علی باقری - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

فرو دریدن: فرودریدن ؛ شکافتن. پاره کردن : ای ر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزدیدن یال: دزدیدن یال ؛ کنار کشیدن آن. به یکسو ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزد شب: دزد شب ؛ آنکه در شب به دزدی پردازد، ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دست دریغ بهم سودن: دست دریغ بهم سودن ؛ دست تأسف و تحس ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دژ اوازه: دژ آوازه ؛ دژی بوده است به ترکستان. ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گلوی یا نای دریدن: گلوی یا نای دریدن ؛ بسی به آواز بلن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بی دروغ و دریغ: بی دروغ و دریغ ؛ راست و بی تبعیض : ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دژ اسپید: دژ اسپید ؛ فارسی شهر �بیضا� است و ب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزد شمع: دزد شمع ؛ ریشه که از گل شمع گرفتن ب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ناموس کسی را دریدن: ناموس کسی را دریدن ؛ هتک ناموس او ک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دژ بهمن: دژ بهمن ؛ در شاهنامه فردوسی دژ استو ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اه و دریغ: - آه و دریغ ؛ آه و افسوس : دور جوان ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزدمزد: دزدمزد ؛ گویا منظور مزد دزدی است : ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهل دریوزه: اهل دریوزه ؛ گدا : گفت در دین اهل د ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریدن جگر از بیم: دریدن جگر از بیم ؛ زهره ترک شدن : ب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دژ روئین: دژ روئین ؛ دز روئین. روئین دز. نام ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

ای دریغ: ای دریغ ؛ وا اسفا. دریغا. ( یادداشت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زنبیل دریوزه: زنبیل دریوزه ؛ زنبیل گدایی : شکم تا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریدن دل یا مغز: دریدن دل یا مغز ؛ کنایه از سخت ترسی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزد و سز: دزد و سِزّ ؛ دزد و دزد قهار ( در تد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دژ گنبدان: دژگنبدان ؛ نام قلعه ای است آنچنانکه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریغ که: دریغ که ؛ کاش. ( یادداشت مرحوم دهخد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

لقمه دریوزه: لقمه دریوزه ؛ لقمه گدایی : درویش نی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزد باش و مرد باش: دزد باش و مرد باش ؛ مروت و جوانمردی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بردریدن پرده راز: بردریدن پرده راز ؛ راز را آشکار ساخ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزد به دزد که میرسد چماق خود را می دزدد: دزد به دزد که میرسد چماق خود را می ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پرده کسی دریدن: پرده کسی دریدن ؛ هتک حرمت او کردن : ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزد بمزد: دزد بمزد ؛ دزد که در برابر دزدی و ع ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزدیدن چشم: دزدیدن چشم ؛ چشم دزدیدن ، برطرف کرد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزد دزد را می شناسد و نولی ولی را: دزد دزد را می شناسد و نولی ولی را. ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزدیدن چشم یا دیده کسی: دزدیدن چشم یا دیده کسی ؛ آنگاه که ا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پرده ناموس کسی را دریدن: پرده ناموس کسی را دریدن ؛ حرمت او ر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزد ترازو: دزد ترازو ؛ آنکه سنگ کم داشته باشد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزد مال گران می خورد: دزد مال گران می خورد ؛ غالباً آنکه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزدیدن دل: دزدیدن دل ؛ دل ربودن : به مژده دل ز ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جیب دریدن: جیب دریدن ؛ گریبان چاک زدن : به مرگ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزدجو: دزدجو ؛ دزدجوینده. تعقیب کننده دزد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزد افتادن: دزد افتادن ؛ ریختن دزد در جایی بقصد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

حلق خود دریدن: حلق خود دریدن ؛ بسیار و سخت فریاد ک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزدیدن سر را: دزدیدن سر را ؛ بسرعت سر خود را بسوئ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزد حنا: دزد حنا ؛ سفیدی که در دست و پا بعد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دزد بردن: دزد بردن ؛ دزدیده شدن چیزی. بردن دز ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریغ من: دریغ من ؛ وای من. یا ویلتاه. واحسرت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریغ و درد: دریغ و درد ؛ دریغا. دردا. واحسرتا. ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ای دریغا: ای دریغا ؛ افسوس. ای فسوس : ای دریغ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از هم یا ز هم دریدن: از هم یا ز هم دریدن ؛ متفرق و جداکر ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کافور: کافور: ماده خوشبویی که از گیاهی به ...

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

چاقو بزنی خونش در نمی اید: ضرب المثل ترکی : پیچاق ویریسان قانی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهک ابدیده: آهک آب دیده: آهک کشته، آهک مرده. ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم حموی: درهم حَمَوی ؛ دراهم حمویة، درهمهایی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم سنگین: درهم سنگین ؛ یا درهم بغلی ، یا درهم ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دم گوشی حرف زدن یک ابادی را ویران کرده: ضرب المثل ترکی : پیچ پیچ کت داغیدیب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم خماسی: درهم خُماسی ؛ دراهم خماسیة؛ درهمهای ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درهم شرعی: درهم طبری ؛منسوب به طبریه شام ، دره ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهک لاغر: آهک لاغر: آهکی که از پختن سنگ های آ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم طبی: درهم طبی ؛ اطبا درهم را در وزن استع ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم زیف: درهم زَیْف ؛ درهم ناسره و آن درم بد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهکی شدن: آهکی شدن:[ زیست شناسی] جانشین شدن ق ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم ستوق: درهم سَتّوق ؛ درهمی که غش آن افزون ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم سمیری: درهم سُمیری ؛ دراهم سمیریة. منسوب ب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهن سپری: آهن سپری: میله های آهن ساخته شده به ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خرام کبک دری: خرام کبک دری ؛ روش کبک دری. رفتار ک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم طبری: درهم طبری ؛ دراهم طبریة، منسوب به ط ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهن شیار: آهن شیار:[کشاورزی] نوک خیش که با آن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهن نبشی: آهن نبشی: آهن میله با مقطع راست گوش ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم ظاهری: درهم ظاهری ؛ دراهم ظاهریة؛ درهمهایی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریافت حال کسی: دریافت حال کسی ؛ پرسش از حال او. ( ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم عبدی: درهم عَبدی ؛ دراهم عبدیة، از درهمها ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریافت خدمت یا صحبت کسی: دریافت خدمت یا صحبت کسی ؛ بهره مندی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم غطریفی: درهم غِطریفی ؛ دراهم غطریفیه ، درهم ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریافت وقت: دریافت وقت ؛ اغتنام فرصت. ( یادداشت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم قفله: درهم قَفْلَه ؛ دراهم قفلة، درهم کام ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خود را دریافتن: خود را دریافتن ؛ به خود آمدن. متوجه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم کاملی: درهم کاملی ؛ دراهم کاملیة. درهمهایی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریافتن دل کسی را: دریافتن دل کسی را ؛ رفع کردن کدورت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم کسروی: درهم کِسرَوی ؛ دراهم کسرویة، منسوب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریافته امدن دل کسی: دریافته آمدن دل کسی ؛ به لطف و نرمی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم محمدی: درهم محمدی ؛ دراهم محمدیة، درهمهایی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریافتن عهد: دریافتن عهد ؛ درک فرمان کسی را کردن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم مدور: درهم مُدَوَّر ؛ یا مُستدیر، دراهم م ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریافتن کسی: دریافتن کسی ؛ به او رسیدن : چو شیری ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دره اسمان: دره آسمان ؛ کنایه از کهکشان است و ب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریافتن وقت: دریافتن وقت ؛ در کار سودمند بکار بر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از دریچه چشم کسی دیدن: از دریچه چشم کسی دیدن ؛ از دیده او ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم می̍ال: درهم مَیّ̍ال ؛ دراهم میالة، درهمهای ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم ابیض: درهم ابیض ، دراهم ابیض ؛ درهمهایی ب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریچه چشم: - دریچه چشم ؛ روزن دیده.

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اه کسی گرفتن: آه کسی گرفتن:[ کنایی] نفرین کسی اثر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم نقره: درهم نُقرة ؛ درهمهایی بوده است در م ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم اسود: درهم اسود ؛ دراهم سود، درهمهایی بود ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریچه گوش: دریچه گوش ؛ سوراخ گوش. ( ناظم الاطب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اه در سینه پنهان کردن: آه در سینه پنهان کردن:[مجازی] اظهار ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم نوروزی: درهم نوروزی ؛ دراهم نوروزیة، درهمها ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درهم بغلی: درهم بَغْلی ؛ درهم شرعی است و آن را ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم وازن: درهم وازن ؛ دراهم وازنة، درهمی است ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

گربه موش را به احسان و خیر پدرش نمی گیرد: ضرب المثل ترکی :پیشیک ده ده سی خیری ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم بندقی: درهم بُندُقی ؛ دراهم بندقیة، درهمها ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهسته کاری: آهسته کاری:[ ادبی] کندی، تنبلی ( آه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم وافی: درهم وافی ؛ یا دراهم وافیة، از انوا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم بهرج: درهم بَهرَج ؛ دراهم بهرجة، درهمهایی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

گربه را دم یا پای حجله کشتن: ضرب المثل ترکی :پیشیک اولدوروب گلین ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم تام: درهم تام ؛ دراهم تامة، درهم کامل اس ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم هاشمی: درهم هاشمی ؛ دراهم هاشمیة، درهمهایی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهک ساروج: آهک ساروج: آهک مخلوط با خاکستر، ماس ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم جواز یا دراهم جواز: درهم جَواز یا دراهم جواز ؛ دراهمی ا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم هبیری: درهم هُبَیّری ؛ دراهم هبیریة، درهمه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پول را از زمین هم پیدا کردی بشمار: ضرب المثل ترکی : پولو یئردن ده تاپد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهک شکفته: آهک شکفته: آهک زنده که با آب ترکیب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم جوراقی: درهم جوراقی ؛ دراهم جوراقیة، درهمها ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم یمنی: درهم یمنی ؛ شش دانق بوده است. ( یاد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریچه دولختی: دریچه دولختی ؛ دریچه دو مصراعی. - ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درویش مسلک: درویش مسلک ؛ که راه و روش درویشان پ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم خلقت: درهم خلقت ؛ دارای آفرینشی درهم و پی ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مرا به خیر تو امید نیست شر مرسان: ما در ترکی ضرب المثلی داریم که می گ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بچه ای که گریه نکند شیر نمی دهند: این ضرب المثل ترجه این ضرب المثل تر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم دندان: درهم دندان ؛ دارنده دندانهای متشابک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درویش مشرب: درویش مشرب ؛ که مشرب درویشان داشته ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریچه سینی: دریچه سینی ؛ یکی از دریچه های دل. ( ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

در هم بافتن: درهم بافتن ؛ بهم آمیختن. مخلط شدن : ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریچه گاز: دریچه گاز ؛ در اصطلاح مکانیک ، دریچ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریافتن شراب کسی را: دریافتن شراب کسی را ؛ مست کردن او ر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم مکروه: درهم مکروه ؛ دراهم مکروهة. حجاج بن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درویش وار: درویش وار ؛ چون درویشان : پادشاهان ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم اتیکی: درهم آتیّکی ؛ یا درهم یونانی ، از ا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دریافتن شرم کسی را: دریافتن شرم کسی را ؛ شرم زده شدن. خ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

دریچه نای: دریچه نای ؛ دریچه مکبی. ( لغات فرهن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم مؤیدی: درهم مؤیدی ؛ دراهم مؤیدیة، درهمها ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دره کاری کردن: دره کاری کردن ؛ زدن به دره ، از قبی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خواب درهم: خواب درهم ؛ خواب آشفته. اضغاث احلام ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم مستدیر: درهم مستدیر ؛ دراهم مستدیرة. رجوع ب ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم مسیبی: درهم مُسَیِّبی ؛ دراهم مسیبیة، درهم ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم امدن: درهم آمدن ؛ به هم نزدیک شدن. به هم ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

خان درویش: خان درویش ؛ خان حقیر، خانه محقر : د ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم امدن روی: درهم آمدن روی ؛ جمع آمدن پوست پیشان ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم معمعی: درهم مَعمَعی ؛ درهم که برآن لفظ مع ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم اوفتادن: درهم اوفتادن ؛ پریشان شدن : ترک سلا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درویش بود: درویش بود ؛ درویشی. درویش شدن. ( یا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم مغربی: درهم مَعمَعی ؛ درهم که برآن لفظ مع ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم خمانیدن: درهم خمانیدن ؛ درهم تاکردن ، فرقعة، ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهن سردکوبیدن: آهن سرد کوفتن:[ کنایی] کار بیهوده ک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهنربای القایی: آهنربای القایی: فلز دارای قابلیت آه ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهنربای میدانی: آهنربای میدانی: آهنربای برقی یا دائ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درویش چرخی: درویش چرخی ؛ صوفیی که رقص چرخ کند. ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درهم دریدن: درهم دریدن ؛ از هم جداکردن. از هم د ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهنربای دایم: آهنربای دایم: قطعه فولاد سختی که اگ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ابی که ابرو می برد نخور: این ضرب المثل ترجمه یک ضرب المثل تر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درویش سلطان دل: درویش سلطان دل ؛ اشاره به سرور کاین ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهن فروش: آهن فروش: اسم. فروشندهٔ فرآورده های ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درهم اندام: درهم اندام ؛ دارای اندامی پیچیده. ک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درخت را از دورنش کرم می خورد: این ضرب المثل ترجمه این ضرب المثل ت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

اهنربای زمینی: آهنربای زمینی: خاصیت مغناطیسی دو قط ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

درویش صفت: درویش صفت ؛که چون درویشان باشد. دار ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

لات: لات: ارباب

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

پیراهن: پیراهن :تحریف پیراتن به معنای پیرای ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

پیکر: پیکر: دکتر کزازی در مورد واژه ی " پ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

کافور: پراکندن کافور: دکتر کزازی در این م ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

طاق ضربی: طاق ضربی : اجرای سقف بین دو تیرآهن ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

غوره: ریشه لغت انگور در لغتنامه سکایی - خ ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

color: لغت color با لغت تورکی قره به معنای ...

٣ ماه پیش

حداقل ٦٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٤٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

حداقل ٢٠٠ امتیاز در روز

-

همه

٣ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

نرگس: نرگس: دکتر کزازی در مورد واژه ی "نر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

از بس دروغ گفته کله کلاهش سوراخ شده: از بس دروغ گفته کله کلاهش سوراخ شده ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پشت سر مرده دروغ می گویند: پشت سر مرده دروغ می گویند ؛ در صورت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

بدروغزن داشتن: بدروغزن داشتن ؛ دروغگو دانستن : هم ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دروغزن کردن: دروغزن کردن ؛ نسبت دروغ دادن. متهم ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دروگرزاده: دروگرزاده ؛ فرزند دروگر. بچه نجار. ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

اهل درون: اهل درون ؛ اهل بیت. اهل اندرون. درو ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درون رفتن: درون رفتن ؛ به داخل وارد شدن : به گ ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

جمعیت درون: جمعیت درون ؛ خاطرجمعی. جمعیت خاطر. ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درون باختن: درون باختن ؛ کنایه از قالب تهی کردن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درون با کسی داشتن: درون با کسی داشتن ؛ دل بسوی او داشت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درون کسی خراشیدن: درون کسی خراشیدن ؛ آزردن خاطر کسی. ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درون کسی خستن: درون کسی خستن ؛ مجروح شدن درون او. ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درون مخلص: درون مخلص ؛ پاک و بی آلایش و بی ریا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دود درون: دود درون ؛ دود دل : حذر کن ز دود در ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ریش درون: ریش درون ؛ آزار و آزردگی نهانی. درد ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

سیاه درون: سیاه درون ؛ کنایه از عاصی و گنهکار ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دروغ راندن: دروغ راندن ؛ دروغ گفتن : دروغ و گزا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دروغ زادن یا زاییده شدن: دروغ زادن یا زاییده شدن ؛ متولد گشت ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دروغ زشت فروگفتن: دروغ زشت فروگفتن ؛ دروغهای ناهنجار ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دروغ ساختن: دروغ ساختن ؛سخن یا داستان ناراست جع ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درماندگی به سخن: درماندگی به سخن ؛ زبان گرفتگی و لکن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دروغ سگالیدن: دروغ سگالیدن ؛ اندیشه دروغ کردن. در ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درم خرید کسی کردن: درم خرید کسی ( چیزی ) کردن ؛ زر خری ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دروغ شدن: دروغ شدن ؛ دروغ گردیدن. دروغ درآمدن ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درمنه ترکی: درمنه ترکی ؛ به فارسی تخم بستیباج ا ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

دروغ و دول: دروغ و دَوَل ؛ از اتباع ، ناراست و ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درمنه خراسان: درمنه خراسان ؛ به فارسی گیاه وخشیزک ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

زبان پردروغ: زبان پردروغ ؛ که دائم به ناراستی و ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درمنه سپید: درمنه سپید ( سفید ) ؛ ثَغام. ( منته ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

سوگند دروغ کردن: سوگند دروغ کردن ؛ به دروغ سوگند خور ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درود اوریدن: درود آوریدن ؛ درود آوردن. سلام وتحی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درود رسیدن: درود رسیدن ؛ دعا و آفرین رسیدن : سر ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

هم درود امدن: - هم درود آمدن ؛ یکدیگر را خوش آمد ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

درود بردن: درود بردن ؛ دعا و سلام رساندن : یکی ...

٣ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

پیوسته دروغ: پیوسته دروغ ؛ کسی که دائم دروغ گوید ...

٣ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

کشت و درود: کشت و درود ؛ زراعت و کشاورزی : تا ز ...

٣ ماه پیش

مدال‌های علی باقری