ترجمههای منا جهانبخشی (٢٣)
درصورتیکه او مری را انتخاب کند، حتما این انتخابش دردسرساز خواهد بود.
خواب، بهترین درمان برای مشکلاتی است که در بیداری داریم.
دانشجویان برای آموزش نظامی به گروه های بزرگی دسته بندی شدند.
دستبندها و گردنبندهای مهره ای او موقع راه رفتن جیلینگ جیلینگ می کردند.
اتاق نشیمن رو بهم نریزید - امشب مهمون داریم.
اگه الان منصرف بشید، همه ی برنامه ریزی های من رو به هم می ریزید.
هیچ پدر و مادری نمی تواند از زیر بار مسئولیتی که در قبال فرزندانش دارد، سر باز بزند.
بعضی از مردم بخاطر جثه اش از او می ترسند، اما در واقع او یک غول آرام است.
او در سن 16 سالگی قدش از پدرش بلند تر است.
این کار کل تحقیقات ما را نقش بر آب می کند.
از برج دیدبانی یک منظره ی شگفت انگیز را می توان مشاهده کرد.
موهامو بهم نریز، تازه شونه شون کردم.
اون اسباب بازی ارزون بعد از دو روز تیکه تیکه شد.
یک پرچم بالای برج قلعه به حرکت در آمده بود.
او یک فرصت دیگر به دست آورد و نمیخواست که این شانسش را هم از دست بدهد.
والدینی که بیش از حد سختگیر هستند غرور فرزندشان را خدشه دار می کنند.