پیشنهادهای مصیب مهرآشیان مسکنی (١,٥٣٧)
واحدی بود که در میکده ها برابر با پنج سیر ودکا بود چون یک ظرف شراب از قدیم الایام ده سیر برابر با یک چارک بود پس نیم ظرف نیم چارک بود
نام استاد معروفی که اهنگسا ز و نوازنده پیانو بنام استاد جواد معروفی بود متولد هزار و دویست و نود یک شمسی و متوفای هزار و سیصدو هفتادو دو در شانزدهم آ ...
لقب مبارک محمد ابن علی ابن موسی ابن جعفر ابن محمدابن علی ابن حسین ابن علی ابن ابوطالب امام نهم شیعیان و یگانه فرزند پسر امام رضا که لقب تقی و پرهیزگا ...
جواد=با جود با سخا بخشنده جدی و کوشا جواد=مرکب جدی و کوشا و دونده و پیشتاز با جدیت
امیختگی والفاق دو قسمت
به هم پیوند دادن به هم وصل کردن به هم دوختن لَفَّق . تلفیقا. شقتین یا الثوب دوشقه لباس را به هم تلفیق کرد و به هم دوخت. دوشقه پیراهن را به هم وصل ک ...
شاعر کوس شعر سرا. . سراینده کوس شعر
پرداخت بیضه و ماساژ آن خایه مالی کنایتاً میگویند. چاپلوسی کار هر نامردنیست مرد میخواهد بمالد خایه را. اشعار هجو معاصر است
کسیکه هنرش چاپیدن و لیسیدن کاسه کوزه لشکر است ولی عاری از هنر جنگ و نبرد است . و حق دلاوران را می چاپد ولی کم کم این واژه از رزمگاه بدربار و از دربار ...
مطالب ومنظومات و قصیده هایی که با کوس دیوانی خوانده میشد اشعار مدایح و مطالب و قصاید بی ارزش گوش آزار متملق و چاپلوس
مدایح وتملق گویی
انواع مدح حاکمان که با کوس اعلام خبر خوانده میشد چون مردم از آن تنفر داشتند هر شعر ومطلب بی ارزش را کوس شعرنامیدند
سورنا یا سرنا ساز شهنای ایرانی که مخصوص جشن و شادی و بسیار شادی بخش است و هرچند اهنگ غم انگیزی با این ساز بنوازی ان اهنگ را شاد و دلنشین میکند مانند ...
کرونا=کرنا نوعی ساز بادی مخصوص نفیر شکست یا کشته شدن سردار و یا عقب نشینی بود و ساز غم و غصه است
کرونا=زشت و کریه و نفرت انگیز و لذا ساز کرنا را به خاطر انکه در عزا و غم مینواختند بلند و طویل زشت بد صدا و بد نفیر بر عکس سرنا است
کرونا از نام های قدیم پارسی مندرج در شاهنامه و نام مشاور افراسیاب است که چهره زشت کریه داری داشت و به تقاضای چنان فرد کریه رو که از کراهت و اکراه اشت ...
کرونا= ملیاردر ملیونر در اصل قبلا که پول ارزش داشت هرکس که ثروتش به ملیون میرسید میگفتند یک کرو ثروت دارد و پسوند نا به معنی میلیونر مییاردر است و ای ...
ویروس پنومونی و عفونت حاد ریوی است که پیش از سال 2020میلادی در چین روی ان دقت زیادی صورت گرفت چون با بیشتر انتی بیوتیک های موجود سازگاری و مصونیت پید ...
کرو=ثروت زیاد با لای میلیون و میلیارد است
کرو=میلیون میلیون
شعر سعدی بایدچنین باشد جوانی پاکبازو پاک رو بود که با پاکیزه روئی درک رو بود. بعنی صورت زیبایی را درک کرد و عاشق گردید. چون عشق یک کودتای ناگهانی ب ...
کوس شعر=چون هنگام اعلان خبر یا مجازات مجرمین کوس میزدند شاعران در باری در پای کوس مدح شاعرانه میخواندند چون حاکم و پادشاه لایق مدح نبودند مردم به ان ...
کوس عید=تاخبر روئیت ماه از شهری معتبر می رسید فورا عالم محل به کوس زن دستور زدن کوس عید را میداد این اتفاق را با وجود رادیو من در کودکی در زمان ایت ا ...
کوس سحر=طبل سحری خوردن ماه صیام ماه مبارک رمضان
کوس=طبل بزرگ دهل اعلام
یک ساروق کاه= واحدی است که مقدار خوراک مصرف یک وعده گاو یا یکشبانه روز یک گاو بیشتر نیست و بیشتر آن را یک چادرشب میگوند که تغریبا پنج برابر ساروق است
ساروق علف =پارچه ای که حدودا از ده کیلو علف بیشتر نگیرد
بستن در پارچه چهارگوش
بغچه طاس و لوازم حمام و لباس
بغچه کالا
دستمال چهارگوش بزرگ
روسری زنانه یا سر پوش مردانه
سفره نان
ساروق =نام روستایی کوهستانی در بخش بلوک کاه باشتین سبزوار یا بیهق که امروز ه از توابع سهرستان داورزن گردیده ویک روستای ییلاقی خوش اب و هوا و سرد سیر ...
ساروق=ستار وق بوده پارچه ای چهار گوشه که بر روق که روزنه است جایی که برق نور افتاب انرا روشن میکند و رواق خانه یا رواق دیده یا رواق منظر که حافظ فرمو ...
تقدیر سرنوشت نیست و انچه سر نوشت است چیزی است که از جانب پروردگار مقرر شده و بر قرار می باشد مثلا در پست خواهرم زهره مسکنی در اینستا خواندم برای بیما ...
در ضربی زدن خانه های خشت خام هم از سنگ ریزه و آجر شکسته ها یکنفر لای شکاف هفت مانند دو خشت پین گذاری یا گاز گذاری میکنند
پین واحدی هم در بنایی و مهندسی سنتی است و بنا میگوید یک پین خشت جهت ضربی طاق یا سقف خانه های گنبدی بده که با هما پین طاق بسته میشد و استاد رج دیگر را ...
پینگو همان فینگو است که معرب شده است
کسی که بینیش ذاتا بسته است و نا جور سخن میگوید
بسته شدن بینی را هم پین میگویند و این واژه از پارسی کهن و شاید از سنسکریت به لاتین هم رفته است
بستن منافذ و سوراخ ها و کانال قنات را پین میگویند
طنین افکن صدای ارتعاشات خنیا گری آواز رامشگران
این نام زنانه عمدا در ثبت سجل مهلا شده مثل خسرو گرد شده خسروجرد رباط گز رباط جز پندگو شده بنقن تگرگی شده تجرجی بیژن بیوه زن نوشته هیچ روستایی که اکثر ...
محلا نام جنس مونث و انثی است نه مهلا و این غلط انگاری یا مغرضانه بوده یا از حهالت چون در کل کشور انچه پارسی بوده عربی و آنچه عربی با معنی زیبا بوده ب ...
محلا نام دخترانه است که بر اثر بی سوادی مسئولین ثبت احوال برای اولین بار که بر روی قرطاس و سند ثبت و مسجل شد غلط مهلا به ثبت رسید
مهلاً تقاضای مهلت است و محلا نام دخترانه و یا کنیه مونث است که معنی حلاوت و شیرینی را دارد
مهلت بده مدارا کن ای شیرین نگار من
مدارا کن و مهلت بده که مقصود وقت خدا حافظی و در تودیع و وداع گفته میشود
مهلت بده مدارا کن بسیار کار برد شعری دارد بلکه این ارایش زیبا پارسی است و حق به حق دار رسیده عرب تمام وازگانش واژگان مسروقه پارسی است که بر اثر جهل و ...