وهسودان مرزبان - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بستاخ: اخشیج گستاخ ≠ آزرمی است - گستاخ ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زبان شغنانی: شغنانی یکی از زبانهای پامیری است که ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خه: خه خوب و خوش است این واژه واژه ای س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هیره: شگفتا دهخدا میگوید معنی بیت معلوم ن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

رهاوند: رهاوند در تاریخ قم یا کتاب النقض ام ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خهر: خهر گویه دیگر شهر است و هنوز در خرا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شهر: شهر = شه را = شه را = شهر برابر است ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیش تخته: پیشتخته به گرامافون میگویند در جنوب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

مبست: غرض منظور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گست: گست گویه دگر زشت است گ =ج=ز ست =شت

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

من: من = اندیشه سرش سبز باد و تنش ارجم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

کوردی: چقدر هر یک از ما میخواهیم به دیگری ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سردن: روان کردن رود از دل کوه روان کردن ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گاماس: گاماس گاماس = گام گام یک گام را برد ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گپ: بنگرید ما به چه بدبختیها دچاریم عم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چم: نخست انکه چم به چم سینه نیست و ان س ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اریغ: اریغ به پارسی هخامنشی اریکا و به سغ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بشنجیدن: پشنگه و پشنگیدن واز ی دگر از انست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

زناشویی: چه چرندیات نوشته اندیکی نبشته زن شس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فیریدن: گمانم اختر از دو بخش استاختر =استار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ازینه: هزینه باشد در کارنامه اردشیربابکان ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هزینه: درکارنامه اردشیر بابکان امده درپاسخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گسیل: گسیل درپهلوی و همچنین پارسی دری گسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

گسیل: گسیل درپهلوی و همچنین پارسی دری گسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرهخته: فرهخته = ادیب

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دله را: دلهی رای = رای دلهی = دهلی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرگزیت: سر گزیت =سرگزید بهای سر گزیدن است - ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خاصگی: گویا این خواسگی از خواستنی بوده خوا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

وننگ: پیداست که وننگ برابر آونگ است و پیو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دارندگی: دارندگی سرپرستی و پرستاری است نشای ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دایه: بدبختی اینست که دهخدا و دیگران گویا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

جهان: کسانی که میگویند جهان عربی شده گیها ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

دان: دهخدا انچنان به واژگان عربی و مغولی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پهلوی: بزرگواری که فرمودند واژه "پهلوی" ی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

پسین: روز پارسی اینگونه است. شبگیر اندکی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سبلان: سبلان و ارسباران هردو واژی از سوارا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پایندان: پابندان گرو است و پایندان هم پایند ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غولین: غولین همان است که زمان ما به ان غور ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خراد: آذر خراد همان آذر فَرَّنَه بغ است ک ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خازه: پارسی خمیر خازه و سریش است و خمیر ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خرطال: از زبان هیتی گرفته شده Hittite 𒄑𒆳 ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چشم: چشم را در پارسی دری چشم و چم گویند ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لوس: دهخدا پیوسته نخست واژه ها را عربی م ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دستبی: دستبی ری و دستبی همدان دو دست بزرگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دستارخوان: گشن دستگاهی نهاده فراخ یکی کلبه ساز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شفترک: شفترک شیر بایدش نتوان خرد را داشت ب ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گسیده: نیزه او وصلت قلوب گسیده نیزه او صحب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بشکلیدن: بشخلیدن - بش خلیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گرازیدن: ویراژان آنکه ویراژ د و بگرازد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

سوفار: به نوک تیر پیکان می گویند و به ته ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مهن: پیوسته دهخدا زندگی و هوشش برای واژگ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مرغ: آفرین بر دوستان خوب بهابادی که هم ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

شاد: تا کنون بیست سی واژه گوناگون را دید ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شلک: چو پیش آرند کردارت بمحشر فرومانی چو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زست: انکه سخت و درشت باشد رست است و نه ز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نیوزار: نام پسر کشتاسپ و برادر اسفندیار است ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جقه: جقه باید دگرگون شده چکه باشد چرا که ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

مس: دهخدا مانند همیشه از وازگان عربی و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چفاله: بُد آکنده هامون و گردون همه زمرغان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

لنبه سر: بکن گردکوه و دز لنبه سر سرش زیر گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ربنجنی: این واژه زنجی است و شادروان دهخدا و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دژن: دژن تنها تیز و تژن باشد و رود تجن ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تژن: تژن همان تجن است که هم رودی در خراس ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیکیز: گنده دماغی بنفشه بوی نه کالوخ گنده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پشت ماهی: گویند زمین بر سر شاخ گاویست و ان گا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

خط: دبیره و کشه /کشک پارسی انست و دبیره ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

بخار: بخار به پارسی چندین نام دارد - وشم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غرن: غرن =گریان دو دستم به سستی چو پوده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیوارتیر: نام این آهنگ شیواتیر است که نام ارش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تخجم: اینچنین واژه ای درپارسی نداریم و ان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

جوذر: جوذر همان گیاه جودر است و نه جو ذره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فهرست شاعران پشتو: شوربختانه هرچه سخنور پیش از زمان صف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ژیان: ژیان بچم خشمگین نیست شگفتا که گویا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پاری: پاری بچم سال گذشته و گذشته هاست بیخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پیخسته: پیخسته همان پَی خسته است خسته زخمی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ابخوست: تنی چند از آب دریا بجَست رسیدند نزد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

یشک: نمیدانم این بدرستی یشک است یا نشک - ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

میختن: میختم میختی میخت میزم میزی میزد هر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انجیدن: چویل کِـرّ کمر باد اوشنیده ( افشانی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سکنجیدن: سکنجیدن= خنجیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شنوشه: شگفتا دهخدا با اینکه میداند در کرما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اش: دیوان لغت ترک را پان ترکان نوشتند و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پهند: چون نهاد ان پهند را نیکو بند شد در ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غامی: نمیدانم چرا دهخدا نتوانسته این را ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پای خست: خواهی که پای بسته نگردی به دام دل ب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درقه: درقه پارسی است .

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غنده: غنده را غندل نیز گویند که به عربی ر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اژکهن: نمیدانم این دهخدا نوشته یا کس دیگر ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

هر بژی: هر بژی = ازاده زی - ایرانی زی � پا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غیژیدن: ای کاش سروران و استادان ما اندکی دا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نهنبن: نهنبن نهان بان بچم غطاء است چه سر د ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سپیج: داشتم در میانه حکم سرخ روی و سپیج گ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرن: تنوری که در آن کماج و نان سنگک پزند ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دویژه: شاه غزنین چو نزد او بگذشت چون دویژ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

لوت: لخت لهت لوت روت رُت لیت ریت لوچ همه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

هده: هده در بیهده و بیهوده همان سود است ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرجود: از برساخته های اذرکیوان است

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

داد: من سالها چشمم را در پژوهش کور کردم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انباغ: انباغ / انباز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارجنه: دیو رخش یعنی دیو سرخ

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شمند: تو بسی با هزار ببر شمند تو بسی با ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گوشاسب: به عربی حلم شود - پسر نو گوشاسپ پسر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

افدم: واندر داگ پزشکیه و کرد پزشکیه داگ ا ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پلنگیدن: کژ است وعده تو با تو راست شاید گفت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کناغ: در استان فارس دامن و کنار را کنا و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اژن: فعل امر از آژیدن و آژندن آژن و بیاژ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اوشنیدن: چویل کر کمر باد اوشنیدش دل کر کاردی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

چم: این که نامش را قشقایی گذاشته بی گما ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ایزوله: من بر این باورم که زبان پارسی دری ( ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ژیار: من در شگفتم از دوستانی که معنی ژیار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انوق: یعنی ندانسته اند که این همان عنقا ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

راس الغول: راس الغول و حامل راس الغول دو اصطلا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

اش: فرهنگ دیوان لغات الترک یک نوشته ساخ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

زرگنج: زرگُنج به چم حلبه است و زرگنج چینی ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کالف: مسعودی گوید رود امویه را نیز رود کا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کالون: کالون= غلاف نیام شمشیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

عاید: آید درست است اید در اید چون درامد ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تخاره: برفت از شهر گرگان یکسواره بزیرش تیز ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خروک: انکه بشیرازی است خزوک است و نه خروک ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

وفا: نخست انکه فردوسی واژه سلیح و مزیح ر ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پژاره: اندوه - افسردگی - دلتنگی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پژار: آزرده - زار - رنجور

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پن گره: تو خفته ای ای پسر و چرخ روز و شب ه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تهییج: در گوشه منتهی الارب زیر تهییج نوشته ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

برغست: رودکی استاد شاعران جهان بود صدیک از ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شیشله: وارفته و فرسوده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پراشیدن: پریشیدن پراکنده شدن است و در ایران ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

روانگان دبیر: روانگان = اوقاف خوارزمی خود نوشته ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ملت: اژگ پهلوی و کارا پارسی هخامنشی است ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ارجن: ارجن در پارسی هخامنشی بچم زیور است

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

فرادم: فرادم و فرشم بچم نخست است

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرشم: فرشم و فرادم نخست است

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کیاخن: گیاخن = منطقی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غورک: غورک نام فرمانده سغد زیردست ترخان - ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خورا: گویا در پارسی خورا بچم راغب نیز بود ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سپیل: شیپور - شیفور - شیفتک - شوتک - شیعو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ویر داشتن: هوش داری - پاس داری - یاد داری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چرده: چرده/کرده = خلق افریده شده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کتاره: کت/گت/جت/زت/زد در پارسی به چم کشتن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ذوذنب: دو دمب در نشته های پهلوی امده چون ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مندخانی: دل خوش چه بوی بدانکه ناصر مانده است ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انگشته: دهخدا این بیت را باید زیر برزگر ریو ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

پساوند: به گمانم پساوند هم قافیه و هم ردیف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

خوچ: خوچ به تاج خروس نیز میگویند و ان اب ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سنار: گمانم سنار همان شنار باشد جایی که ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

انگم: ژَد žad، ژَی/ژه، انگَم /انجَم/انگو/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دروشت: دروشت و بیز درفش باشد بیز است و نه ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ورتج: آید از باغ بی سرود و بازیج دستک بکر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

بودنه: کَرَک در پارسی میانه و نیز در گویش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کربال: کربال سره آن کربار است مانند رودبار ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

چمانه: در این سرود چمانه دوم جانور ( جمنده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درازدست: ای کوته استینان تا کی درازدستی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نرد شیر: نردشیر پارسی است در پهلوی هم نرد را ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سختن: چو بازارگان را درم سخته شد فرستاده ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

شولیدن: پیداست که شولیدن همان شوریدن است

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

تاران: تاران پراکنده انتشار منتشر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کافته: کفتن ( کفیدن ) کافتن کوفتن کافت ش ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

قصیل: قصیل و خصیل هر دو لغت نادرست حصیل / ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سپوز: جان سپوز حیات بخش نیست سپوز یعنی دف ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کارده: کارده یا کاردین گونه ای گیاه است و ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فزون: فزون=فزا/فزود/برفزود/افزایش

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نوف: از تک اسپ و بانگ و نعره مرد کوه پرن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کرپا: کرپه واژی پارسی است در همه انرا بکا ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

غریزن: پرویزن را اردغیز/اردگیز نیز گویند غ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سرویسه: صدگیس/صدویس/صدگیسه درست است

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

نارو: خدا را چگویی به دهخدا نوشته نارو از ...

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های وهسودان مرزبان