پیشنهادهای پویا زرین (٣٠)
در فارسی ور یا پساخت ولیکن بلاستفاده است
در گویش اچمی تغییر کاربری داده و به معنای تلقین کردن درد بر خود به گونه که آن درد حس شود
اگر کمی در واژهنامه ها و زبان فارسی بکاویم میتوانیم برابر مناسبی بربگزینیم برای نمونه فعل سلفیدن می توانم گزینهی خوبی برای رشوه دادن باشد که در واژهن ...
دوستانی که میگن این واژه ترکی هستش می تونن برن به ویکی واژه ترکی سر بزن و ببینن که نوشته ریشه: فارسی
کاربر گرامی اینایی که گفتید برای زبان کره ای و ژاپنی هست و ربطی به پارسی نداره
دوستان چالش ترکی هستش می تونید برید به ویکی واژه فارسی و ببیند
پیهودن =لغو کردن یا ابطال کردن پیهایش=لغو ، ابطال
پیهودن =لغو کردن یا ابطال کردن پیهایش=لغو ، ابطال
پیهودن =لغو کردن یا ابطال کردن پیهایش=لغو ، ابطال
پیهودن =لغو کردن یا ابطال کردن پیهایش=لغو ، ابطال
مرزیدن = جماع کردن مرزش = جماع
یا لامپ
در برخی جاها که مردمان به گویش اچمی سخن میگویند به معنا لت
خرگ با تلفظ خُرگ در گویش اچمی به معنای زغالی که هنوز سرخ و شخیده است
نام هایی که از پهلوی و اوستا سرچشمه میگیرین ویژه هم زبان های ایرانی هستش این هم برای کردی هم برای فارسی هم دیگر زبان های ایرانی هستش یک نام اگر ریشه ...
در گویش اچمی به معنای آهو و تلفظ آن eškal است
در گویش اچمی و برخی زبان های ایرانی به معنای مو است که تلفظ آن mi است و همچنین می با تلفظ mey به معنا شراب و باده است
خَش در گویش اچمی یعتی خوش
پیشنهاد من کارواژه ی افدیدن ( افد دیدن ) که افد به مانای شگفت آور است می باشد برای نمونه من افدیدم =من شگفت زده شدم و واژه زیبا که از کارواژه وجود ...
این واژه هنوز هم پارسی زنده است آما به گونه ی ترکیب. نمونه:داوطلب
بهترین گزینه داو هست چون در داوطلب نیز وجود دارد
آقای آریا ارزش خودتون روپایین نیارید اگر توانایی گوارش هر دیدگاه رو ندارید نباید از فضای مجازی استفاده کنین
از کارواژه شاریدن آمده است به معنای سرازیر شدن آب و تروایدن آب از جراحت و جریان ایست بن مضارع ( شار ) پسوند نامساز ( ش ) =شارش به مانای جریان
ورشیم فصل سال فرگرد فصل کتاب ماتیگان کتاب
معنای افشین میتواند از جمع افش یا افشه ین ( پسوند مانند کردن ) افش از افشاندن و بخشیدن می آید با ین معنایش میشود بسیار بخشنده. مثل سیمین و سنگین و پو ...
ریشه شناسی :فرانسه آوا:سُرَنگ نام:تلمبة کوچک شیشه - ای یا پلاستیکی برای تزریق دارو به داخل بدن. ربشه شناسی:پهلوی آوا:سُر انگ قید: از دو کلمه سُر ...
ویکی واژه اَنْگ : ( ang ) در گویش گنابادی یعنی تهمت ، افتراء ، ادعای واهی کردن بر علیه کسی ، زمینه سازی کردن و دسیسه برای بد نام کردن کسی ریشه شناس ...
البته اگر این واژه نامه را بپذیرین یا نه اینجا آشکاره که اینجا یا گرفته شده داده شده البته شباهتی که میان زانو و قلعه وجود دارد آن هم برامدگی است و ب ...
پیشنهاد بنده فردید است
شور بختانه به یاد ندارم در کدام فرهنگ واژگان پهلوی به این کارواژه برخورد کردم ولی در واژه نامه ی فارسی به پهلوی بهرام فره وشی هشت واژه ی پهلوی بود که ...