پیشنهادهای Bryan Fury (٢,٤٤١)
پوست سبزه. پوستی که نسبتا تیره ست.
آرایش غلیظ/ آرایش سنگین. متضاد: Light Makeup
اختلال خودزشت انگاری/ اختلال بدشکلی بدنی/ اختلال بدریخت انگاری. اختلال روانی که فرد فکر می کنه ظاهرش یا بخشی از بدنش مشکل داره و زشته و اقداماتی برا ...
به کسانی که در مسابقات جهانی مکعب روبیک انواع مکعب های روبیک را سریع و در مدت زمان کمی حل می کنند اسپید کیوبر ( Speed Cuber ) گفته می شوند.
مردانگی سمی. اشاره به تفکر و ایده ای که مردان باید از خشونت خانگی، خشونت، زن ستیزی، قلدری، سلطه و . . . . استفاده کنه! کاربر مجتبی م کم ک*سشر بگو!
کهن الگوی پسر بد. مردی که خارج از چارچوب های هنجارهای اجتماعی رفتار می کنه ( که مردم بهش میگن بد ) . مترادف: Cad/Rake
به شخصی می گن که میره پارتی ( مهمونی ) . I was an avid partygoer—I liked the good life
خردگریزی/ نابخردی/ بی خردی. به معنای شناخت، اندیشیدن، سخن گفتن یا عمل کردن بدون دخالت عقلانیت است.
اتمام حجت. در دیپلماسی به اخطار کتبی نهایی دولتی به دولت دیگر در مورد انجام دادن کاری یا برآوردن خواسته ای گفته می شود که عدم توجه به آن ممکن است به ...
دولت شهر. دولتی است که فقط در یک شهر و مناطق اطراف آن شهر حاکم است.
طبیعت انسان، طبیعت بشری. اشاره دارد به ویژگی های مشخصه انسان، از جمله روش های اندیشیدن، احساس نمودن و عمل کردن، که انسان ها معمولاً به صورت طبیعی، ب ...
زن ساکن شهر، زنی که زندگی شهری را ترجیح می ده، دختری با ذوق و آداب شهری.
اَبَرمرد. اسم یه کاراکتر ابرقهرمان ژاپنی که به زبان عامیانه راه پیدا کرده و به مردای قدرتمند و قوی اطلاق میشه.
توهین آمیز، تابو گونه، رکیک.
( اصطلاح ) اسکناس 100 دلاری ( رایج بین خلافکارها ) .
( اصطلاح ) تاپ ترین، ممتاز، سطح بالا.
1. گرگ. 2. ( اصطلاح ) مرد گستاخ و جسور.
( اصطلاح ) خبرچین، جاسوس.
( اصطلاح ) روز پرداخت حقوق = روزی که عقابها پرواز می کنن، وقتی که عقابها پرواز می کنن ( منظور از عقاب، عقابیه که روی دلار آمریکاییه ) . مترادف: d ...
( اصطلاح ) وِلِلِش ، بیخیال.
( اصطلاح ) چه خبر؟ اوضاع و احوال چطوره ؟
1. راه. 2. ( اصطلاح ) بسیار، فوق العاده، زیاد.
( اصطلاح ) مست، سیاه مست.
( اصطلاح ) مواظب باش، بپا.
( اصطلاح ) بسیار افسرده.
( اصطلاح ) نشئه.
( اصطلاح ) لیست اقلام موردنیاز شخص.
( اصطلاح ) آرایش زنانه.
( اصطلاح ) گسترده و جامع.
( اصطلاح ) دیوار موش دارد، موش گوش دارد. بعضی اوقات با the هم میاد.
( اصطلاح ) واگن پلیس ( اتومبیل مخصوص بازداشت شدگان ) .
( اصطلاح ) کله ت رو به کار بنداز، خوب فکر کن، فکر کن. مترادف: use your noggin use your head
1. کاربر 2. ( اصطلاح و کوچه بازاری ) معتاد، استعمال کننده مواد مخدر.
( اصطلاح ) جان به لب رسیده، خسته شده.
( اصطلاح ) بلاتکلیف، پا در هوا، نامشخص.
( اصطلاح ) باورنکردنی.
( اصطلاح ) وحشت بار، باور نکردنی.
( اصطلاح ) لباس زیر ( زیرپوش و شورت، به خصوص زنانه ) .
( اصطلاح ) در آخرین لحظه.
( اصطلاح ) کسالت بار، یکنواخت.
سرویس میزبانی فایل. مترادف: cloud - storage service online file - storage provider cyberlocker
( اصطلاح ) اشتباه من. مخفف My bad.
( اصطلاح ) خواب زشت. به معنی خواب عمیق، بخشی از خواب که فرد انقدر عمیق توی خوابه تف و مفش از دهن و دماغش میزنه بیرونو به کل بدن فرد حالت زشتی از خو ...
( اصطلاح ) و من اوپ. برای بیان خجالت، شرمساری و تعجب خفیف استفاده میشه. از جامعه ی لگبت های بی ارزش نشات میگیره این اصطلاح.
( بازارهای مالی ) وقتی که حد ضرر رو به نقطه سر به سر می بریم معامله ی ما یک معامله ی آزاد یا Free trade میشه.
هویا. فریاد نبرد که در بین نیروهای دریایی آمریکایی برای ایجاد روحیه استفاده میشه.
فرا ماراتن/ فرا مسیر/فرادو. مترادف: ultra distance /ultra running
نگو و نپرس. یکی از اصول ارتش آمریکا که تا سربازی خودش چیزی بر زبان نیاورده است مافوق هایش اجازه پرس و جو درباره آن ندارند.
Basic Underwater Demolition/SEAL تخریب اساسی زیر آب، دوره تمرینی ۲۴ هفته ای که باعث توسعه فیزیکی و ذهنی میشه.
آیینه مسئولیت پذیری. این اصطلاح توسط دیوید گاگینز رایج شده و به معنی مسئول نگه داشتن خود در قبال انتخاب ها و اعمال هایمان هستیم.