پیشنهادهای علیرضا هروی (١٨)
در صنعت هوانوردی: هواپیمای مفقود شده؛ به هواپیمایی گفته میشود که بیش از 30 دقیقه از زمان برنامه ریزی شده فرود آن به مقصد گذشته باشد، نرسیده باشد و بر ...
فراخوانی
عمر مفید
تشخیص دادن، تمیز دادن. مثال: The boy could not delineate type A car from type B car. آن پسر قادر به تشخیص خودروی نوع الف از خودروی نوع ب نبود.
( کسب و کار ) متصدی، سرپرست.
( 1 ) گردش مالی ( 2 ) جابجایی شغلی، نسبت خروج از شغل ( به دلیل برکناری، استعفا و . . . ) به انتصاب
غیر واقعی، مثالی، خیالی، مطلبی که خیالی بوده و تنها برای مقاصد آموزش بیان شده است.
خط مشی یا اصول سازمانی مبنی بر گفتن �فقط آنچه فرد باید بداند� و نه تمام حقایق، داده ها، یا اطلاعات. �نیار به دانستن�
میزان حیاتی بودن
تثبیت شدن. مستحکم شدن.
( در صنعت تعمیر و نگهداری ) نوعی بازرسی پیش از عملیات ( پرواز هواپیما، حرکت اتومیبل در جاده و . . . ) که توسط تیم فنی - تعمیر و نگهداری انجام میشود. ...
وضع قانون ( Example : This regulation lays down rules on analysis of the data )
فرهنگ عادلانه، فرهنگ خطا پذیری. این نوع فرهنگ متضاد �فرهنگ سرزنشی یا punitive culture� بوده و هدف از آن سرزنش افراد برای انجام خطاهای احتمالی نیست ب ...
1. ( فعل ) ارزیابی دقیق، مطالعه عمیق، مداقه 2. ( فعل ) انجام تحقیقات دقیق پیش از استخدام فرد 3. ( اسم - غیر رسمی ) کهنه سربار
دلیل، علت، انگیزه. ( مثال: You must provide us ground for your absence in our weekly meeting )
ایجاد کردن ( در صورت استفاده به همراه خطر، تهدید و یک اثر ) مثال: pose a threat to society : ایجاد تهدید برای جامعه
همچنین
اصلاً اگر رخ دهد. برای تأکید روی بار منفی بکار میرود. It doesn't usually rain so much, IF AT ALL : It doesn't usually rain so much, BUT USUALLY IT ...