پیشنهاد‌های امیرحسین سیاوشی خیابانی (٣٢,٩١٢)

بازدید
٧,٠٣٨
تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گاماس گاماس ( ارمنی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گاماس گاماس ( ارمنی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

گاماس گاماس ( ارمنی )

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
١

جماع الاثم. [ ج ِ عُل ْ اِ ] ( ع اِ مرکب ) مجمع گناهان ، کنایت از شراب. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : برو نخست طهارت کن از جماع الاثم. خاقانی ( از آ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جماع الاثم. [ ج ِ عُل ْ اِ ] ( ع اِ مرکب ) مجمع گناهان ، کنایت از شراب. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : برو نخست طهارت کن از جماع الاثم. خاقانی ( از آ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جماع الاثم. [ ج ِ عُل ْ اِ ] ( ع اِ مرکب ) مجمع گناهان ، کنایت از شراب. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : برو نخست طهارت کن از جماع الاثم. خاقانی ( از آ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

جماع الاثم. [ ج ِ عُل ْ اِ ] ( ع اِ مرکب ) مجمع گناهان ، کنایت از شراب. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) : برو نخست طهارت کن از جماع الاثم. خاقانی ( از آ ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شستش خبردار شدن ؛ به او الهام شدن. پیش بینی کردن. پی بردن به. ( یادداشت مؤلف ) . از موضوع اطلاع یافتن. ( از فرهنگ فارسی معین ) .

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شستک. [ ش َ ت َ ] ( اِ مصغر ) ( اصطلاح عامیانه ) آلت چرمین که مأبونان برای دفع حکه بکار برند. ( غیاث اللغات ) . مرکب از شست به معنی ابهام و �کاف � ن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شستک. [ ش َ ت َ ] ( اِ مصغر ) ( اصطلاح عامیانه ) آلت چرمین که مأبونان برای دفع حکه بکار برند. ( غیاث اللغات ) . مرکب از شست به معنی ابهام و �کاف � ن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شستک. [ ش َ ت َ ] ( اِ مصغر ) ( اصطلاح عامیانه ) آلت چرمین که مأبونان برای دفع حکه بکار برند. ( غیاث اللغات ) . مرکب از شست به معنی ابهام و �کاف � ن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شستک. [ ش َ ت َ ] ( اِ مصغر ) ( اصطلاح عامیانه ) آلت چرمین که مأبونان برای دفع حکه بکار برند. ( غیاث اللغات ) . مرکب از شست به معنی ابهام و �کاف � ن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شستک. [ ش َ ت َ ] ( اِ مصغر ) ( اصطلاح عامیانه ) آلت چرمین که مأبونان برای دفع حکه بکار برند. ( غیاث اللغات ) . مرکب از شست به معنی ابهام و �کاف � ن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شستک. [ ش َ ت َ ] ( اِ مصغر ) ( اصطلاح عامیانه ) آلت چرمین که مأبونان برای دفع حکه بکار برند. ( غیاث اللغات ) . مرکب از شست به معنی ابهام و �کاف � ن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شست گر. [ ش َگ َ ] ( ص مرکب ) شست گیر. تیرانداز و کماندار. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از برهان ) . رجوع به شست گیر شود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شست گر. [ ش َگ َ ] ( ص مرکب ) شست گیر. تیرانداز و کماندار. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از برهان ) . رجوع به شست گیر شود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شستک. [ ش َ ت َ ] ( اِ مصغر ) ( اصطلاح عامیانه ) آلت چرمین که مأبونان برای دفع حکه بکار برند. ( غیاث اللغات ) . مرکب از شست به معنی ابهام و �کاف � ن ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شست گر. [ ش َگ َ ] ( ص مرکب ) شست گیر. تیرانداز و کماندار. ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از برهان ) . رجوع به شست گیر شود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شستگاه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شستگاه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شستگاه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شستگاه

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

by jove!

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

by jove!

پیشنهاد
٠

by jove!

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

by jove!

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

by jove!

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

by jove!

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

خوب چریده

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

carry - on bag

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

carry - on bag

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

sedentary desk - life I shook hands with this miracle, and I learned he was the Company’s chief accountant, and that all the bookkeeping was done a ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

sedentary desk - life I shook hands with this miracle, and I learned he was the Company’s chief accountant, and that all the bookkeeping was done at ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بطون الاوراق ؛ کتابها. ( دزی ج 1 ص 97 ) .

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

بطون الاوراق ؛ کتابها. ( دزی ج 1 ص 97 ) .

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زر رُشتی ؛ زر خالص. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ جهانگیری ) . و رجوع به رُشت شود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زر رُشتی ؛ زر خالص. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ جهانگیری ) . و رجوع به رُشت شود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زر رُشتی ؛ زر خالص. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ جهانگیری ) . و رجوع به رُشت شود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زر رُشتی ؛ زر خالص. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ جهانگیری ) . و رجوع به رُشت شود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

زر رُشتی ؛ زر خالص. ( انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( از فرهنگ جهانگیری ) . و رجوع به رُشت شود.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مرحمتی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مرحمتی

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

مرحمتی

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موشک. [ ش َ ] ( اِ مصغر ) مصغر موش یعنی موش کوچک. ( ناظم الاطباء ) . نوعی از موش است. ( آنندراج ) . موش خرد. و این کلمه با موسکولوس لاتینی لفظاً و مع ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

موشک. [ ش َ ] ( اِ مصغر ) مصغر موش یعنی موش کوچک. ( ناظم الاطباء ) . نوعی از موش است. ( آنندراج ) . موش خرد. و این کلمه با موسکولوس لاتینی لفظاً و مع ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

quoth

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فریادخواه. [ ف َرْ خواه / خاه ] ( نف مرکب ) مستغیث. آنکه داد خواهد. شاکی. عارض. ( از یادداشتهای مؤلف ) . دادخواه. که عدل و نصفت خواهد : چو بشنید گفت ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

inconclusive The traffic of the great city went on in the deepening night upon the sleepless river. We looked on, waiting patiently—there was nothin ...