پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (١٠,٩٢٤)
پنبه جاذب ( اسم ) : ماده سفید نرمی که به عنوان پانسمان برای قرار دادن زخم ها استفاده می شود
بخیه قابل جذب ( اسم ) : بخیه ای که در نهایت جذب بدن می شود و نیازی به کشیدن ندارد.
جداشدن زودرس جفت ( اسم ) : موقعیتی که جفت ناگهان زودتر از آنچه باید از رحم جدا می شود و اغلب باعث شوک و خونریزی می گردد.
بی کاتالازی ( ا ) : نوعی بیماری ارثی که منجر به کمبود کاتالاز در تمام بافت ها می شود
ناهم آیی/ ناجفتی ( ا ) : وضعیتی که در آن دندان های فک بالا و پایین با هم تماس پیدا نمی کنند
نزدیک کردن ( فعل ) : ( در مورد ماهیچه ) کشیدن پا یا دست به سمت خط مرکزی بدن یا کشیدن انگشت دست یا پا به سمت خط مرکزی دست یا پا.
نزدیک کننده ( صفت ) : مربوط به ماهیچه ای که قسمت هایی از بدن را به هم نزدیک می کند یا به سمت خط مرکزی بدن یا یک عضو حرکت می دهد.
عضله دور کننده ( اسم ) : عضله ای که قسمتی از بدن را از خط مرکزی بدن یا از یک قسمت مجاور دور می کند.
دورکننده ( صفت ) : مربوط به ماهیچه ای که قسمت هایی از بدن را از یکدیگر یا از خط مرکزی بدن یا یک عضو دور می کند.
شکمی خلفی ( صفت ) : مربوط به وضعیتی از جنین در رحم، که شکم جنین رو به پشت مادر است.
برش شکمی میان دوراهی ( اسم ) : یک عمل جراحی که شامل بریدن بافت در هر دوی شکم و میان دوراه است.
شکمی لگنی ( صفت ) : مربوط به شکم و لگن
دیواره شکم ( اسم ) : بافت عضلانی که دور شکم را احاطه کرده است
احشاء شکمی ( اسم جمع ) : اندامهایی که در شکم قرار دارند، مانند. معده، کبد و روده
آئورت شکمی ( اسم ) : بخشی از آئورت که بین دیافراگم و نقطه ای که آئورت به شریان های ایلیاک تقسیم می شود، قرار دارد.
اسید پیروویک ( اسم ) : ماده ای که از گلیکوژن ( زمانی که برای آزاد کردن انرژی تجزیه می شود ) در ماهیچه ها تشکیل می گردد.
یاخته هرمی ( اسم ) : یاخته مخروطی شکل در قشر مغز
چرک لوله رحمی ( اسم ) : التهاب و تشکیل چرک در لوله فالوپ
چرک - هواجنبی ( اسم ) : تجمع چرک و گاز یا هوا در حفره جنب
چرک پیراشامه اماس ( اسم ) : التهاب پیراشامه قلب به دلیل عفونت با استافیلوکوک، استرپتوکوک و پنوموکوک
چرک کلیه فزونی ( اسم ) : اتساع کلیه همراه با چرک
چرک رحمی ( اسم ) : تجمع چرک در رحم
چرک زا ( صفت ) : تولید کننده یا ایجاد کننده چرک
چرک پوستی قانقاریایی ( اسم ) : یک بیماری زخم شونده جدی پوست، به ویژه پاها، که معمولاً با داروهای استروئیدی درمان می شود.
چرک پوستی ( اسم ) : فوران چرک در پوست
مهبل چرکی ( اسم ) : تجمع چرک در مهبل
درب معده شکافی/ جراحی رامستد ( اسم ) : یک عمل جراحی برای برش به درون عضله اطراف باب المعده برای تسکین تنگی باب المعده.
درب معده شکافی ( اسم ) : یک عمل جراحی برای برش به درون عضله اطراف باب المعده برای تسکین تنگی باب المعده.
تنجش درب معده ( اسم ) : تنجش عضلانی که باب المعده را می بندد به طوری که غذا نمی تواند از داخل آن به درون دوازدهه عبور کند.
درب معده ترمیمی ( اسم ) : یک عمل جراحی برای بزرگ تر کردن باب المعده، که گاهی با درمان زخم های گوارشی همراه است.
بَنداره درب معدی ( اسم ) : ماهیچه ای که باب المعده را احاطه کرده، آن را منقبض می کند و از دوازدهه جدا می نماید.
روزنه درب معدی ( اسم ) : روزنه ای که معده به دوازدهه می پیوندد
حجره درب معدی ( اسم ) : فضایی در پایین معده، قبل از اسفنکتر باب المعده
درب معده/ باب المعده ( اسم ) : سوراخی در پایین معده که به دوازدهه منتهی می شود
ترومبوز ورید باب ( اسم ) : وضعیتی که در آن لخته های خون در سیاهرگ باب یا هر یک از شاخه های آن وجود دارد.
لگنچه ترمیمی ( اسم ) : هر گونه عمل جراحی بر روی لگنچه کلیه
کلیه - لگنچه آماس ( اسم ) : التهاب کلیه و لگنچه کلیه
لگنچه سنگ سنبی ( اسم ) : عمل جراحی برای برداشتن سنگ از لگنچه کلیه
لگنچه آماس ( اسم ) : التهاب قسمت مرکزی کلیه
مفصل چرک فزونی/ مفصل آماس چرکی حاد ( اسم ) : حالتی که در آن مفصل با ارگانیسم های چرک زا آلوده شده و با چرک پر می شود.
per vaginam ( p. v. ) از راه مهبل ( ق ) ( نوشته شده در نسخه به صورت اختصار ) ˌpər vəˈdzaɪn�m
بخیه شیرودکار ( اسم ) : نوعی بخیه که دور گردن رحم قرار می گیرد تا در دوران بارداری تنگ شود و از سقط جلوگیری گردد.
عمل شیرودکار ( اسم ) : عمل جراحی برای باریک کردن گردن رحم در زنی که دچار سقط عادتی می شود، تا از سقط جنین مجدد جلوگیری شود و بخیه های آن قبل از شروع ...
لگنچه نگاری ( اسم ) : معاینه کلیه با اشعه ایکس پس از تزریق ماده حاجب
لگنچه نگاره ( اسم ) : عکس با اشعه ایکس از کلیه و دستگاه ادراری
یاخته های پورکنژ ( اسم جمع ) : عصب یاخته های قشر مخچه
الیاف پورکنژ ( اسم جمع ) : دسته ای از الیاف که دسته دهلیزی را تشکیل می دهند و از گره دهلیزی به دیواره عبور می کنند.
روزنه های اشکی ( اسم جمع ) : سوراخ های کوچک در گوشه چشم که از طریق آن اشک به بینی می ریزد.
سندروم مشت خوردگی ( اسم ) : وضعیتی که روی یک فرد معمولاً بوکسور تأثیر می گذارد که بارها به سرش ضربه خورده و دچار اختلال در توانایی های ذهنی، لرزش اند ...
نبض دوگانه ( اسم ) : نبض دوتایی، با ضربان نابجای اضافی