پیشنهادهای امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٤٦٦)
a clean game
a clean game
get past
get past
get past
mate in British English
mate in British English
نادرستی کردن . [ دُ رُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خیانت کردن . خدعه ورزیدن : کنون ار شما نادرستی کنیدبه جنگ اندرون پیش دستی کنید. فردوسی .
نادرستی کردن . [ دُ رُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خیانت کردن . خدعه ورزیدن : کنون ار شما نادرستی کنیدبه جنگ اندرون پیش دستی کنید. فردوسی .
نادرستی کردن . [ دُ رُ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) خیانت کردن . خدعه ورزیدن : کنون ار شما نادرستی کنیدبه جنگ اندرون پیش دستی کنید. فردوسی .
کارنادیده. [ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) غیرمجرب. بی تجربه. ناشی. ناآزموده : بدو گفت کای کارنادیده مرد شهنشاه کی با تو جوید نبرد. فردوسی. پس بچندسال ...
کارنادیده. [ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) غیرمجرب. بی تجربه. ناشی. ناآزموده : بدو گفت کای کارنادیده مرد شهنشاه کی با تو جوید نبرد. فردوسی. پس بچندسال ...
کارنادیده. [ دی دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) غیرمجرب. بی تجربه. ناشی. ناآزموده : بدو گفت کای کارنادیده مرد شهنشاه کی با تو جوید نبرد. فردوسی. پس بچندسال ...
دست پیش کردن . [ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مبادرت جستن . آغازیدن : نه خوب آمدی با دو فرزند خویش که من جنگ را کردمی دست پیش . فردوسی . پس از نامدارا ...
دست پیش کردن . [ دَ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) مبادرت جستن . آغازیدن : نه خوب آمدی با دو فرزند خویش که من جنگ را کردمی دست پیش . فردوسی . پس از نامدارا ...
پوستین بر سر کسی زدن . [ ب َ س َ رِ ک َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) او را اذیت و آزار و شکنجه و عذاب دادن : سال پارین با تو ما را چه جدال و جنگ خاست سال امسا ...
پوستین بر سر کسی زدن . [ ب َ س َ رِ ک َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) او را اذیت و آزار و شکنجه و عذاب دادن : سال پارین با تو ما را چه جدال و جنگ خاست سال امسا ...
پوستین بر سر کسی زدن . [ ب َ س َ رِ ک َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) او را اذیت و آزار و شکنجه و عذاب دادن : سال پارین با تو ما را چه جدال و جنگ خاست سال امسا ...
پوستین بر سر کسی زدن . [ ب َ س َ رِ ک َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) او را اذیت و آزار و شکنجه و عذاب دادن : سال پارین با تو ما را چه جدال و جنگ خاست سال امسا ...
پوستین بر سر کسی زدن . [ ب َ س َ رِ ک َ زَ دَ ] ( مص مرکب ) او را اذیت و آزار و شکنجه و عذاب دادن : سال پارین با تو ما را چه جدال و جنگ خاست سال امسا ...
جنگ خرفروشان ؛ جنگ زرگری . جنگ دروغین . ( یادداشت مؤلف ) .
ناوردگاه لغت نامه دهخدا ناوردگاه . [ وَ ] ( اِ مرکب ) جنگ گاه . ( برهان قاطع ) ( از بهار عجم ) . جای جنگ . محل پیکار. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) . آور ...
ناوردگاه لغت نامه دهخدا ناوردگاه . [ وَ ] ( اِ مرکب ) جنگ گاه . ( برهان قاطع ) ( از بهار عجم ) . جای جنگ . محل پیکار. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) . آور ...
ناوردگاه لغت نامه دهخدا ناوردگاه . [ وَ ] ( اِ مرکب ) جنگ گاه . ( برهان قاطع ) ( از بهار عجم ) . جای جنگ . محل پیکار. ( آنندراج ) ( انجمن آرا ) . آور ...
سرشاخ شدن با کسی
take somebody ↔ on to compete against someone or start a fight with someone, especially someone bigger or better than you
take somebody ↔ on to compete against someone or start a fight with someone, especially someone bigger or better than you
take somebody ↔ on to compete against someone or start a fight with someone, especially someone bigger or better than you
take somebody ↔ on to compete against someone or start a fight with someone, especially someone bigger or better than you
take somebody ↔ on to compete against someone or start a fight with someone, especially someone bigger or better than you
کینه گاه . [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) میدان جنگ و جنگ گاه . ( آنندراج ) . میدان جنگ و کارزار و جای خصومت و نزاع . ( ناظم الاطباء ) . رزمگاه . دارالحرب ...
کینه گاه . [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) میدان جنگ و جنگ گاه . ( آنندراج ) . میدان جنگ و کارزار و جای خصومت و نزاع . ( ناظم الاطباء ) . رزمگاه . دارالحرب ...
کینه گاه . [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) میدان جنگ و جنگ گاه . ( آنندراج ) . میدان جنگ و کارزار و جای خصومت و نزاع . ( ناظم الاطباء ) . رزمگاه . دارالحرب ...
کینه گاه . [ ن َ / ن ِ ] ( اِ مرکب ) میدان جنگ و جنگ گاه . ( آنندراج ) . میدان جنگ و کارزار و جای خصومت و نزاع . ( ناظم الاطباء ) . رزمگاه . دارالحرب ...
be that as it may,
be that as it may,
be that as it may,
be that as it may,
be that as it may,
be that as it may,
be that as it may,
be that as it may,
be that as it may,
be that as it may,
معهذا . با این وجود . علیرغم این/آن
go looking for trouble
go looking for trouble
pea - brained
pea - brained
Everyone will please not panic!