پیشنهاد‌های محسن حمیدیان پور (٩٣)

بازدید
٢٨
تاریخ
١٦ ساعت پیش
پیشنهاد
٠

Traditional business with physical premises کسب و کار سنتی با محوطه فیزیکی و نیاز به مراجعه حضوری مثلا ذیجی کالا ( بدون فضای حضوری برای مشتری ) در بر ...

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

من شواهد زیادی از رفاه در آمریکا می بینم. "I see a great deal of evidence of prosperity in America. هم معنی با . . . . a good deal of

تاریخ
٣ روز پیش
پیشنهاد
٠

a gerat deal of . . . . هم معنی با a good deal of "I see a great deal of evidence of prosperity in America. من شواهد زیادی از رفاه در آمریکا می بی ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

a slipper. "she matched her outfit with his brown chappals" دمپایی یا صندل "او لباس خود را با صندلهای قهوه ای اش ست کرد"

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

سرمایه گذاری جمعی

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

باید به تلاش خود ادامه دهیم

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
١

به رخ کشیدن، خود ستایی کردن، لاف زدن، بالیدن به چیزی "she boasted about her many conquests" "او به فتوحات ( موفقیتهای ) بسیار خود می بالید"

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پس فردا یا یک روز بعد: the day after tomorrow پریشب یا دو شب قبل: the night before last پریروز یا دو روز قبل: the day before yesterday

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
١

پریروز یا دو روز قبل: the day before yesterday پریشب یا دوشب قبل the night before last پس فردا، یک روز بعد: the day after tomorrow

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پریشب یا دوشب قبل the night before last پریروز یا دو روز قبل: the day before yesterday پس فردا، یک روز بعد: the day after tomorrow

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

پریشب یا دوشب قبل

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آشنا شدن با کسی I got acquainted with her ( his ) last night.

تاریخ
٤ هفته پیش
پیشنهاد
٠

آشنا شدن با کسی دیشب با او آشنا شدم I got acquainted with her ( his ) last night.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Merriam - Webster - a man just married or about to be married "تازه داماد" صحیح است

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

a man on his wedding day or just before and after the event. a man just married or about to be married ( Merriam - Webster ) تازه داماد بر اساس مت ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

افزایش میزان کاهش نیروی انسانی، پاداش دادن به کارکنان را برای شرکت ها بسیار ضروری کرده است the increasing attrition levels have made it really essen ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

از جنبه منفی on the positive side از جنبه مثبت

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

being combine from bad and good things ترکیبی از نتایج خوب و بد ( چیزهای خوب و بد ) .

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چست و چابک He is in his mid seventies, even at this age, he is very lithe and agile

پیشنهاد
٠

نیاز شدید ( مبرم ) به چیزی

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

هزینه های غیر قابل پیش بینی ( هزینه های پیش بینی نشده در حین کار یا پروژه ) - هزینه های

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

synonym : Setting an example الگو بودن. نمونه شدن. به عنوان مثال parents should serve as role models, and teachers can incorporate lessons and act ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

indiscriminate logging of tropical Hardwoods has contributed to the destruction of rainforests قطع بی رویه جنگل های ( چوب های سخت ) حاره ای منجر به ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشاورزی علمی یا Intensive farming intensive agriculture in wheat - growing countries like Canada has led to the loss of natural grasslands کشاورزی عل ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کشاورزی علمی یا Intensive agriculture intensive farming in wheat - growing countries like Canada has led to the loss of natural grasslands کشاورزی عل ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

He is full of energy and he can't sit idle for one second اون ( بچه ) پر از انرژی است و یک ثانیه نمی تونه بیکار بشینه ( آروم بگیره )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

some career are very demanding profession. it' requires total dedication and perseverance. only then can they survive in today's era of cutthroat com ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

از انظار عمومی دور شدن یا محو شدن ?unfortunately, some people fade away from the public eye very soon. I don't know why متأسفانه برخی از افراد خیل ...

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حمایت کردن، حمایت شدن توسط ( در مجهول ) today's famous people are backed by Media very strongly whereas in the past the media did not have that muc ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

حقایق متقن - - - حقایق ثابت but the suspect can prove their innocence by providing a solid alibi اما مظنون می تواند بی گناهی خود را با ارائه حقایق مت ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٧

compromise of privacy به خطر افتادن حریم خصوصی

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نفوذ کردن social media has made inroads in our life

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حد و مرز نداشتن وقتی ویزایم پذیرفته شد خوشحالیم حد و مرز نداشت my happiness knew no bounds when my visa was accepted

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به گردن کسی دیگر انداختن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تمایل انجام اری، هوس کردن، انجام یک کاری به سرش زدن whenever you feel stressed, you get the itch to run هر زمان که احساس استرس می کنید، به سرتون میز ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

به صورت عمده

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

برف سبک light snow

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

Unseasonably warm, cold, or mild weather is warmer, colder, or milder than it usually is at the time of year هوای گرمتر از شرایط نرمال در زمان معمول ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

1BHK BHK is ‘Bedroom, Hall, and Kitchen” 1 Bedroom 1 Hall 1 kitchen A 2 BHK means that the unit has two bedrooms, one a standard sized master bedroo ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

beneficial

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

میگن که ضرب المثل که میگن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١٣

in today's fast - paced world در دنیای پرشتاب امروزی

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

بلند بالا

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

پرداختن به چیزی مثلا: کتابی که من سال پیش منتشر کردم به روش ها و شگردهای تغییر مدلسازی تغییر اقلیم می پردازد One book I took out last year deals with ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

منتشر کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

بازیگری - نقش ایفا کردن در یک فیلم One of his favorite movies stars will be starring in an coming film about the Vietnam War ستاره سینمایی مورد علاقه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

در سرتاسر جهان from across the world

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

sometimes

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

can you save money these days? No, I can't. because of, keeping in mind that inflation is raising rapidly

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا پاسی از شب I used to be on my phone until the wee hours of the night من قبلنا تا پاسی از شب پشت گوشیم بودم