ترجمه‌های دکتر محمد شکیبی نژاد (١٦١)

بازدید
١,٢٤١
تاریخ
١ سال پیش
متن
The notion of abuse has wider connotations than the physical.
دیدگاه
١١

مفهوم دقیق تعرض و آزار فراتر از مفاهیم تعریف شده نسبت به فعل انجام شده دارد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He let out a torrent of abuse/angry words.
دیدگاه
٧

ریچارد از ناراحتی هر چه توهین بود را مانند سیل پیشکش طرف کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Sustainable development takes long-term human and environmental well-being into account.
دیدگاه
٧

سلامت انسان و محیط زیست در گرو توسعه پایدار بلند مدت است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He claims that without developing new fuels, our current way of life is not sustainable.
دیدگاه
٨

مشارالیه اذعان نمود که بدون جایگزینی انرژی های پایدار فرایند توسعه و ماندگاری در زیست امروزی ماندگار نیست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The streets come alive after dark.
دیدگاه
٧

در تاریخی شب جان تازه ایی به خیابان ها می رسد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Her long blonde hair seemed to come alive in the sunlight which gave it golden highlights.
دیدگاه
١٠

بهنگام تیغ آفتاب , گیسوان بلند و طلایی مریم با تلالو نور خورشید , طلا باران متبلور می شود. ( کنایه و استعاره , شعر )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Face others is deliberately insult should disregard still confute?
دیدگاه
١٠

مخدوش کردن شخصیت و تعرض کلامی ( توهین ) بصورت آشکار مورد پیگرد قرار نمی گیرد. . !؟ ( جمله استفهام انکاری - مجهول و مفهومی است )

تاریخ
١ سال پیش
متن
I feel absolutely terrific today!
دیدگاه
٦

حس میکنم امروز فوق العاده ام. . . ! ( ایهام و استعاره از سرحالی و شعف )

تاریخ
١ سال پیش
متن
You look terrific in that dress.
دیدگاه
٦

تو با این لباس بواقع محسور کننده ایی . . . !

تاریخ
١ سال پیش
متن
Police attempts to infiltrate neo-Nazi groups were largely unsuccessful.
دیدگاه
١٠

بیشتر متدهای پلیس برای نفوذ به حزب نئونازیست ها بی ثمره بوده.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Everything goes amiss with him, he has certainly bad luck.
دیدگاه
١٠

رونالد واقعاً ( چشم شور ) و بدبیاری هست, هر چیزی با او فاجعه می شود. . . !!

تاریخ
١ سال پیش
متن
Georgia certainly didn't seem to be a fool.
دیدگاه
٩

به نظر نمی رسید جورجا آدم احمقی باشد ( جمله با فعل و قید ایهامی مجهولی است )

تاریخ
١ سال پیش
متن
A generation ago genetic codes were certainly unknown.
دیدگاه
٩

چندین دهه پیش قطعاً کدهای ژنیک نامفهوم و ناشناس بودند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Macmillan wrote back saying that he could certainly help.
دیدگاه
٧

مک میلان در پاسخ اطمینان داد که مساعدت خواهد کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
I'll certainly carry on living here for the foreseeable future.
دیدگاه
٥

مطمئنا در آینده اینجا زندگی خواهم کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Eternity is not a distance but a decision.
دیدگاه
٥

تا ابدیت فاصله نیست تا ابدیت تصمیم ست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
They haven't been given these rights for eternity - they should justify having them just like most other people have to.
دیدگاه
٦

کلیه حقوق حقه که در اختیار آن ها قرار دارد مادام العمر نیست. آن ها نیز مانند بمانند مردم باید شایستگی لازم را نشان دهند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Eternity is in love with the productions of time.
دیدگاه
٦

ابدیت عشق, به درازای زندگی ست. ( تولید زمان - ایهام و اشاره )

تاریخ
١ سال پیش
متن
The judge spared his life but sent him to prison.
دیدگاه
٨

ریاست محکمه مجازات اعدام او را بدل به حبس کرد. ( قاضی نجات دهنده نیست - جمله مجهولی با ایهام و اشاره به مجازات اعدام دارد )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Since it was his first offense, the judge decided to spare him.
دیدگاه
٦

دادرس در پایان دادرسی تصمیم گرفت او که بجرم توهین محاکمه شده بود بدلیل بار اول معاف از کیفر نماید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Since it was his first offense, the judge decided to spare him.
دیدگاه
١٠

دادرس در پایان دادرسی تصمیم گرفت او که بجرم توهین محاکمه شده بود بدلیل بار اول معاف از مجازات نماید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was unable to confute the debater.
دیدگاه
١٢

مایکل توانایی رد و نقض مجادله طرف مقابل را نداشت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The lawyer confuted the testimony of the witness by showing actual photographs of the accident.
دیدگاه
٦

وکیل مدافع با ارائه مستندات تصادف جرح شهادت شاهد نقض کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
There was an accident at the junction of Highway 12 and North Creek Road.
دیدگاه
٦

بین تقاطع جاده کرایک شمالی و آزاده راه نمره ۱۲ تصادف رخ داده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
There was a small leak at the junction of the two pipes.
دیدگاه
٦

در مسیر اتصال لوله ها شکاف ریزی مشاهده شد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The size of the crop depends on the productivity of the soil.
دیدگاه
٧

افزایش محصول متناسب ست با میزان بالای غنای باوری خاک

تاریخ
١ سال پیش
متن
A comfortable working environment will increase productivity.
دیدگاه
٦

محیط کار آرام و خوشایند باعث افزایش تعالی کار می شود.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Under new management, productivity increased at the factory.
دیدگاه
٩

بهره وری بالای کارخانه تحت نظر مدیر جدید افزایش یافت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Freedom is a heavy taskmaster for those awake enough to appreciate it.
دیدگاه
٦

آزادی مذهبی ست که توسط افراد درست کار و سپاس گزاری به سختی بدست می آید.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Once you've told me I won't forget.
دیدگاه
٦

تو بمن گفتی: مرا فراموش نمی کنی. . !

تاریخ
١ سال پیش
متن
Once a writer, always a writer.
دیدگاه
٧

یک نویسنده همواره یک نویسنده است.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He calls his mother once a month.
دیدگاه
٧

فرانک ماهی یک بار با مادرش تماس می گرفت.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Bully for her; she made the right choice!
دیدگاه
٧

ماریا عجب انتخاب بی نقصی گرفت. . برآوو

تاریخ
١ سال پیش
متن
I read the book in translation, not in the original Norwegian.
دیدگاه
٧

کتاب ترجمه شده از زبان نروژی را خواندم نه کتاب به زبان اصلی . . !

تاریخ
١ سال پیش
متن
A lot of translation is put out to freelances.
دیدگاه
٧

بیشتر موارد ترجمه را به مترجم های آزاد واگذار می کنند. ( مترجم رسمی نیستند )

تاریخ
١ سال پیش
متن
I'm not interested in associating with your lowlife friends.
دیدگاه
٧

واقعاً علاقه به رفت و آمد با شما دوستان رذل و پست ندارم. ( کنایه و اشاره )

تاریخ
١ سال پیش
متن
You're not even a lowlife, scum - sucking maggot!
دیدگاه
٦

تو واقعاً در حد یه مگس و پشه کثافت هم نیستی. . ! ( ایهام و کنایه )

تاریخ
١ سال پیش
متن
You lowlife offspring of Phoenixes and Imps!
دیدگاه
٦

تو یه توله جن بی شعور کوتوله هستی. . . ! ( جمله ناسزا غیر از فحش )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Clara : I saw him too, and he seemed like a white knight.
دیدگاه
٦

کلارا:منم دیدم. , به نظرم حرکت شوالیه را انجام داد. . ؟!

تاریخ
١ سال پیش
متن
He drank another mouthful of gin, picked up the white knight and made a tentative move.
دیدگاه
٦

فرانکی یک پیک از جین ( مشروب اسکاتلندی ) نوشید و با تکنیک سریع شوالیه اسب ( مهره سفید ) را جابجا کرد.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Nujiang River : Completely naked beautiful woman bathhouse meeting group of pictures!
دیدگاه
١٤

رودخانه نوجیانگ . . تبلور بانوی زیبای برهنه هست. . . . . !! ( تصویر ذهنی شاعر ) ( جمله استفهام تاکیدی مجهول - مینی مال هایکو )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Should be a bathhouse originally, but he knows intermediate one word only: Water.
دیدگاه
١٥

حمام بسیار مهم است اما برای آلبرت مهم تر وجود آب هست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The takegawara bathhouse is best known for sand baths.
دیدگاه
٥

حمام های شنی ( چشمه آب گرم ) از مناطق معروف کیوشو در ژاپن هست.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The police department released photos of the suspects.
دیدگاه
٦

پلیس آگاهی عکس هایی از مظنونان ( متهمان ) منتشر کرده.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The landlord would not release him from his contract.
دیدگاه
٧

صاحب ملک ( مالک ) در قبال طرف مقابل قرارداد را اقاله نمی کند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
Belt up, will you?
دیدگاه
٦

می شه کمربندت رو ببندی؟ ( جمله ایهامی استفهام تاکیدی )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Just belt up, will you!
دیدگاه
٧

تو فقط کمربندت رو ببند. . . ! ( جمله دستوری و تاکیدی هست )

تاریخ
١ سال پیش
متن
Some of the bureaucrats befooled the masses.
دیدگاه
٦

بسیاری از بوروکرات ها با رخنه در جمع مردم آن ها را گمراه می سازند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
The two parties have reached a consensus.
دیدگاه
٦

دو جناح در آخر به یک اجماع کلی رسیدند.

تاریخ
١ سال پیش
متن
He was the first to break the consensus and criticize the proposal.
دیدگاه
٦

تئودور ( اسم بجای ضمیر سوم شخص مفرد مذکر ) تنها فردی از ( کمیته - جلسه - هیت - کمیسیون ) بود که از پیشنهاد طرفین انتقاد کرد.