سید پوریا حسینی - جزئیات مدال‌ها

تایید موبایل و ایمیل

-

همه

٣ ماه پیش

پاسخ صحیح

-

بپرس

-

عبارت ethno-nationalism رو میشه به ...

٣ ماه پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

twenties: دهه سوم زندگی

٤ ماه پیش

اولین لایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dosimeter: پرتوسنج

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dosimeter: پرتوسنج

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

agriculturally: به لحاظ کشاورزی، از نظر زراعی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

agriculturally: به لحاظ کشاورزی، از نظر زراعی

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

outshone: گذشته ( ماضی ) فعل outshine به معنا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outshone: گذشته ( ماضی ) فعل outshine به معنا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

looks like the shadow of his former self: بسیار ضعیف شده است. هیچیش نمونده!

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

looks like the shadow of his former self: بسیار ضعیف شده است. هیچیش نمونده!

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cleanse: زدودن، زدایش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cleanse: زدودن، زدایش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

concerned: to be concerned=به فکر چیزی بودن as ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pet project: پروژه شخصی، پروژه خودمحور

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manner: منش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

one way or another: به هر ترتیب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

careerism: جاه طلبی، منصب گرایی، ریاست طلبی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

high spirits: روحیه عالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

low opinion: نظر مخالف، مخالفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

low opinion: نظر مخالف، مخالفت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for one's part: به نوبه خود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for one's part: به نوبه خود

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

reading: رقم، میزان، عدد

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lack of cooperation: عدم همکاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lack of cooperation: عدم همکاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tsarist: حکومت تزاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tsarist: حکومت تزاری

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

day of mourning: عزاداری، روز عزا، سوگواری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

day of mourning: عزاداری، روز عزا، سوگواری

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supplement: اضافه حقوق، پاداش

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

among: جزو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outgoing: در حال برکناری، کسی یا چیزی که از م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

mark: متمایز کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

honored: محترم

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

parliamentarian: نماینده مجلس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parliamentarian: نماینده مجلس

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

ramification: تبعات

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

nuclear free: غیرهسته ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

nuclear free: غیرهسته ای

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

autocratic: خودکامه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

autocratic: خودکامه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

paper cover: پوشش مقوایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

paper cover: پوشش مقوایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

aircraft: Aircraft طبق تعریف سازمان بین الملل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

strike force alignment: آرایش ( چینش ) ضربتی، آرایش ( چینش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

strike force alignment: آرایش ( چینش ) ضربتی، آرایش ( چینش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unpreparedness: عدم آمادگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unpreparedness: عدم آمادگی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

close in on: محاصره

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keen mind: ذکاوت ذهنی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rwd: در زمینه خودرو مخفف Rear Wheel Driv ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

order of battle: آرایش جنگی، سازمان نیروها، ترتیب نی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

order of battle: آرایش جنگی، سازمان نیروها، ترتیب نی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

manicured: پیراسته، تمیز و مرتب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

auction house: محل مزایده، مؤسسه حراجی، خانه حراجی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

appreciative: تحسین آمیز، ستایش بار، تمجیدگونه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

shot back: گذشته Shoot back، به معنی با خشم و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shot back: گذشته Shoot back، به معنی با خشم و ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

straight as a ramrod: عصاقورت داده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

straight as a ramrod: عصاقورت داده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

urge: تمنا کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

metallica: واژه Metallica معنی خاصی ندارد؛ یکی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

posting: انتصاب، شغل، پست، مقام؛ این برگردان ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

pronounce: به زبان آوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

smooth over: تلطیف

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

container: محموله

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

float down: آویزان بودن، شناور بودن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

contorted: کج و معوج

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

contorted: کج و معوج

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stick out: طاقت آوردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

for a brief moment: لحظه ای کوتاه، دمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

for a brief moment: لحظه ای کوتاه، دمی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

parachute: با چتر ( پایین ) انداختن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥٠ رای

-

دیکشنری

-

red flag: زنگ خطر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

high opinion: نظر مثبت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

high opinion: نظر مثبت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

high opinion: حسن ظن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sprinkling: انگشت شمار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

argue with: انکار، زیر سؤال بردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

burgeoning: فزاینده

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

unable to: تواناییِ کاری را نداشتن، قادر نبودن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unable to: تواناییِ کاری را نداشتن، قادر نبودن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

north africa: شمال آفریقا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

north africa: شمال آفریقا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

plotter: دسیسه گر

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

like magic: معجزه وار، معجزه گونه، جادویی، اعجا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

like magic: معجزه وار، معجزه گونه، جادویی، اعجا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unruly: ( در مورد مو ) نامرتب که مخالف tidy ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

part of: عضوی از، قسمتی از

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

packing case: جعبه چوبی ( مخصوص بسته بندی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

packing case: جعبه چوبی ( مخصوص بسته بندی )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

temporary halt: تنفس، وقفه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

temporary halt: تنفس، وقفه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lay before: پیشکش کردن، هدیه دادن

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

sense of guilt: عذاب وجدان

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sense of guilt: عذاب وجدان

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orchestrator: سامانگر، سازمان دهنده، مرتب کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

orchestrator: سامانگر، سازمان دهنده، مرتب کننده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

whirl: آشفتگی ( مثلاً در مورد افکار: Whirl ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

resister: مبارز، عضو گروه مقاومت

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

reduction in rank: تنزیل درجه، کاهش رتبه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

reduction in rank: تنزیل درجه، کاهش رتبه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

piled: تلنبار، انباشته، توده، کپه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

piled: تلنبار، انباشته، توده، کپه

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

a day or so: حدود یک روز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

a day or so: حدود یک روز

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

vacillating: متزلزل

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

buccaneering: ماجراجو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buccaneering: ماجراجو

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

outgoing: ارسالی ( در مورد اشیا ) ، چیزی که ا ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

casing: بررسی، زیر نظر گرفتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

impregnable: جناب زاهدپور، فعل Impregnate به معن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

batter: گوشمالی دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

handing: تحویل دادن، چیزی را به کسی دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

handing: تحویل دادن، چیزی را به کسی دادن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

win over: تفوق یافتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

idiotically: ابلهانه، احمقانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

idiotically: ابلهانه، احمقانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

forward planning: طرح ریزیِ آینده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

forward planning: طرح ریزیِ آینده

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incoming: دوستانی که فرمودند incoming یعنی پن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in vain: بی هیچ نتیجه ای معادلی رو که عرض کر ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

captured: اسیر

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stop: دست نگهداشتن/نگاه داشتن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rifle through: زیر و رو کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

call sign: اسم رمز، شناسه تشخیص هویت در تماس ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

call sign: اسم رمز، شناسه تشخیص هویت در تماس ه ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

faltering: لرزان ( در مورد صدا مثلاً )

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

supreme commander: فرمانده عالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

supreme commander: فرمانده عالی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

rotten to the core: از ریشه خراب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rotten to the core: از ریشه خراب

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

keygen: معادل Key Generator و به معنی کلیدی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

springboard: سرآغاز، نقطه ابتدایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rescue: آزادسازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sten gun: مسلسل استن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sten gun: مسلسل استن

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

guarding: محافظت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guarding: محافظت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in any event: در هر حال

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

deputy mayor: معاون شهردار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

deputy mayor: معاون شهردار

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

at the moment: اگر در زمان گذشته استفاده شود، معنی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

flood: مقدار زیاد، حجم زیاد ( a flood of s ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

dumbfound: مات و مبهوت شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

dumbfound: مات و مبهوت شدن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

shit: گندش بزنند، لعنت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

دست بر قضا: incidentally

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

incidentally: دست بر قضا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

tinderbox: انبار باروت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

roll through: با خودرو جایی رفتن، سر زدن به جایی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

guilty pleasure: عباراتی نظیر �لذت گناه آلود� یا �دل ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

turn down: در عبارت turn down a road، به این م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cubbyhole: محفظه کوچک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

cubbyhole: محفظه کوچک

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

lightless: بی فروغ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

lightless: بی فروغ

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

bill: bill as نیز به معنیِ اعلان کردن، نش ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

way station: توقفگاه فرعی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

organisation: تشکیلات، سازمان، تشکیل در واقع با o ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

endear: در دل جا کردن

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

scrape off: پاک کردن ( معمولاً با چیزی تیز ) ، ...

٤ ماه پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

poz: characterized by or expressing cert ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

poz: characterized by or expressing cert ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

assume command: پذیرش مسئولیت، برعهده گرفتن چیزی، ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

assume command: پذیرش مسئولیت، برعهده گرفتن چیزی، ت ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

solicitousness: دلسوزی، اشتیاق، تمایل، توجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

solicitousness: دلسوزی، اشتیاق، تمایل، توجه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

affair: ماجرا

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

disarmingly: صلح جویانه، آشتی طلبانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

upper crust: اشراف

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

curtly: قاطعانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

curtly: قاطعانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hammer blow: ضربه مهلک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

hammer blow: ضربه مهلک

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

uber: وقتی uber را به عنوان پیشوند به واژ ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

in a matter of: برای زمان: ( در ) ظرف، ( در ) عرض م ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

maintenance program: در هوانوردی و طبق مقررات آژانس ایمن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maintenance program: در هوانوردی و طبق مقررات آژانس ایمن ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

serendipitously: نیک بختانه

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

choke with: 1. مملو بودن، پر بودن ( مثلاً وقتی ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

unscathed: قسر در رفته

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

playacting: نقش بازی کردن، ظاهرسازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

playacting: نقش بازی کردن، ظاهرسازی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

civilian: شهروند عادی

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

hospital ship: کشتی بیمارستانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hospital ship: کشتی بیمارستانی

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms: هضم کردن ( اتفاقات و مسائل ناخوشاین ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come to terms with: هضم کردن ( اتفاقات و مسائل ناخوشاین ...

٤ ماه پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

intelligence corps: سپاه اطلاعات

٤ ماه پیش

مدال‌های سید پوریا حسینی