نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل کسی گرفتن: دل کسی گرفتن: [عامیانه، کنایه ] غمگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دلنگ و دلنگ: دلنگ و دلنگ : [عامیانه، اصطلاح] صدا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و جگر چیزی را بیرون اوردن: دل و جگر چیزی را بیرون آوردن: [عامی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل و جگر: دل و جگر چیزی را بیرون آوردن: [عامی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و جگر زلیخا: دل و جگر زلیخا: [عامیانه، کنایه ] ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دلو حاجی میرزا اقاسی: دلو حاجی میرزا آقاسی : [عامیانه، ضر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و حوصله: دل و حوصله : [عامیانه، اصطلاح] آماد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و دماغ نماندن برای کسی: دل و دماغ نماندن برای کسی: [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل و دماغ: دل و دماغ نماندن برای کسی: [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل و دماغ نداشتن: دل و دماغ نماندن برای کسی: [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و روده بالا امدن: دل و روده بالا آمدن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل و روده: دل و روده بالا آمدن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دل و روده دراوردن: دل و روده ی چیزی را در آوردن اجزای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و روده ی چیزی را در اوردن: دل و روده ی چیزی را در آوردن [عامیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و قلوه: دل و قلوه : [عامیانه، اصطلاح] احشای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دل و قلوه ای: دل و قلوه ای: [عامیانه، اصطلاح] کسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دله بازی: دله بازی: [عامیانه، اصطلاح] رفتار آ ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دله دزدی: دله دزدی : [عامیانه، اصطلاح] عمل دل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دله کاری: دله کاری : [عامیانه، اصطلاح] پرداخت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دلی دلی: دلِی دلِی: [عامیانه، اصطلاح] حاشا، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دمار از کسی دراوردن: دمار از کسی درآوردن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ تیز داشتن: دماغ تیز داشتن: [عامیانه، کنایه ] ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ چاق بودن: دماغ چاق بودن : [عامیانه، کنایه ] س ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ چاقی: دماغ چاقی: [عامیانه، اصطلاح] احوال ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ خشکی: دماغ خشکی : [عامیانه، اصطلاح] بی مغ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ را بالا کشیدن: دماغ را بالا کشیدن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دماغ سوختگی: دماغ سوختگی: [عامیانه، اصطلاح] خجال ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ سوخته شدن: دماغ سوخته شدن: [عامیانه، کنایه ] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ کسی چاق بودن: دماغ کسی چاق بودن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دماغ کسی راسوزاندن: دماغ کسی را سوزاندن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دماغ گنده: دماغ گنده : [عامیانه، اصطلاح] ثروتم ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دمامه: دمامه : [عامیانه، اصطلاح] زن خشن، ز ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دمب چیزی را چسبیدن: دَمب چیزی را چسبیدن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دمبکی: دمبکی : [عامیانه، اصطلاح] دمبک زن، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم به خمره زدن: دم به خمره زدن: [عامیانه، کنایه ] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم به دست دادن: دُم به دست دادن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم به ساعت: دم به ساعت: [عامیانه، اصطلاح] هر سا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم پر کسی رفتن: دَم ِ پَر کسی رفتن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم پهن: دَم پهن : [عامیانه، اصطلاح] نوعی ان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم توی پا گرفتن: دُم توی پا گرفتن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم توی تاقچه گذاشتن: دُم توی تاقچه گذاشتن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم حجله کشتن گربه: دم حجله کشتن گربه : [عامیانه، ضرب ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
گربه: دم حجله کشتن گربه : [عامیانه، ضرب ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم خروس از استین کسی پیدا بودن: دم خروس از آستین کسی پیدا بودن: [عا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم خروس در دست داشتن: دم خروس در دست داشتن: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم خود را روی کول گذاشتن: دم خود را روی کول گذاشتن : [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دم سیاه: دُم سیاه: [عامیانه، اصطلاح] نوع مرغ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم سیخ شدن: دُم سیخ شدن: [عامیانه، کنایه ] سقط ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم سیخ کردن: دُم سیخ کردن: [عامیانه، کنایه ] نگا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم علم کردن: دُم عَلم کردن: [عامیانه، کنایه ] اظ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم کار گرفتن: دم کار گرفتن : [عامیانه، اصطلاح] به ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دم کسی را توی بشقاب گذاشتن: دُم کسی را توی بشقاب گذاشتن : [عامی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم کسی را دیدن: دَم کسی را دیدن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم کسی را گرفتن: دُم کسی را گرفتن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم کسی لای تله گیر کردن: دم کسی لای تله گیر کردن : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دم کشیدن: دَم کشیدن : [عامیانه، اصطلاح] رسیدن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم کله پز را گرفتن: دُم کله پز را گرفتن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم کوتوله: دم کوتوله : [عامیانه، اصطلاح] کوتاه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم گاو به دست اوردن: دم گاو به دست آوردن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دم موشی: دم موشی: [عامیانه، اصطلاح] هر چیز ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم نقد: دَم نقد: [عامیانه، اصطلاح] آماده، ح ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم و دستگاه چیدن: دم و دستگاه چیدن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دم و دود: دم و دود: [عامیانه، اصطلاح] مجلس گر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دم هم کردن: دُم ِ هم کردن : [عامیانه، کنایه ] م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دمیدن توی لوله ی شیپور: دمیدن توی لوله ی شیپور : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دنبال کسی فرستادن: دنبال کسی فرستادن: [عامیانه، اصطلاح ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دنبال کسی گذاشتن: دنبال کسی گذاشتن: [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دنبال کون کسی افتادن: دنبال کون کسی افتادن: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دنبال نخود سیاه فرستادن کسی: دنبال نخود سیاه فرستادن کسی : [عامی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
نخود سیاه: دنبال نخود سیاه فرستادن کسی : [عامی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دنبه تاو دادن برای کسی: دنبه تاو دادن برای کسی : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دنبه: دنبه تاو دادن برای کسی : [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دندان پر کردن: دندان پر کردن : [عامیانه، اصطلاح] ت ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دندان طمع از چیزی کشیدن: دندان طمع از چیزی کشیدن: [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دندان عاریه: دندان عاریه: [عامیانه، اصطلاح] دندا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دندان کسی پیش کسی گیر کردن: دندان کسی پیش کسی گیر کردن : [عامیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دندان کسی را شمردن: دندان کسی را شمردن : [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دنده چاق کردن: دنده چاق کردن : [عامیانه، کنایه ] س ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دنده کج: دنده کج : [عامیانه، اصطلاح] کج خلق، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دنده کسی خاریدن: دنده ی کسی خاریدن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دنده کشیدن: دنده کشیدن : [عامیانه، اصطلاح] دنده ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دنگ انداختن: دنگ انداختن : [عامیانه، کنایه ] نزد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دنگ کسی گرفتن: دنگ کسی گرفتن : [عامیانه، کنایه ] ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دنگ و دیوانه: دنگ و دیوانه: [عامیانه، اصطلاح] خُل ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دنیا امدن: دنیا آمدن: [عامیانه، اصطلاح] زاده ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دنیا دست کیست: دنیا دست کیست؟: [عامیانه، اصطلاح] پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوا به خورد کسی دادن: دوا به خورد کسی دادن: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوا خور کردن: دوا خور کردن : [عامیانه، اصطلاح] عر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوا خوری: دوا خوری: [عامیانه، اصطلاح] عرق خور ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دوا درمان: دوا درمان : [عامیانه، اصطلاح] مداوا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوا شور: دوا شور : [عامیانه، اصطلاح] شستن فر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوا شور کردن: دوا شور کردن: [عامیانه، اصطلاح] شست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوا گلی: دوا گُلی دوا قرمز، پرمنگنات.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوا قرمز: دوا قرمز : [عامیانه، اصطلاح] پرمنگن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوال بازی کردن: دُوال بازی کردن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دو امدن: دو آمدن : [عامیانه، اصطلاح] دور برد ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو بامبی: دو بامبی : [عامیانه، اصطلاح] دو دست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوبله ایستادن: دوبله ایستادن: [عامیانه، اصطلاح] نگ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو به دست کسی افتادن: دو به دست کسی افتادن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو به دست کسی دادن: دو به دست کسی دادن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو به هم انداز: دو به هم انداز : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو به هم اندازی: دو به هم اندازی : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو پا داشتن دو پا هم قرض کردن: دو پا داشتن، دو پا هم قرض کردن: [عا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو پا در یک کفش کردن: دو پا در یک کفش کردن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو پشته سوار شدن: دو پشته سوار شدن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو پول: دو پول : [عامیانه، اصطلاح] مبلغ بسی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو پولی: دو پولی : [عامیانه، اصطلاح] کالای ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوختن چشم: دوختن چشم : [عامیانه، اصطلاح] زل زد ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دوخته فروش: دوخته فروش :کسی که پارچه بخرد، از آ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دود از کله کسی برخاستن: دود از کله ی کسی برخاستن : [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دود چراغ: دود چراغ: [عامیانه، اصطلاح] کشیدن ش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دود دادن سبیل کسی: دود دادن سبیل کسی: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو دستی تقدیم کردن: دو دستی تقدیم کردن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دود شدن و به هوا رفتن: دود شدن و به هوا رفتن : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دود کلفت: دود ِ کلفت: [عامیانه، اصطلاح] دود م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دود نازک: دود ِ نازک: [عامیانه، اصطلاح] دود س ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دود و دم داشتن: دود و دم داشتن: [عامیانه، کنایه ] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو دو زدن: دو دو زدن : [عامیانه، اصطلاح] تکان ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دو دوزه بازی: دو دوزه بازی :دو رویی، کلک زنی.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دور از جناب: دور از جناب: [عامیانه، اصطلاح] بلان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دور از شما: دور از شما : [عامیانه، اصطلاح] بلان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوربین انداختن: دوربین انداختن : [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دور تسبیح: دور تسبیح : [عامیانه، اصطلاح] بسیار ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دور چیزی را خط کشیدن: دور چیزی را خط کشیدن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دور چیزی را قلم گرفتن: دور چیزی را قلم گرفتن : [عامیانه، ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دور سر چرخاندن و دادن: دور سر چرخاندن و دادن: [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دور سرگرداندن: دور سر گرداندن: [عامیانه، کنایه ] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دور علم کسی جمع شدن: دور علم کسی جمع شدن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دور کسی یا چیزی را خیط کشیدن: دور کسی یا چیزی را خیط کشیدن: [عامی ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دور کسی گشتن: دور کسی گشتن : [عامیانه، کنایه ] قر ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دوره افتادن: دوره افتادن: [عامیانه، اصطلاح] گردا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوره انداختن: دوره انداختن : [عامیانه، اصطلاح] مه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دوری و دوستی: دوری و دوستی : [عامیانه، اصطلاح] دو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو زار: دو زار : [عامیانه، اصطلاح] دو هزار، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو زاری: دو زاری: [عامیانه، اصطلاح] سکه ی دو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو رانو نشستن: دو رانو نشستن : [عامیانه، اصطلاح] ن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوز و کلک سوار کردن: دوز و کلک سوار کردن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو سره بار کردن: دو سره بار کردن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوش فروش: دوش فروش: [عامیانه، اصطلاح] ربا خوا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو شکمه: دو شکمه : [عامیانه، اصطلاح] آن که د ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو علی گلابی امدن: دو علی گلابی آمدن : [عامیانه، ضرب ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوغ و دوشاب یکی بودن: دوغ و دوشاب یکی بودن: [عامیانه، ضرب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو قورت و نیمش باقی بودن: دو قورت و نیمش باقی بودن: [عامیانه، ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو کرپا: دو کرپا : [عامیانه، اصطلاح] چمباتمه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوگلاسی: دوگلاسی: [عامیانه، اصطلاح] سبیل ناز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دولا پهنا: دو لا پهنا: [عامیانه، اصطلاح] پارچه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دولاپهنا حساب کردن: دو لا پهنا حساب کردن : [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو لپه خوردن: دو لُپه خوردن : [عامیانه، کنایه ] ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دو لپی خوردن: دو لُپی خوردن نگا. دو لُپه خوردن، ه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دوم از ان: دوم از آن: [عامیانه، اصطلاح] در ثان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دون پاشیدن: دون پاشیدن : [عامیانه، کنایه ] دانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دویدن توی حرف کسی: دویدن توی حرف کسی : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهان به دهان گذاشتن: دهان به دهان گذاشتن : [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهان پر کن: دهان پر کن : [عامیانه، کنایه ] بدون ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهان کسی استر داشتن: دهان کسی آستر داشتن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهان کسی بوی شیر دادن: دهان کسی بوی شیر دادن: [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهان کسی چاک و بست نداشتن: دهان کسی چاک و بست نداشتن: [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهان کسی چاییدن: دهان کسی چاییدن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دهان گیره: دهان گیره : [عامیانه، اصطلاح] غذای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهل کسی را زدن: دهل کسی را زدن: [عامیانه، کنایه ] ک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ده مرده حلاج بودن: ده مرده حلاج بودن : [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهن تر کردن: دهن تر کردن: [عامیانه، کنایه ] اندک ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهن خود را اب کشیدن: دهن خود را آب کشیدن : [عامیانه، اصط ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهن کسی اب افتادن: دهن کسی آب افتادن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهن کسی را اب انداختن: دهن کسی را آب انداختن: [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهن کسی را سرویس کردن: دهن کسی را سرویس کردن: [عامیانه، کن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهن کسی گرم بودن: دهن کسی گرم بودن: [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهن کسی لق بودن: دهن کسی لق بودن: [عامیانه، اصطلاح] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهنه سرخود: دهنه سرخود: [عامیانه، اصطلاح] بی بن ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهنه کسی را کشیدن: دهنه ی کسی را کشیدن: [عامیانه، کنای ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دهنی شدن: دهنی شدن: [عامیانه، اصطلاح] آب دهان ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیالله: دیالله : [عامیانه، اصطلاح] زود باش ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیدن چیزی از چشم کسی: دیدن چیزی از چشم کسی: [عامیانه، کنا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیدن دم کسی: دیدن دم کسی: [عامیانه، کنایه ] نگا. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیدن کردن: دیدن کردن: [عامیانه، اصطلاح] عیادت ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دید و بازدید: دید و بازدید : [عامیانه، اصطلاح] مل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دید و بازدید: دید و بازدید : [عامیانه، اصطلاح] مل ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دیر به دیر: دیر به دیر : [عامیانه، اصطلاح] هر ا ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دیر دم: دیر دم: [عامیانه، اصطلاح] آن چه که ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیزی پشت سر کسی بر زمین زدن: دیزی پشت سر کسی بر زمین زدن: [عامیا ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیزی دهناری: دیزی دِهناری: [عامیانه، کنایه ] آدم ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیگ بار گذاشتن: دیگ بار گذاشتن : [عامیانه، کنایه ] ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیگ به سر: دیگ به سر: [عامیانه، اصطلاح] لو لو.
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیگ و بادیه را گرو گذاشتن: دیگ و بادیه را گرو گذاشتن: [عامیانه ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
دیوار حاشا بلند است: دیوار حاشا بلند است : [عامیانه، ضرب ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-
دیکشنری
-
دیوار حاشا بلند است: دیوار حاشا بلند است : [عامیانه، ضرب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیوار را یک طرفه کاه گل کردن: دیوار را یک طرفه کاه گل کردن : [عام ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
دیوانه کسی بودن: دیوانه ی کسی بودن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ذات کسی خراب بودن: ذات کسی خراب بودن: [عامیانه، کنایه ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ذات نداشتن: ذات نداشتن: [عامیانه، اصطلاح] نگا. ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ذاق و زوق: ذاق و زوق: [عامیانه، اصطلاح] زن و ب ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ذباله دانی: ذباله دانی : [عامیانه، اصطلاح] هر م ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ذق ذق زدن: ذُق ذُق زدن : [عامیانه، اصطلاح] سوز ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ذق ذق کردن: ذُق ذُق کردن : [عامیانه، اصطلاح] تی ...
١ سال پیش
نوع مدال

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-
دیکشنری
-
ذق زدن: ذُق زدن: [عامیانه، اصطلاح] بهانه گر ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ذکر گفتن: ذکر گفتن: [عامیانه، اصطلاح] پی در پ ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ذله امدن: ذِله آمدن: [عامیانه، اصطلاح] به ستو ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ذله اوردن: ذِله آوردن: [عامیانه، اصطلاح] به ست ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ذلیل شدن: ذلیل شدن: [عامیانه، اصطلاح] خوار و ...
١ سال پیش
نوع مدال

ثبت واژه جدید

-
دیکشنری
-
ذلیل شده: ذلیل شده: [عامیانه، اصطلاح] خوار و ...
١ سال پیش