پویا محمودی - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

estrange: طرد شدن

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

litotes: واژه litotes به معنای تخفیف است. در ...

١ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

safe: صحت و سلامت

٤ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

package: آماده کردن

٥ ماه پیش

اولین دیسلایک کردن

-

همه

٥ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stark contrast: تفاوت فاحش

٨ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

rule of thumb: خط مشی کلی

١٠ ماه پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

sla: Second Language Acquisition فراگیری ...

١ سال پیش

انتخاب عکس پروفایل

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

mismatch: عدم تطابق

١ سال پیش

اولین لایک کردن

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

as with: در رابطه با

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

indicate: بیانگر نشانگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

interest: شور و اشتیاق

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

hyperlane: راه مخفی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

isolation: زبان شناسی: منفرد.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

philanderer: هوس باز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

philanderer: هوس باز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

predecessor: پیش درآمد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

safe: صحیح و سالم

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

stark contrast: تفاوت فاحش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

stark contrast: تفاوت چشمگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all out: کامل، حسابی، همه جانبه، از دل و جان ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

democratization: برقراری دموکراسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

democratization: برقراری دموکراسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

led: رهنمود کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

power: دامنه قدرت حوزه اختیار

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

it wasn’t until: مگر تا لحظه. . . نبود که. . .

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moderation: محدود کردن، اداره کردن و تعدیل کردن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

keep up: بروز بودن بروز ماندن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

fellow: کارمند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

initiative: ایده

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

middle class: قشر متوسط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

middle class: قشر متوسط

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cues: اشارات

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

obesity: اضافه وزن بیش از حد

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

buzz: شور و هیجان

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mortified: تو گور لرزیدن.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

liegemen: شوالیه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rectoress: پیشوا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

jitters: دلهره

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

mormon: دوره گرد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

estrange: طرد شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

estrange: طرد شدن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

at the same time: در همان زمان

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

preordained: مخصوص به خود.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preordained: مخصوص به خود.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

melodramatic: پیاز داغ چیزی را زیاد کردن.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

melodramatic: پیاز داغ چیزی را زیاد کردن.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

behavioral advertising: تبلیغات هدفمند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

behavioral advertising: تبلیغات هدفمند

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

profile: شناسه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

platform: سامانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

package: آماده کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

semper fi: همیشه وفادار ماندن.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

semper fi: همیشه وفادار ماندن.

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

wallowing: نق نقو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

wallowing: نق نقو

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ethos: رسم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

narc: خبرچینی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

narc: خبرچینی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

second thought: مردد بودن تجدید نظر کردن تردید داشت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

under way: در دست اقدام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

redundant: اضافی

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

flustercluck: وضع خر تو خر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flustercluck: وضع خر تو خر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

grub: لقمه غذا

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

numpty: بی عقل دیوانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

rule of thumb: خط مشی کلی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

discern: پی بردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

epistemologist: معرفت شناس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epistemologist: معرفت شناس

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

delineate: نشان دادن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inalienable: جدایی ناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inalienable: جدایی ناپذیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

precocious: زودتر از موعد

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

picaresque: رندنامه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

picaresque: رندنامه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

behoove: ملزم کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

behoove: ملزم کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

epaulet: درجه نظامی سرشانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

epaulet: درجه نظامی سرشانه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

lien: وثیقه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

whether: حتی اگر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

blithe: سرخوش

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

filibuster: ویکی پدیا: اطاله بررسی ( فیلیباستر ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

filigree: ویکی پدیا: ملیله کاری ( به انگلیسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

filigree: ویکی پدیا: ملیله کاری ( به انگلیسی ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

chronicle: ویکی پدیا: رویدادنامه شرح دقیق حواد ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

treacly: بیش از حد احساسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

treacly: بیش از حد احساسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ambidextrous: ویکی پدیا: یکسان دست دو دست

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

incidence: میزان وقوع

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

pittance: چندر غاز شندر قاز

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

pittance: چندر غاز شندر قاز

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

browbeat: قلدری کردن، تهدید کردن یا ترساندن.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

browbeat: قلدری کردن، تهدید کردن یا ترساندن.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

browbeat: کسی را با قلدری یا ترس وادار به کار ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

condescend: منت گذاشتن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sombre: دلگیر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sombre: دلگیر

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

uxorious: زن ذلیل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

uxorious: زن ذلیل

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

touche: گل گفتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

encompassing: گسترده، همه جانبه، جامع و فراگیر.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

critical: دقیق

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

mushrooming: به سرعت رشد کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

machiavellian: حیله گرانه

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

ritualized: تشریفاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

ritualized: تشریفاتی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

horticultural: مربوط به باغبانی، مربوط به کاشت میو ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

negation: گرامر: منفی سازی منفی کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tycoon: سلطان مثال: The currency tycoon سلط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cognate: هم خانواده برابر فرهنگستانی واژه co ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

litotes: واژه litotes به معنای تخفیف است. در ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

solstice: ویکی پدیا: در اصطلاح ستاره شناسی، خ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

indignity: شرم، تحقیر، خواری، حقارت.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

anneal: مهندسی مواد: بازپخت کردن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cohabit: ازدواج سفید کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cohabit: ازدواج سفید کردن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evasive: مخفی کار، طفره رو، آب زیرکاه.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

evasive: دوپهلو مبهم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

flippant: گستاخانه، بی ادبانه، شوخی آمیز.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

flippant: گستاخانه، بی ادبانه، شوخی آمیز.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

cohere: ربط منطقی داشتن، منسجم بودن، مرتبط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

cohere: ربط منطقی داشتن، منسجم بودن، مرتبط ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

collage: تکه چسبانی، کلاژ، چسبانه کاری.

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

collage: ویکی پدیا: تکه چسبانی، چسبانه کاری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

metallurgical: فلزکاری

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

ingrained: نهادینه شده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hurtle: با شتاب آمدن به سرعت به سمتی حرکت ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

minutiae: جزئیات بی اهمیت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

orthography: صوری، الکی، ظاهری

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

prehensile: گیرکننده ( جانور شناسی ) [دست یا دم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

preponderance: بخش بزرگ، بخش اعظم.

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

frieze: ویکی پدیا: حاشیه زینتی ( انگلیسی: F ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

frieze: ویکی پدیا: حاشیه زینتی ( انگلیسی: F ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arabesque: ویکی پدیا: اِسلیمی که در اروپا با ن ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

sla: Second Language Acquisition فراگیری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

sla: Second Language Acquisition فراگیری ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

second language acquisition: فراگیری زبان دوم

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

arboretum: درختستان باغ گیاه شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

arboretum: درختستان باغ گیاه شناسی

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

moratorium: تعلیق ( موقت ) ، ممنوعیت موقتی، وقف ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

atavism: ویکی پدیا: نیاسانی ( به انگلیسی: At ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

عرضی نیست: معمولاً در پاسخ به پرسش �امر دیگری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

عرضی نیست: معمولاً در پاسخ به پرسش �امر دیگری ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

screenshot: نماگرفت

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tailpiece: ویکی پدیا: سیم گیر نام قطعه ایست در ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

collaborative reflection: کردار بازاندیشانه ی گروهی

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

مدیر گروه: Head of department

١ سال پیش

ثبت اولین پیشنهاد

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

ترجمه با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maxim: به ضرب المثل "سری که درد نمی کند دس ...

١ سال پیش

ثبت اولین ترجمه

-

دیکشنری

-

١ سال پیش

مدال‌های پویا محمودی