تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طلب بخشش و آمرزش - درخواست مورد لطف ومرحمت قرارگرفتن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
٢

عفونی شدن - عفونت کردن ( جراحت، زخم ) چرکین شدن

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد

( حقوق ) تجاوز به عنف

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

دربعضی جملات بمعنی "لجن زار" یا "لجن وار" نیزمیباشد - مکانی باتلاق مانند

تاریخ
٣ سال پیش
پیشنهاد
١

متضاد درهم پیچیدگی ست ( مثل بازکردن گوریدگی نخ کلاف )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٢

متلک - تیکه - سخنی بانیش وطعنه

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٦

کسیکه باطعنه وکنایه حرف میزنه و حرفهاش نیشدار وبامنظوره متلک گو - تیکه پران

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

آژیرخطر - دزدگیر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٧

چی بگم واله! - فرقی نمیکنه ( بنظرمن، چون اسلنگ محسوب میشود، شایسته ست عامیانه ترجمه شود )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

تنه زدن/خوردن - ضربه زدن - صدمه دیدن ( براثرضربه ناگهانی )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

شپش زهار - شپشهای شرمگاهی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١٠

شادتر - بشاش تر - سرگرم کننده تر

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥١

سهمگین ومخرب - وحشتناک - کمرشکن، فلج کننده

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

ساییده شده - خورده شده - گاز گرفته شده (

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

نگاهی پیگیر ( جستجوگر ) - چشمانی ملتمس - ( عامیانه ) فضول، اشخاص فضول یاکنجکاو

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣١

اثر وتإثیرات تلقین ( مانندهنگامیکه ک چیزی بی اثر ب بیمارمیدهید ولی بخاطر تلقین دارو، اوبهبودی نسبی حس میکند )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥٣

فرومایه - پست - اسکول - مشنگ

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

یقه باز ( پیراهن ) - چاکدار، چاک باز ( پیراهن زنانه ک تاروی سینه باز است )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٩

حواریون - مریدان

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤٠

سخت گرفتارچیزی شدن - به ستوه آمده/مستأصل شده - مغروق

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٢

پزشکی قانونی - متخصصین بررسی صحنه جرم/جسد

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

گذران بی هدف وقت ( تا تایم موردنظر، بمنظور رسیدن ب لحظه ای خاص )

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢

فرق ( جمع فرقه، cuit ) - مکاتب فکری

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

مس مس کردن - ور رفتن - ول گشتن

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٠

براحتی، به طرزخوشایندی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
١

رعب و وحشت عمیق عمومی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٤

قپی آمدن ( یا درکردن ) - بخود بالیدن - بخود نازیدن ( یا افتخار کردن )