پیشنهاد‌های Bryan Fury (٩,٣٩٨)

زن صفتی - اسم ( اغلب توهین آمیز ) Sissification is a controversial topic. زنانه کردن/شدن - فعل The process of Sissification made the boys gay سیس ...

تحقیر - اسم She suffered years of degradation. خواری - اسم Degradation is a form of abuse. تنزل مقام - اسم His degradation was unexpected. پستی ...

خفه کردن - فعل He was choking on a piece of food. خفگی - اسم Choking is a serious medical emergency. گرفتگی گلو - اسم I had a feeling of choking. ...

( سبکی از پورن ) گونزو - اسم Gonzo pornography is a specific style. ( در روزنامه نگاری ) سبک گونزو - اسم He writes in a gonzo style. ( به طور ک ...

پورن خشن - اسم Some people are into extreme porn. پورن هارد - اسم Extreme porn is illegal in some countries

( سکس دهانی ) تا ته تو حلق کردن - فعل/اسم She gave him a deep throat. حلق کنی - اسم ( رکیک ) He is crazy after deep throat ( مخبر/خبرچین ) منب ...

فواره زدن - فعل The water was squirting from the broken pipe. پاشیدن - فعل He squirted ketchup on his fries. ( جنسى ) ارگاسم پاششی زن - اسم/فعل ...

زن گربه ای - اسم ( زن مسن تر که به دنبال مردان جوان تر است - عامیانه ) She's a cougar on the prowl. ( نوعی ) گربه وحشی - اسم - ( جانور ) A couga ...

روان کننده - اسم You need lube for that machine. روغن کاری کردن - فعل Make sure to lube the chain. لیز کننده - اسم Lube is good in foreplay

دهاتی - اسم He's just a hillbilly from the mountains. پشت کوهی - اسم they got lost by the help of some hillbillys. روستایی - اسم That hillbilly k ...

احمقِ کونی - اسم You are a complete fuckwit! کونی - اسم He is such a fuckwit. احمق - اسم what've you done fuckwit جاکش - اسم you have really fu ...

احمق - اسم ( توهین آمیز - بیشتر در بریتانیا ) You stupid git! کره خر - اسم ( توهین آمیز - بریتانیایی - غیررسمی ) He's such a git نفهم - اسم Liste ...

کُس - اسم ( بیشتر در بریتانیا ) You stupid twat! جنده - اسم She is such a twat. احمق - اسم Don't be a twat چیز - اسم ( بی ارزش - بریتانیایی - غ ...

کله کیر - اسم ( بسیار توهین آمیز و رکیک - بیشتر در بریتانیا ) You absolute bellend! احمق - اسم ( توهین آمیز - بریتانیایی ) Don't be such a bellend ...

جقی - اسم ( توهین آمیز - بیشتر در بریتانیا ) He's such a wanker. احمق - اسم ( توهین آمیز ) Don't be such a wanker.

فاسد - صفت/اسم ( در قدیم - توهین آمیز ) He is a real punk آدم بی ارزش - اسم ( توهین آمیز ) Don't listen to that punk. جوان - اسم Some punks vand ...

کیر دوست - اسم ( بسیار توهین امیز ) Get away from here you cumslut فاحشه شهوتی - اسم That cumslut needs sex

عروسک گوشتی - اسم ( تحقیرآمیز ) He's just a meat puppet for the corporations. گوشت - اسم Just another uselss meat puppet آلت دست - اسم ( تحقیرآمی ...

دستمال جق - اسم ( بسیار توهین آمیز و رکیک ) You are a disgusting jizzrag. دستمال کثیف - اسم ( بسیار توهین آمیز و رکیک ) Use him just like a jizzr ...

جنده - اسم ( توهین آمیز و رکیک ) Stay away from that trollop. فاحشه - اسم ( توهین آمیز ) She's nothing but a trollop. هرزه - اسم ( توهین آمیز ) ...

کیر - اسم ( عامیانه و توهین آمیز ) He's acting like such a prick. آلت - اسم ( عامیانه ) get your prick out of here احمق - اسم ( توهین آمیز ) Do ...

زنیکه - اسم ( توهین آمیز و تحقیرآمیز ) Who is this hussy جنده - اسم ( توهین آمیز و رکیک ) Stay away from that hussy. زن گستاخ - اسم She's nothin ...

کیرخور - اسم You cocksucker, I told you not to do that. ساک زن - اسم He is a total cocksucker. جاکش - اسم That cocksucker stoled all the money ...

کونی - اسم You dumbfuck, I told you not to do that. احمق - اسم He is a total dumbfuck. کره خر - اسم Shut up dumbfuck نفهم - اسم That dumbfuck h ...

کله خر - اسم ( توهین آمیز ) You are acting like a dipshit. احمق - اسم ( توهین آمیز ) He is a total dipshit. نفهم - اسم ( توهین آمیز ) Don't li ...

هرزه - اسم ( بیشتر در آمریکایی ) She's such a skank جنده - اسم That skank is up to no good آدم نفرت انگیز - اسم ( صرف نظر از جنسیت ) He is nothi ...

هرزه - اسم ( توهین آمیز, بیشتر در آمریکایی ) She's nothing but a tramp ولگرد - اسم A tramp asked me for money آواره - اسم There was a tramp sleepi ...

هرزه - اسم ( توهین آمیز و زننده ) She is called a slut because of what she had done. فاحشه - اسم ( توهین آمیز و زننده ) Calling her a slut won't ...

فاحشه - اسم ( توهین آمیز ) She was branded a whore هرزه - اسم ( توهین آمیز ) That whore messed everything up روسپی - اسم ( توهین آمیز ) Being a ...

بی بند و بار - صفت ( در روابط جنسی ) She has a promiscuous lifestyle هرزه - صفت That promiscuous man has no respect toward anyone. بی قاعده - صفت ...

احمق - اسم ( غیررسمی ) He's a bit of a dimwit کودن - اسم ( غیررسمی ) Don't act like a dimwit خنگ - اسم ( غیر رسمی ) he must be such a dimwit to ...

احمق - اسم ( غیررسمی ) He's such a nitwit کودن - اسم ( غیررسمی ) Don't be a nitwit خنگ - اسم ( غیررسمی ) that nitwit had crashed into a tree

خنگ - اسم ( بیشتر در قدیم استفاده می شده ) He was labeled a dunce at school کودن - اسم Don't be such a dunce احمق - اسم He's really such a big dun ...

احمق - اسم ( غیررسمی ) He's a complete blockhead کله پوک - اسم ( غیررسمی ) Don't be such a blockhead نفهم - اسم that driver is such a blockhead

احمق - اسم ( غیررسمی ) He's such a bonehead کله پوک - اسم ( غیررسمی ) Don't be a bonehead نفهم - اسم ( توهین آمیز ) That bonehead, I wish I coul ...

زمین ( همون جایی که روش راه می ریم - سطح فیزیکی ) - اسم The ball is on the ground خاک - اسم He knelt on the ground دلیل - اسم She has grounds for c ...

گورستان - اسم ( اصطلاح قدیمی و شاعرانه ) They buried him in God's acre قبرستان - اسم "God's acre" is often used to refer to a churchyard cemetery ...

حیاط کلیسا - اسم ( که معمولا قبرستان هم هست ) They were married in the churchyard قبرستان کلیسا - اسم The old gravestones in the churchyard were we ...

گورستان / شهر مردگان - اسم ( بزرگ و باستانی ) The necropolis was a city of the dead قبرستان - اسم The necropolis contained many elaborate tombs - ...

قبرستان - اسم The burial ground was an old and sacred place گورستان - اسم They walked through the burial ground _____ معمولا برای قبرستون های قدیمی ...

دفن - اسم The burial took place yesterday خاکسپاری - اسم The family attended the burial تدفین - اسم Burial customs vary across cultures تشییع جناز ...

قبرستان - اسم The graveyard was quiet and peaceful گورستان - اسم They visited the graveyard to pay their respects ______ معمولا برای قبرستون های قدی ...

عظیم - صفت The concert was a tremendous success فوق العاده - صفت She has a tremendous amount of talent بسیار زیاد - صفت They put in a tremendous am ...

وسیع - صفت The Sahara Desert is a vast area گسترده - صفت He has a vast knowledge of history پهناور - صفت It was a vast land عظیم - صفت This show r ...

عظیم - صفت The ocean is immense بسیار بزرگ - صفت She felt immense pressure پهناور - صفت It was an immense area بی کران - صفت He has this immense w ...

عظیم - صفت The Colosseum is a colossal structure بسیار بزرگ - صفت They made a colossal mistake غول آسا - صفت That's a colossal waste of time and en ...

عظیم - صفت That was a gigantic wave بسیار بزرگ - صفت The ship was gigantic غول آسا - صفت They bought a gigantic house بزرگ جثه - صفت An elephant i ...

عظیم - صفت The building is enormous بزرگ - صفت They have an enormous amount of work to do پهناور - صفت That desert seems enormous کلان - صفت We ha ...

کتابخانه - اسم I'm going to the library to study کتابخونه - اسم ( عامیانه ) There are many books in the library

گذشته فعل hold - ( hold ) برگزار شد - فعل The meeting was held yesterday نگه داشته شد - فعل The prisoner was held in custody گرفته شد - فعل She ...