نسرین رنجبر - جزئیات مدال‌ها

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

belligerent: عصبانی in a belligerent tone با لحن ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

relate to: درک کردن to understand and apprec ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hire: به کار گرفتن

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

gasp: a sudden, short intake of breath, a ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

raise the bar: To raise the standards of quality t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

raise the bar: To raise the standards of quality t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

exhilarating: هیجان انگیز making one feel very ha ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

muse: انگیزه، محرک، الهام

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

come together: به سرانجام رسیدن جور شدن درست شدن ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

make space: باز کردن فضا/ ایجاد فضا ( موقعیت ) ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

tough call: a difficult decision to make تصمیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

tough call: a difficult decision to make تصمیم ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

boggle: be astonished or baffled when tryin ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

maybe it's just me: شاید اشتباه کنم ولی. . . شاید من ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

maybe it's just me: شاید اشتباه کنم ولی. . . شاید من ا ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

out there: نامتعارف نامتداول غیر واقعی عجیب مت ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

all for: to be strongly in favor of به شدت/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

all for: to be strongly in favor of به شدت/ ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

tediousness: خستگی، ناراحتی، کسالت، کج خلقی dul ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dodge: dodge the question از پاسخ به سؤال ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

scratch head over: Express puzzlement or perplexity, t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

idiosyncrasies: a mode of behavior or way of though ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

dump: informl: an unpleasant or dreary p ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

handle: جفت و جور کردن

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

rattle one's mind: ذهن کسی را آشفته کردن ذهن کسی را به ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

mind rattling: احمق خل وضع سبک مغز کودن a flighty ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

observer: شاهد ناظر

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

get the hang of it: to learn the skills that are needed ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

go past: be superior or better than some sta ...

١ سال پیش

ثبت واژه جدید

-

دیکشنری

-

slide by: Of time, to pass very quickly and u ...

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

be at one with: 1. In agreement. They need to be at ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

be at one with: 1. In agreement. They need to be at ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

speaking of: You can say speaking of something t ...

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

hands off: as an adjective: not involving or r ...

١ سال پیش

تکمیل درباره من

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ١٥ رای

-

دیکشنری

-

firsthand: بی واسطه مستقیم

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٢٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ١,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کاربر فعال با حداقل ٥,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

کسب هر ١٠,٠٠٠ امتیاز

-

همه

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

fall a victim to: آسیب دیدن

١ سال پیش

پیشنهاد برای واژه بدون پیشنهاد

-

دیکشنری

-

inhibitive: بازدارنده

١ سال پیش

پیشنهاد با حداقل ٥ رای

-

دیکشنری

-

inhibitive: بازدارنده

١ سال پیش

مدال‌های نسرین رنجبر