تاریخ
٣ سال پیش
متن
In America, the arrival of autumn marks the beginning of the new school year.
دیدگاه
٩

در آمریکا, فرارسیدن پاییز نشانگر آغاز سال تحصیلی جدید است

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He's probably robbing another bank even as we speak.
دیدگاه
٣

درست تو زمانی که الان ما داریم حرف می زنیم اون محتمل داره از یه بانکی دیگه دزدی میکنه

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I thought it was an even deal.
دیدگاه
٢

من فک میکردم این معامله منصفانه ست

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He climaxed his efforts by leading a rebellion.
دیدگاه
١

او تلاش های خود را با رهبری یک شورش به اوج رساند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
There is a preponderance of tiger in the forest.
دیدگاه
٢

تعداد زیادی ببر در جنگل وجود دارد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
In looking at the Middle Ages, we see a preponderance of religious belief over scientific theory.
دیدگاه
٣

با نگاهی به قرون وسطی, ما برتری اعتقاد مذهبی بر نظریه علمی را میبینیم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Both families celebrated the match.
دیدگاه

هر دو خانواده وصلت را جشن گرفتند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He was no match for her in spelling.
دیدگاه
٠

در یک کلمه اون ( مذکر ) بهش ( مونث ) نمیومد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The film is tasteless, vulgar and even badly shot.
دیدگاه
٣

فیلم بی مزه و بی کلاس بود و حتی نامناسب فیلمبرداری شده بود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The noun is followed by an intransitive verb.
دیدگاه

اسم با یک فعل ناگذر دنبال شد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The building is unsafe and unfit for human occupation.
دیدگاه

ساختمان برای سکونت انسان ناامن و نامناسب است

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I submit that we delay our decision until we have more information.
دیدگاه
٨

من پیشنهاد میکنم که تصمیممون رو به تاخیر بندازیم تا زمانی که اطلاعات بیشتری داشته باشیم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Half of the mice were submitted to the treatment while the others formed the control group.
دیدگاه
٣

نیمی از موش ها تحت تاثیر دارو قرار گرفتند ( درمان شدند ) در حالی که نیمی دیگر ( در مقابل درمان شدن ) مقاومت نشان میدادند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The child scribbled on the wall with his crayons.
دیدگاه
٠

بچه روی دیوارو با مداد رنگی هاش خط خطی کرد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
These peas shell easily.
دیدگاه
٣

این نخودا به آسونی پوست کنده میشن

تاریخ
٣ سال پیش
متن
I've got to tidy my room. What a fag!
دیدگاه
٤

باید اتاقمو تمیز کنم. چه کار خسته کننده ای!

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He was unemotional, quite quiet, and reserved.
دیدگاه
٧

او بی احساس, کاملا ساکت و کم حرف بود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We had no heat, and thus we were cold this winter.
دیدگاه
١٢

ما گرم کننده نداشتیم بنابراین این زمستونو سرما کشیدیم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The war took a heavy toll of human life.
دیدگاه
٤

جنگ قربانیان زیادی از زندگی انسان بر جای گذاشت

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She charged her speech with true enthusiasm.
دیدگاه
٢

او مصاحبه اش را با شور و اشتیاق پر کرد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
He will leave round midnight.
دیدگاه
١

نزدیک نیمه شب اینجا رو ترک میکنه

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She works the year round.
دیدگاه
٠

او تمام سال را کار میکند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
She gave him a round answer.
دیدگاه
١

اون جواب رک و پوست کنده ای بهش داد

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We're gaining an understanding of the ultimate truths of nature.
دیدگاه

ما درکی از حقایق بنیادی طبیعت بدست آوردیم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We intended this room as our study.
دیدگاه
٣

ما این اتاق را اتاق مطالعه در نظر گرفتیم

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Tall buildings can distort radio signals.
دیدگاه
٢

ساختمان های بلند میتوانند سیگنال های رادیویی را منحرف کنند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
My car for his truck was a good trade.
دیدگاه

ماشین من در قبال کامیون او معامله خوبی بود

تاریخ
٣ سال پیش
متن
This lemonade is too strong; add some water to reduce it.
دیدگاه
٣

این لیموناد خیلی غلیظ است. یکمی آب اضافه کن تا رقیقش کنی

تاریخ
٣ سال پیش
متن
a bar of gold
دیدگاه
٧

یک شمش طلا

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Don't swagger at my friend, speak to me!
دیدگاه
١

سینه تو برا دوستم سپر نکن, حرف حسابتو به من بگو!

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The meaning of death includes two aspects as decease and dying while living.
دیدگاه
١

مرگ دو جور معنا میشود, فوت کردن و مردن در حال زندگی کردن!

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We would like to attach him to our firm.
دیدگاه
٣

ما دوست داریم اونو به شرکتمون دعوت کنیم ( همکار کردن )

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Reading glasses that you buy in a store simply magnify the print.
دیدگاه
٢

عینک مطالعه ای که شما از یک فروشگاه خریدید، به سادگی نوشته های چاپی را بزرگ نمایی می کند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
They have put up a gallant fight over the years.
دیدگاه
٠

آنها سالیان سال جنگ های شجاعانه برگزار کرده اند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The car's engine knocks.
دیدگاه

موتور ماشین صدا میکند

تاریخ
٣ سال پیش
متن
Please cap the bottle when you're finished.
دیدگاه
٠

لطفا بعد اینکه تمام کردی سرپوش بطریو بزار

تاریخ
٣ سال پیش
متن
We need a new roof, but it's beyond our means.
دیدگاه
٢

ما به سقف جدیدی نیاز داریم اما این بالاتر از امکانات ( توانایی ) ما هست

تاریخ
٣ سال پیش
متن
The settlers' destination was beyond the mountains.
دیدگاه
٩

مقصد مهاجران آن سوی کوه ها بود