پیشنهاد‌های اسکندر شهبازی گهرویی (٦٨)

بازدید
١٥٣
تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

پیت در گویش بختیاری یعنی پیچ و تاب خوردن دور چیزی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

کد به معنای خانه است و خدا یعنی رئیس و صاحب خانه و به افرادی که برای مدیریت و اداره یکپارچه روستا توسط خان منصوب می شدند کدخدا می گفتند معادل دهیار ا ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٦٤

تیره روگری یکی از تیره های بزرگ طایفه زراسوند دورکی باب است، طبق اسناد مکتوب و اقوال شفاهی که سینه به سینه به نسل های بعدی انتقال یافته ابدال خان شش ...

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

به گویش بختیاری یعنی گاو نر اخته شده که بوسیله آن زمین شخم و شیار می زنند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

نوعی بیل بزرگ که زنجیر به آن وصل است و بوسیله آن دو نفری زمین را کرت بندی می کنند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٠

نوعی زنگوله بزرگ که به گردن بز نر پیشرو گله می اندازند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

وسیله ای است برا چشم زخم که گردن کودکان نا بالغ و حیوانات می اندازند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

قور نوعی زنگوله کوچک است که با ریسمان بافته شده از پنبه گردن میش، بز، سگ، گربه و . . . . می اندازند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٢

به محل نگهداری دام های سبک مانند گوسفندان آهنگ می گفتند و به محل نگهداری دام های سنگین طویله که محل نگهداری گاو، الاق و اسب است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٦

وسیله ای دندانه دار که از شاخه حیوانات ساخته می شد برای تیمار اسب، گاو و . . . . ابزاری مانند شانه که به بدن حیوان کشیده می شود

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٥

روستای ارمنی نشین در استان چهارمحال و بختیاری

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

وقتی که جلو طاقچه یا درگاه را دیوار بکشند و بعنوان مخزن گندم یا آرد استفاده کنند به آن کته می گفتند مانند تاپو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

ریق به گویش بختیاری یعنی اسهال و آدم ضعیف

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

شیرقی به گویش بختیاری یعنی اندام بسیار باریک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

به گویش بختیاری یعنی باسن انسان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

لیم به گویش بختیاری یعنی آرام و نرم شدن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣١

ذل به گویش بختیاری یعنی پر نور و درخشان

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٦

چل به گویش بختیاری یعنی زیر بغل

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

دونگ یعنی سرگیجه و هنگ کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

به گویش بختیاری یعنی بسته های گندم و جو

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

پایه به گویش بختیاری یعنی خرد شده گندم و جو در خرمن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٥

پقر به گویش بختیاری یعنی مدفوع گاو و به مدفوع گوسفند پشگل می گویند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

پرپین به گویش بختیاری یعنی متبرک کردن

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

مول به گویش بختیاری یعنی مزاحم ، رفیق نا مشروع

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٨

ور به گویش بختیاری یعنی پهنا و عرض پارچه ، قالی و . . .

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

به گویش بختیاری یعنی شیطون و نافرمان و سرکش

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

گروه به گویش بختیاری یعنی موش صحرایی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٧

گرگراس به گویش بختیاری یعنی مارمولک

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٩

به گویش بختیاری یعنی گوساله

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

به گویش بختیاری یعنی وصله و پینه لباس

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٤٣

تارمی نوعی نرده چوبی است که جلو ایوان می گذارند

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٣٩

نوعی جوی باریک است که از داخل حیاط ها عبور می کرد

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٥

تکولی نوعی سازه گلی است برای نگهداری حبوبات مانند تاپو که برای ذخیره گندم است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢١

کلک سازه ای است از گل خام برای نگهداری و گذاشتن آتش زیر کرسی در زمستان، کلک یعنی منقل یا آتشدان گلی

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

تقشت به گویش بختیاری کندوی گلی زنبور عسل است

تاریخ
٢ سال پیش
پیشنهاد
١٩

گنج به ضمه گاف به گویش بختیاری به معنی زنبور است

پیشنهاد
١٠٨

شهبازی گهرویی فایل یکی از تش های تیره روگری طایفه زراسوند دورکی باب هفت لنگ بختیاری است

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٠٥

فامیل شهبازی های گهرو از تش ظفری های تیره روگری طایفه زراسوند دورکی باب ایل هفت لنگ بختیاری است، htti/:Shahbazi27. parsiblog

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٢

گاو نر که به آن خیش می بندند تا زمین را شخم بزنند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٦

در سال ۹۸۲ شاه عباس تعدادی از ارامنه را از یازده منطقه ارمنستان به ایران کوچ داد و در بسیاری از مناطق ایران منجمله اصفهان ساکن کرد که گروهی از آنها م ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١٤

وجه تسمیه گهرو گهرو مرکب از دو واژه است: یکی گر که به گویش بختیاری به معنای صخره بزرگ می باشد و دیگری رود است که مخفف همان رودخانه است چون آب سرچشمه ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

روگری ( رووری ) منطقه ای در شهرستان اردی است که شامل چند پارچه آبادی از قبیل: ده کهنه، دوازده امام، ریگک، سرمور، سر چاه، هفت پیران، بالد، و . . . می ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢٧

درجه نظامی بلاتر از سرداری است زمانیکه علیقلی خان سردار اسعد بختیاری می خواست بازنشسته شود حمایل امیر تومانی گرفت

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١٨

دون به زمان دوشیدن گوسفندان گویند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢١

در گویش بختیاری به محل نگهداری گوسفندان در بیابان قاش می گویند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

عده ای عقیده :دارند که کلمه روور از دو واژه تشکیل شده است یکی رود و دیگری آورده که از ترکیب این دو کلمه به این منطقه رود ورده می گفتن که جهت آسانی و ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨٣

تاریخ روستای ماموکا ( قلعه ممکا ) در سال ۹۸۲ خورشیدی شاه عباس صفوی ارامنه را از ارمنستان به ایران کوچ داد و تعدادی از آنها را در اصفهان ساکن کرد که ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨٥

در سال ۹۸۲ شمسی شاه عباس صفوی ارامنه را از یازده منطقه ارمنستان به ایران کوچ داد که ارامنه قلعه ممکا از منطقه باسن بودند که امروزه جز کشور ترکیه است ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٨٩

قلعه ممکا روستای است در شهرستان کیار که ارمنی نشین بوده و به آن ماموکا میگفتن که به زبان ارمنی یعنی سخاوتمند صدای ناقوص کلیسای مریم مقدس در روستای ما ...

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٣١

روگری ( رووری ) یکی از تیره های طایفه بزرگ زراسوند دورکی باب هست که از فرزندان خلیل خان فرزند ابدال خان می باشند

١