiːˈeɪtʃ ɪˈlek. trəʊd
stomach pH electrode الکترود pH معده ) h ( : دستگاهی که برای اندازه گیری pH محتویات معده در محل استفاده می شود. stʌmək ˌpiːˈeɪtʃ ɪˈlek. trəʊd
= hourglass stomach
structured stimulus محرک ساختاریافته ( اسم ) : محرکی کاملاً سازمان یافته و بدون ابهام که ادراک آن تا حد زیادی تحت تأثیر ویژگی های محرک است تا ویژگی ...
structured stimulus محرک ساختاریافته ( اسم ) : محرکی کاملاً سازمان یافته و بدون ابهام که ادراک آن تا حد زیادی تحت تأثیر ویژگی های محرک است تا ویژگی ...
eliciting stimulus محرک فراخوان ( ا ) : هر محرکی ( شرطی یا غیرشرطی ) که پاسخی را فرا می خواند. iˈlɪs. ɪtiŋ 'stimjʊləs
eliciting stimulus محرک فراخوان ( ا ) : هر محرکی ( شرطی یا غیرشرطی ) که پاسخی را فرا می خواند. iˈlɪs. ɪtiŋ 'stimjʊləs
conditioned stimulus محرک شرطی ( اسم ) : یک شیء یا رویداد خنثی که از نظر روانشناختی با یک شیء یا رویداد محرک طبیعی مرتبط بوده و باعث یک پاسخ شرطی می ...
conditioned stimulus محرک شرطی ( اسم ) : یک شیء یا رویداد خنثی که از نظر روانشناختی با یک شیء یا رویداد محرک طبیعی مرتبط بوده و باعث یک پاسخ شرطی می ...
stillbirth certificate گواهی مرده زایی ( ا ) : گواهی ای که توسط یک پزشک رسمی ( که در هنگام تولد یک نوزاد مرده حضور داشته یا جسد را معاینه کرده ) برای ...
stillbirth certificate گواهی مرده زایی ( ا ) : گواهی ای که توسط یک پزشک رسمی ( که در هنگام تولد یک نوزاد مرده حضور داشته یا جسد را معاینه کرده ) برای ...