پیشنهادهای آرشNK (٢,٠٣٦)
واژه رقم معادل ابجد 340 تعداد حروف 3 تلفظ raqam نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی: رَقْم، جمع: اَرقام و رُقُوم] مختصات ( رَ قَ ) [ ع - فا. ] ( اِ. ...
واژه ارقام معادل ابجد 342 تعداد حروف 5 تلفظ 'arqām نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [عربی، جمعِ رقم] مختصات ( عا. ) آواشناسی 'arqAm الگوی تکیه WS شمار ...
در لغت نامه دهخدا واژه تمغا. [ ت َ ] ( مغولی ، اِ ) در ترکی بمعنی نشان و مهر و داغ که بر ران اسب و غیره نهند. ( غیاث اللغات ) . داغی که بر ران اسب ی ...
واژه تَمغا از زبان ترکی اویغوری به زبان مغولی راه یافته ولی معمولاً از آن به عنوان واژه ای مغولی - ترکی یاد می شود. کاوه فرخ معتقد است که اصل واژه در ...
واژه تَمغا از زبان ترکی اویغوری به زبان مغولی راه یافته ولی معمولاً از آن به عنوان واژه ای مغولی - ترکی یاد می شود. کاوه فرخ معتقد است که اصل واژه در ...
واژه پهلوان. [ پ َ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) منسوب به پهلو ( پارت ) با الف و نون علامت نسبت نه جمع، و مجازاً بمعنی سخت توانا و دلیر و زورمند بمناسبت دلیری ق ...
خوارزمشاهیان شکوفایی فرهنگ و هنر سلاطین خوارزمشاهی، سلسله ای که بعد از ضعف در سلطنت سلجوقیان به قدرت رسیده و ادعای پادشاهی نمود، در دوران خوارزمشاهی ...
واژه چون . ( حرف اضافه ) در پهلوی چیگون مرکب ازچی ( چه ) و گون و گونه که بمعنی قسم و رنگ است و مخفف آن چو میباشد. ( از حاشیه برهان چ معین ) . برای تش ...
سلجوقیان همواره به دلیل مهاجرت از شرق به غرب توسط برخی سرزنش شده و گاه آنان را ایرانی به شمار نمی آورند. حال بنگریم به کتیبه آلپ ارسلان سلجوقی، دوم ...
سلجوقیان همواره به دلیل مهاجرت از شرق به غرب توسط برخی سرزنش شده و گاه آنان را ایرانی به شمار نمی آورند. حال بنگریم به کتیبه آلپ ارسلان سلجوقی، دوم ...
واژه اقیانوس معادل ابجد 228 تعداد حروف 7 تلفظ 'oqyānus نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [معرب، مٲخوذ از یونانی] ( جغرافیا ) مختصات ( اُ ) [ معر. ] ( ا ...
این واژه از نظر این سایت https://beparsi. com/q یعنی واژه � برش پارسی است. شعر شاهنامه:� تهمتن بفرمود شستن سرش� یکى جامه پوشید نو بر برش پارسی را پ ...
واژه فشردن به ارث رسیده از فارسی میانه ( ʾpšwltn' /afšurdan/ ) ، از زبان پروتوایرانی *fšar - ( �فشردن � ) ، از پروتوایرانی *sparH - ، دومی از پروتو ...
واژه فشار معادل ابجد 581 تعداد حروف 4 تلفظ fešār نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) مختصات ( فَ یا فِ ) ( اِ. ) آواشناسی feSAr الگوی تکیه WS شمارگان هج ...
واژه سبد از پارسی میانه، به آرامی رفت סַפְטָא / ܣܰܦܛܳܐ ( sap̄əṭā ) و از این رو عربی سَفَط ( صفاط ) وام گرفته شده است. شبیه به ارمنی قدیم ساپات، وام گ ...
واژه انتظام معادل ابجد 1392 تعداد حروف 6 تلفظ 'entezām نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم مصدر ) [عربی] مختصات ( اِ تِ ) [ ع . ] آواشناسی 'entezAm الگوی تک ...
واژه خیام معادل ابجد 651 تعداد حروف 4 تلفظ xiyām نقش دستوری اسم خاص اشخاص ترکیب ( اسم ) [عربی، جمعِ خَیمَة] [قدیمی] مختصات ( خَ یّ ) [ ع . ] ( ص . ...
واژه روی از پارسی میانه ، 𐫡𐫇𐫏* ( lwd ) ، ، از پروتوایرانی *Hraud - ( "بزرگ شدن ( بزرگتر شدن ) " ) ، از پروتو - هندواروپایی *h1lewdʰ - ( "رشد" ) اس ...
واژه ( آقا ) آقا. ( ترکی ، اِ ) خواجه. کیا. مهتر. سراکار. سرکار. بزرگ. سَر. سَرور. میر. میره. خداوند. خداوندگار. سیّد. مولی. صاحب. و در صدر یا ذیل نا ...
واژه مینیاتور معادل ابجد 717 تعداد حروف 8 تلفظ min[i]yātor نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) [فرانسوی: miniature] ( هنر ) مختصات ( تُ ) [ فر. ] ( اِ. ) ...
البته قیچی. [ ق َ / ق ِ ] ( ترکی ، اِ ) قیچا. آلتی که بوسیله آن پارچه ، کاغذ و اشیای دیگر را برند. ( فرهنگ فارسی معین ) . مقراض. ( آنندراج ) ( ناظم ا ...
البته در این منبع این طور گفت شده
واژه قیچی در نهایت برگرفته از پروتو - مغولی *ka�c�، مغولی хайч ( xajč ) را مقایسه کنید. احتمالاً از طریق Chagatai یا ترکی قدیمی آناتولی. مغولی хайч ( ...
واژه جلواز سانسکریت ज्वलति ( jvalati ) ، از پروتو - هندوایرانی *ȷ́w�lHati، از پروتو - هند و اروپایی *ǵw�lHeti. منابع ها. , in Inam Ullah Torwali - ...
منبع که من در پایین گفتم اشتباه است فقط در لغت نامه دهخدا گفت شده ترکی است جلو. [ ج َ ] ( ص ) مردم شوخ و شنگ را گویند. ( برهان ) . مردم شوخ و شنگ و ...
واژه کوشک از پارسی میانه kwšk' ( kōšk، �غرفه، قصر، کیوسک� ) . آرامی קושקא ( qōšqāʾ ) / ܓܘܫܩܐ ( gawšāqāʾ ) ، وام های زبان دیگر از زبان پارسی را مقایسه ...
واژه کژ معادل ابجد 27 تعداد حروف 2 تلفظ [kaž] نقش دستوری صفت ترکیب ( صفت ) [مقابلِ راست] [قدیمی] مختصات ( کَ ) ( اِ. ) آواشناسی kaZ الگوی تکیه S ش ...
واژه کنج معادل ابجد 73 تعداد حروف 3 تلفظ [ke ( a ) nj] نقش دستوری اسم ترکیب ( اسم ) ( زیست شناسی ) [قدیمی] مختصات ( فیل ) آواشناسی konj الگوی تکیه ...
نام این گیاه در زبان عربی ذرت و بلال است. در لغت نامه دهخدا آمده نام پارسی این گیاه در گویش خراسانی و پارسی افغانستان "جواری" است ولی واژهٔ عربی آن، ...
کیا معادل ابجد 31 تعداد حروف 3 تلفظ [kiyā] نقش دستوری اسم فامیل ترکیب ( اسم، صفت ) [قدیمی] مختصات ( اِ. ) آواشناسی kiyA الگوی تکیه WS شمارگان هجا ...
واژه کی به ارث رسیده از پارسی میانه ( کاد /کای/، �پادشاه باستانی افسانه ای ایران� ) ، وام گرفته از اوستایی 𐬐𐬀𐬎𐬎𐬌 ایرانی *k�wHiš، از پروتو - هن ...
واژه تبر. [ ت َ ب َ ] ( اِ ) محمد معین در حاشیه ٔبرهان آرد: پهلوی �تبرک � ، ارمنی �تپر� ، کردی �تفر� ، �تویر� ، بلوچی �تپر� ، �توار� ، �تفر� ، روسی � ...
واژه قرمز در پارسی امروزی نام دیگر این رنگ، �قرمز� است. واژه قرمز خود معرب شده واژه های �کرمست� و �کرمیر� ( سرخ، زرشکی ) است که در زبان پارسی میانه ( ...
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
واژه زنبور صد در صد نه هزار در صدپارسی است. منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
منبع . کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
واژه آراستن معادل ابجد 712 تعداد حروف 6 تلفظ 'ārāstan ترکیب ( مصدر متعدی ) [پهلوی: ārāstan] ‹آراییدن، آرستن› مختصات ( سپاه ) منبع لغت نامه دهخدا ف ...
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی
واژه پرستو معادل ابجد 668 تعداد حروف 5 تلفظ parastu نقش دستوری اسم خاص اشخاص ترکیب ( اسم ) [پهلوی: parastuk] ‹پرستوک، پرستک، فرستوک، فراشتوک› ( زیست ...
منبع. کتاب فرهنگ ریشه های هند و اروپایی زبان فارسی دکتر منوچهر آریان پور کاشانی