پیشنهادهای علی باقری (٣٩,٦٨٦)
قمیش [اصطلاح موسیقی ]: زبانه قطعه ی نی کوچک ساخته و پرداخته شده است که برای ایجاد صدای برخی از ساز های بادی و بر سر آن ساز ها قرار می گیرد.
کاسه : [اصطلاح موسیقی ] نقاره نواز و کاسه نواز .
کوک : [اصطلاح موسیقی ] سامان دادن تارهای ساز سیم های ساز را به مطبوعیت و خوش آیندی رساندن.
کمانه : [اصطلاح موسیقی ] آرشه ی ساز را گویند چوبی کمانی شکل که موی دم اسب بر آن می بندند و بعضی از سازهای زهی مانند کمانچه و قیچک را با آن می نوازند.
کلید : [اصطلاح موسیقی ] وسیله ای است برای کوک کردن بعضی از سازها مانند سنتور.
گورگه : [اصطلاح موسیقی ] سازی است کوبه ای از آلات موسیقی نقاره خانه در قدیم.
گوشی:وسیله ای است چوبی یا فلزی در سازها که یک سر سیم به آن بسته می شود و برای کوک کردن تارهای ساز به کار می رود.
لحن : [اصطلاح موسیقی ] آواز و آهنگ خوش نغمه.
مدگردی : [اصطلاح موسیقی ] به تغییر مقام و یا تغییر مایه گویند که در موسیقی غرب همان " مدو لاسیون " است .
مِزمَر : [اصطلاح موسیقی ] نوعی ساز بادی در قدیم.
موسیقار : [اصطلاح موسیقی ] موسیقار ، موسیقال نام سازی است از دسته سازهای بادی در قدیم.
مطلق : [اصطلاح موسیقی ] حالت دست باز سیم را در ساز های زهی گویند.
مطرب: [اصطلاح موسیقی ]خواننده و نوازنده در موسیقی قدیم ایران.
مقام : [اصطلاح موسیقی ]به ترتیب قرار گرفتن فاصله های یک " گام " را گویند.
مضراب : [اصطلاح موسیقی ] ابزاری است که به وسیله ی آن بعضی از سازها را به صدا در می آوردند. در فارسی به آن: زخمه، سکافه، شکافه و سکافره نیز گفته اند.
نت ایست : [اصطلاح موسیقی ] نتی است که معمولاً برای فرود موقت در گوشه هابه کار می رود .
نت متغیر : [اصطلاح موسیقی ] نتی است که فاصله اش به نسبت مایه ی اصلی تغییر می کند که در موسیقی ایرانی از این تغییر برای رفتن به گوشه های مختلف دستگاه ...
نزهت : [اصطلاح موسیقی ] یکی از ساز های موسیقی قدیم که مانند قانون وسنتور بوده است و اختراع آن را به " صفی الدین ارموی " نسبت داده اند.
نت شاهد : [اصطلاح موسیقی ] نتی است که در آوازها و گوشه ها بیشتر از سایر نت ها به صدا در می آید و شنیده می شود و در واقع محور اصلی آن آواز یا گوشه است ...
نرم و تیز : [اصطلاح موسیقی ] اصطلاحی در موسیقی قدیم ایران به معنی بم و زیر.
نوا: [اصطلاح موسیقی ]نغمه و آهنگ و نیز ناله را گویند. نام یکی از دستگاه های موسیقی ایران نیز می باشد.
واخوان ( و اخان ) : [اصطلاح موسیقی ] به معنی کشیدن ممتد یکی از نت های اصلی گام در زیر یک یا چند جمله ی موسیقی بهترین سیم ساز را نیز واخوان می گویند.
وتر : [اصطلاح موسیقی ]سیم ساز را در موسیقی قدیم می گفتند .
یک کاپلا: [اصطلاح موسیقی ] این کلمه به معنی � از گروه کر� می باشد که این عبارت برای اشاره به آواز بدون همراهی مورد استفاده قرار می گیرد.
آلتو: [اصطلاح موسیقی ]صدای بم زنانه که در آواز کر مورد استفاده قرار می گیرد.
حلقی: [اصطلاح موسیقی ] یک کلمه مرتبط با طزر بیان می باشد که نشان دهنده صدای هوایی می باشد که قابل شنیدن است، مانند تلفظ حرف P در زبان انگلیسی.
واجگر: [اصطلاح موسیقی ] بخشی از بدن که برای ادای کلمات مورد استفاده قرار می گیرد؛ معمولا این کلمه برای اشاره به لب ها، دندان و نوک زبان مورد استفاده ...
توام با تنفس: [اصطلاح موسیقی ] صدایی کا شفاف نیست و بیشتر هوا در آن شنیده می شود. یک صدا از این جنس به دلایل مختلف ایجاد می شود که نداشتن پشتیبانی تن ...
کلوراتورا: [اصطلاح موسیقی ]نوت هایی با حرکت سریع.
کنترالتو: [اصطلاح موسیقی ]پایین ترین صدای زنانه.
صدای سینه ای: [اصطلاح موسیقی ] یک گام از صدای بم که بیشتر افراد با این صدا صحبت می کنند؛ این صدا در سینه طنین انداز می شود.
کاور کردن: [اصطلاح موسیقی ] یک تکنیک صوتی که در آن خواننده لب های خودش را اندکی حلقه می کند تا نوت های بالا را با صدایی خاص اجرا کند.
کانتر تنور: [اصطلاح موسیقی ] نوعی از صدای مردانه که بیشتر به عنوان صدای اصلی آواز را اجرا می کند. این صدا بیشتر در موسیقی های دوره باروک مورد استفاده ...
دندانی: [اصطلاح موسیقی ] یک تکنیک صوتی که بر اساس آن، زبان دقیقا پشت دندان ها قرار می گیرد تا صدای خاصی ایجاد شود. صدای D در ایتالیایی یا اسپانیایی ی ...
دیافراگم: [اصطلاح موسیقی ]یک عضله بزرگ تنفسی که زیر ریه ها قرار دارد و در طول دم، صاف شده و به پایین می آید. این عبارت یکی از رایج ترین عبارات مورد ا ...
طرز بیان: [اصطلاح موسیقی ]حالتی که بر اساس آن بخش هایی از کلمات، شامل مصوت ها و صامت ها شکل گرفته و تلفظ می شوند. برای خواننده های کلاسیک، این طرز بی ...
ادغام: [اصطلاح موسیقی ]یک حالت از طرز بیان که به پدیده تغییر تدریجی یک مصوت به یک مصوت دیگر اشاره دارد که این حالت باعث می شود دو مصوت در یک سیلاب بی ...
تکنیک های توسعه یافته: [اصطلاح موسیقی ] هر تکنیک صوتی خارج از روش های نرمال یا کلاسیک، به عنوان تکنیک توسعه یافته شناخته می شود. این تکنیک ها شامل تن ...
دراماتیک: [اصطلاح موسیقی ] در دسته بندی های صدا، این سبک صدا اشاره به صدای بزرگ و قوی دارد ( مثلا یک سوپرانو دراماتیک )
صاف: [اصطلاح موسیقی ]زمانی که یک گام اندکی پایین تر از حالت مد نظر می باشد.
فاش: [اصطلاح موسیقی ] یک نوع صدا و یا دسته بندی صوتی. در زبان آلمانی به معنی سوژه هم می باشد.
فالستو: [اصطلاح موسیقی ] یک صدای نازک سر که توسط مرد اجرا می شود.
صدای سر: [اصطلاح موسیقی ] دانگ آواز بالا که زنان و صداهای کانتر تنور معمولا در آواز کلاسیک، از این صدا استفاده می کنند.
توقف گلویی: [اصطلاح موسیقی ] وقتی یک فرد تارهای صوتی خودش را قبل از شروع یک صدای آواز گونه به هم فشار می دهد، این صدا ایجاد می شود. در ابتدای بسیاری ...
ته گلویی: [اصطلاح موسیقی ] یک صدای بم و گرفته که بعضی از افراد به دلیل کمبود نفس با این صدا حرف می زنند. معمولا در انتهای جملات این صدا شنیده می شود.
میان شکمی: [اصطلاح موسیقی ] عضله های بین دنده ها که باعث می شود دنده ها در طول تنفس، بالا بیایند.
نفس پایین: [اصطلاح موسیقی ]استفاده از دیافراگم و عضله های میان شکمی برای تنفس بدون تکان خوردن شانه ها، گردن و قسمت بالایی سینه. این نوع تنفس در زمان ...
حنجره: [اصطلاح موسیقی ] ساختاری در گلو که تارهای صوتی در آن قرار دارند.
مسا دی وس: [اصطلاح موسیقی ]یک تکنیک پویا شامل شروع کردن یک نوت با کرسندو ( آرام تا بلند ) که بعد از آن یک دکرسندو ( بلند به آرام ) دنبال می شود.
غنایی: [اصطلاح موسیقی ] یک دسته بندی صوتی بین دراماتیک و کلوراتورا ( سریع ) که در انواع صدا می توان آن را مشاهده کرد.