R@ha
فهرست واژه ها و پیشنهادهای نوشته شده
clipper٠١:٥٥ - ١٤٠١/٠٩/٠٨کلیپر ها کلاهبرداران کوچکی هستند که با دستکاری در ضرب سکه ها امرار معاش میکنندگزارش
0 | 0
grindylow٠٢:٤٩ - ١٤٠١/٠٦/٢٨موجودی فولکلور ( که گفته می شود در آب زندگی می کند و بچه ها را با بازوهای بلندش می گیرد و غرق می کند. پ. ن:معنی فولکلور�فولکلوربه مجموعه فرهنگ مشتر ... گزارش
0 | 0
beckoning٠٣:٢٣ - ١٤٠١/٠٦/٢٤با انجام یک ژست با دست ، بازو یا سر ، توجه کسی را جلب یا دعوت کردن.گزارش
2 | 0
thud on wood٠٢:٥٩ - ١٤٠١/٠٦/١٧به یک عبارت خرافی گفته می شود، لمس کردن یا ضربه زدن به یک شی یا سطح چوبی، زمانی که فرد می خواهد چیز مثبتی ادامه یابد، مبادا بدشانسی برای او به ارمغان ... گزارش
0 | 0
retorted٠٢:٥٢ - ١٤٠١/٠٦/١٧پاسخ دادن به یک اظهارنظر یا اتهام، معمولاً به شیوه ای تند، عصبانی یا زیرکانه. I don't want to make him miserable, i" want to put him on his guard! ... گزارش
0 | 0
lunascope٠٣:٢٢ - ١٤٠١/٠٦/١٦لوناسکوپ یک ابزار نجومی بود که توسط Perpetua Fancourt اختراع شد. که مراحل ماه ( طوری که از زمین دیده میشوند ) را نشان می داد. این ابزار برای مقابله ... گزارش
0 | 0
crumpet٠٣:٤٢ - ١٤٠١/٠٦/١٥یک نوع شیرینی خاص که شبیه پنکیکه ولی یکم زخیم تره و شیرین نیست یک تاریخچه کوتاه ازش: این کیک که معمولاً با خمیر آب یا شیر، آرد و مخمر تهیه می شود و ... گزارش
0 | 0
sole survivor٠٢:٠٢ - ١٤٠٠/١١/٠٦The only person who survived She was the [sole survivor] of the crash. Everyone else diedگزارش
5 | 0
pay on the nail١٩:٣٦ - ١٤٠٠/٠٩/١٩خوش حساب He always pays on the nail اون همیشه ادم خوش حسابیهگزارش
7 | 0
to spy on someone٠٠:٠٠ - ١٤٠٠/٠٩/١٩زاغ سیاه کسی را چوب زدن ، جاسوسی کسی را کردن She's spying on me داره زاغ سیاه من و چوب میزنهگزارش
5 | 1
ragger١٩:٤٠ - ١٤٠٠/٠٩/١٤یک فرد مزاحم، به ویژه یک فرد پر سر و صدا، کسی که بر دیگری لج می کندگزارش
2 | 1
i were in your shoes٠٠:٥٥ - ١٤٠٠/٠٩/١٢وقتی که میخوایم به کسی بگیم که اگه جای اون بودیم چیکار میکردیم I thought if i were in your shoes then maybe i could understand a little betterگزارش
7 | 1
perseid٢٣:٥٤ - ١٤٠٠/٠٩/١١هر یک از بارش های شهابی که در اواسط ماه اوت رخ می دهد و به نظر می رسد از صورت فلکی پرسئوس تابش می کند.گزارش
18 | 1
withdrew٠١:٤٣ - ١٤٠٠/٠٨/٠٥برداشتن He � withdrew � his gaze from the television او نگاه خیره شو از رو تلویزیون برداشت. همچنین withdraw میتواند به معنای پس گرفتن چیزی یا خا ... گزارش
2 | 1
silhouetted٠٢:٤٥ - ١٤٠٠/٠٧/٣٠سایه ای سیاه که در مقابل شی ای روشن قرار گرفته که میشه اون رو به عنوان یک شبح در نظر گرفتگزارش
2 | 1
erised٠١:٢٨ - ١٤٠٠/٠٧/٠٤Erised در واقع برعکس desire هست که ب معنی ارزو هستش. The mirror of erised در واقع آینه ارزو هستش ک تو کتاب هری پاتر عمیق ترین خواسته فرد بیننده رو ... گزارش
21 | 0
hooch٠٣:٣١ - ١٤٠٠/٠٧/٠١( عامیانه ) مشروب الکلی ( به ویژه مشروب با کیفیت پایین یا تولید غیرقانونی ) ؛ ماری جوانا ( عامیانه ) کلبه کوچک کاهگلی ؛ خوابگاه ، محل زندگی ؛گزارش
2 | 0